پایگاه خبری جماران: امروز جماران مصاحبه ای با دکتر احسان شریعتی داشت که حاوی مطالب خواندنی و جالبی بود (اینجا بخوانید) که من به نکته ای از آن اشاره می کنم.
ایشان در این مصاحبه گفته است:«برآمدن ترامپ پدیدهای خاص و نمادی از گرایشات واپسگرا در کشورهای پیشرفتهٔ صنعتی و غربی است که ناشی از بحرانهای حاکمیت خط اقتصادی-اجتماعی نولیبرال دهههای گذشته در اروپا و آمریکاست»
در این سخن ایشان بر آن است که
اولا برآمدن ترامپ پدیده ای خاص است
ثانیا برآمدن ترامپ نمادین است
ثالثا حاکمیت خط اقتصادی -اجتماعی نو لیبرال ها با بحران مواجه است
رابعا این بحران و این حاکمیت از دهه های قبل در اروپا و آمریکا واقع شده است
خامسا برآمدن ترامپ ناشی از این بحران در گرایشات واپس گرای غربی است
من بدون اینکه وارد نقد این سخنان شوم به نکته ای دیگر اشاره می کنم که کمتر مورد توجه قرار گرفته و چه بسا همان ، علت نکات مطرح شده در سخنان دکتر شریعتی باشد
بعد از فروپاشی شوروری و اردوگاه شرق، برای مدتی اندیشه لیبرال دموکراسی به چنان جایگاهی در میان گروه بزرگی از اندیشمندان دست یافت که آن را پایان تاریخ و آینده محتوم بشر خواندند. این جایگاه بی تردید معلول پیروزی ظاهری غرب بر شرق بود ولی در هر صورت به برتری واقعی اندیشه سیاسی غربیان تفسیر شد. سالهای دهه هفتاد و هشتاد کمتر کسی می توانست به نقد لیبرال دموکراسی بپردازد و با تمسخر مواجه نشود.
اما با روی کار آمدن بوش پسر ، این شیشه ترک برداشت. آنچه بوش پسر به عنوان «جنگ پیش گیرانه» می خواند ، در حقیقت آتش تردید در صحت فلسفه سیاسی آمریکایی را در جان بسیاری در جهان برافروخت. برآمدن اوباما تا حدودی این نقیصه را جبران کرد ولی آنکه تیر خلاص را به پیکر این اندیشه سیاسی شلیک کرد، جناب دونالد ترامپ بود.
ترامپ نشان داد که لیبرال دموکراسی به شدت می لنگد. و لذا من با این سخن احسان شریعتی موافق نیستم که او را خاص می نامد ، ولی با اینکه او را نمادین می داند همدلی دارم.
امروز دفاع از لیبرال دموکراسی برای طرفداران آن سخت شده است و همین نشان ضعف های بنیادین آن است.
بگذارید همین جا بحث را به این حوزه نیز بکشانم که آنچه شریعتی «نو لیبرال» می خواند، مکتبی غیر از همان لیبرالیسم نیست. به گفته دکتر جواد طباطبایی ، پست مدرنیسم پاسخ مدرنیسم به اشکالات درونی خویش است و به همین بیان،« نو لیبرال ها» گام دوم و تکامل یافته لیبرالیسم هستند.
ترامپ نتیجه قهری لیبرال دموکراسی آمریکایی است. پس بی راه نیست اگر بگوییم برآمدن ترامپ توفانی است که ریشه های این تفکر را در جان اندیشمندان جهان متزلزل می کند. امروزه کسی در آینه علم غربی به فلسفه ایشان نمی نگرد. کافی است به سرعت رشد اقتصادی چین که مناسبتی با فلسفه غربی ندارد نگاه کنید. هر چند آن نیز با بحران هویتی مخصوص به خود دست در گریبان است.