پایگاه خبری جماران: روزگذشته مطلبی از آیت الله مصباح یزدی منتشر شد که متضمن نکته ای عمیق و صحیح بود. مطابق اخبار ایشان گفته است:«نسبت به پژوهش قصورهایی داریم که باید اندیشید از کجا است؛ در گذشته شