پایگاه خبری جماران:
1-مدیران نیکنام و نیک فرجام در مطبوعات ایران کم شمارند. در گردونه تاریخ روزنامه نگاری، مدیران رسانه ها اغلب با دلی پر غصه و حسرت این صحنه را ترک کرده اند گو این که «محبوبیت و خوشنامی» در این عرصه، گوهر گرانی بوده که هر کسی را توفیق وصال آن نبوده است.
دست کم در عصرما شمار نیکنامان مطبوعات از انگشتان دو دست فراتر نمی رود. در تجربه روزنامه «ایران» نشان نیکنامی یکبار نصیب مدیر دوره اصلاحات شد. نام عبدالرسول وصال در خاطره جمعی بچه های «ایران» روزهای شکوفایی و رونق را تداعی می کند دوره ای که موسسه ایران در 3 شاخص؛ تیراژ، درآمد و نفوذ سیاسی از رقبایش پیشی گرفت.
روز هفدهم بهمن 97، مجلس خداحافظی مدیر موسسه ایران شاهد اتفاقی غیرمنتظره بود. انبوه خبرنگاران و کارکنان این رسانه در وداع «محمد تقی روغنی ها» همان حس احترام و ارادت را ابراز کردند که پیش از این نسبت به مدیر دوره اصلاحات ارزانی داشته بودند. حال آنکه این مدیر دوران دولت اعتدال در حالی از مسئولیت کنار رفت که رونق و رفاه نه تنها از روزنامه ایران بلکه از پهنه مطبوعات کشور ایران رخت بربسته است.
راز این معمای حب و دوستی در روزگار عسرت در این واقعیت نهفته است که خانواده مطبوعاتی «ایران» در مشی روغنی ها نیز رنگی از صداقت و شرافتمندی دید. گو این که تلاشهای او در این 5 سال سخت، نشانی از دلواپسی یک پدر برای پریشان حالی یک عائله را داشت که سعی می کرد کشتی روزنامه را از میان امواج تلاطم و بحران به سلامت عبور دهد.
2- تجربه این روزهای روزنامه ایران می گوید که دوران خوش و دلپذیر «رسانه داری» در این دیار به سرآمده است. چشمه درآمد اقتصادی مطبوعات خشکیده و آگهی به عنوان شریان حیاتی این نهاد به سمت فضای مجازی سرریز شده است. از رسانه هایی که به خزانه کانون های پنهان قدرت و ثروت متصل هستند، بگذریم این روزها مطبوعات حتی برای کسانی که به امید یارانه کاغذ و کمکهای وزارت ارشاد مانده اند، روی خوش نشان نمی دهد.
3- انتظار حرکت فداکارانه از دولتمردان و اهل سیاست در ایام تنگنای مطبوعات با عرف و سنت جامعه ایران سازگار نیست. برخلاف جوامع مدرن که جایگاه و ارزش وجودی مطبوعات چنان است که مدیران برای بقای آنها حتی از مقام و موقعیت خویش می گذرند اما دست کم در زمانه ما «بقای مطبوعات» در شمار دغدغه صاحبان قدرت جای ندارد.
روزنامه ایران جز دوره های کوتاه خاطره خوشی از همدلی دولتمردان با رسانه ندارند. لذا این تلقی همکاران پربیراه نیست که دوستی اهل سیاست با اصحاب رسانه ناپایدار است بویژه در روزهای بحرانی، سیاستمداران حاضر به هزینه کردن از اعتبار و جایگاه خویش برای رسانه ها نیستند.
در سالهای سختی که بر خانواده مطبوعاتی «ایران»گذشت، بسیار نادر بودند مدیرانی مثل وزیر فعلی بهداشت و درمان که در جایگاه معاونت سازمان برنامه و بودجه آستین همت برای گشودن گره اهل فرهنگ و رسانه بالا زدند. حتی کسانی که با کارت اعتباری روزنامه ایران بر جایگاههای معاونت و مشاورت تکیه زده اند بر مشکلات و ناملایمات این خانواده چشم فروبستند.
تجربه این سالها نشان داد که در عرصه رسانه باید عیار مدیران با اهداف و مقاصد آنها سنجیده شود لذا فرق بسیار باید قایل شد میان مدیرانی که رسانه را اهرم قدرت یا سکوی پرش به موقعیتهای برتر می بینند با مدیری که رسانه را صرفاً برای ماموریت ذاتی آن یعنی روشنگری جامعه و نقد و پالایش قدرت می خواهد .
4- آنچه در روز خداحافظی روغنیها، قضاوت خانواده «ایران» را تحت تاثیر قرار داد، تصویر او به عنوان مدیری اخلاقمدار و پایبند به اصول شرافت انسانی بود. روغنیها چنان که همکارانش گواهی می دهند، در 5 سال دوره مدیریت اش از مواهب فراوان صندلی مدیر عاملی و مدیر مسئولی مثل شهرت و تبلیغات چشم پوشید. به ندرت عکس و اسم او در صفحه اول روزنامه دیده شد. برخلاف ذائقه برخی مدیران رسانه های وطنی، هیچ سفر خارجی نرفت، سطح حقوق خود را پایین از سردبیر و مدیران میانی موسسه تنظیم کرد و مهم تر از همه سپر دفاعی همکاران در برابر تهدیدها و فشارهای کانون های سیاسی و امنیتی شد تا جایی که در احضارهای قضایی نگذاشت پای خبرنگار و گزارشگری از«ایران» به دادگاه باز شود یا خواسته و منویات مدیری از ارکان دولت برای توبیخ یا تسویه یک خبرنگار عملی شود.
بارها از ناحیه برخی همکاران که در کانالها و باشگاههایی بنام روزنامه نگاران حضور دارند بی مهری و بی رسمی دید شایعه ساختند و اتهام و افترا زدند و حتی در روزهای اخیر به ناحق چماق بازنشستگی را علیه او علم کردند اما نه تنها در مقام تلافی و پاسخ برنیامد بلکه تحریریه و خانواده«ایران» را از ورود به این نزاع های بیهوده برحذر داشت.
میراث نسل حرفه ای های «ایرنا»
در سلسله مدیران سه دهه اخیر موسسه ایران، روغنی ها به خصلتهایی متصف بود که نزد اصحاب رسانه«ارزشهای کمیاب» شمرده می شود.
خاستگاه روغنی ها، خبرگزاری جمهوری اسلامی است او به گروه نخست از خبرنگاران نسل انقلاب در ایرنا تعلق دارد. گروهی که درس روزنامه نگاری،خبرنویسی و گزارشگری را پای پیشکسوتان صاحبنام آموخته اند. این نسل که چهره های شاخص آن را می توان مرحوم احمد بورقانی، حسین نصیری و مرحوم حمید هوشنگی یا قبل تر ابوالقاسم وطندوست به حساب آورد، روزنامه نگاری را چون حرفه ای مقدس و تعهدی اجتماعی قلمداد می کند.
این نسل در میان ما روزنامه نگاران با ویژگیهای ارزشمند چون،امانتداری، اخلاقمداری و کمال جویی شناخته میشوند. در کار و بار آنها، «حساسیت نسبت به دقت و صحت خبر»، «ظرافت در انتقال پیام» و «درست نویسی در تدوین خبر» اصول تغییر ناپذیر هستند. در سایه حضور همین نسل صاحب فن، در زمانی نه چندان دور«خروجی ایرنا» «حجت درستی خبر» بود و قلم تدوینگران آن «رسم الخط» اصحاب خبر به حساب می آمد.
به کارنامه دو چهره فقید این نسل(احمد بورقانی و حمید هوشنگی) نگاه کنید. آنها تا آخرین روز حیاتشان دست به قلم بودند. عشق شان، کتاب خوانی ، نوشتن و گفت و گو با صاحبان اندیشه های مخالف بود.
روغنی ها بهره های قابل اعتنا از فضایل این نسل دارد. او به رغم آنکه مناصب گوناگون از معاونت ایرنا تا مشاورت وزیر ارشاد و مدیر عاملی موسسه ایران را تجربه کرد اما شوق یادگیری، نوشتن و خواندن را کنار نگذاشته است. در دوره 8 ساله احمدی نژاد یونیفورم خبرنگاری به تن کرد و دوربین در دست به تولید مستندهای آسیب شناسی اجتماعی مبادرت کرد بعد از آن با الهام از 7 سال تجربه خبرنگاری در لندن، به نگارش کتابها و آثاری در حوزه گزارش نویسی و اصول روزنامه نگاری روی آورد تا به امروز که کرسی تدریس روزنامه نگاری را ترک نکرده است
«الگوی کاربردی» این نسل از مدیران ایرنا، مدلی از روزنامه نگاری است که در آن هنر خبرنگار، برقراری توزان میان منافع و علایق مردم با مصالح حکومت است. در نگاه آنها، رسانه حیات خلوت یک مقام یا تریبون و بلندگوی یک نهاد قدرت نیست و رسانه های رسمی از ایرنا و ایران تا صدا و سیما و کیهان بواسطه ارتزاق از بودجه، نهادهایی متعلق به مردم هستند بنابراین نمی توانند چشم بر مطالبات و مشکلات جامعه فروبندند. از همین رو این گروه منتقد جدی دوران مصادره تریبونهای رسانه ای توسط جناحهای قدرت بوده اند و از تبدیل رسانه به قرارگاه مبارزه سیاسی و حزبی گریزان هستند
روغنی ها و همقطارانش برای روزنامه ایران شأنی در تراز «حلقه واسط حاکمیت و جامعه» قایل بوده اند. آنها در بحث حساس «تنظیم نسبت روزنامه ایران با دولت» بر اساسنامه این رسانه تکیه کرده اند که روزنامه ایران را با امضای 5 مقام صلاحیتدار دولت، رسانه ای مستقل و متعلق به بخش خصوصی معرفی می کند که متعلق به مردم و در عین حال مدافع سیاستهای دولت منتخب مردم است.
پیداست که در این تعریف، هنر و همت مدیر «ایران» باید صرف فهم و اجرای درست سیاست ها و خط مشی نظام از جمله دولت شود و به همان نسبت، دولتمردان نیز نباید تمنای فرمانبری یا دیکته کردن از این رسانه داشته باشند
ایده ال نسلی که روغنی ها به آن تعلق دارد، ارتقای استاندارد روزنامه نگاری از راه فراگیری و بکاربستن شیوه های مدرن این علم است. از این منظر اگر نگاه کنیم میراث مدیریت روغنی ها حرف های گفتنی قابل اعتنا دارد.
می توان با روش مدیریت او در بنگاه داری و صنعت مطبوعات موافق نبود اما نمی توان اندیشه و اهتمام او برای ارتقای جایگاه روزنامه نگاری و تحول در پهنه رسانه ای ایران را نادیده انگاشت
او سعی بلیغ بکار بست تا تحریریه ایران، سبکهای نوین روزنامه نگاری بویژه در حوزه تدوین خبر و گزارش نویسی را تجربه کند و به تکنیک های نوین ارتباط با مخاطب در فضای مجازی تسلط یابد تا شاید «ایران» پیشگام تحولی در عرصه چند رسانه ای و مولتی مدیا شود.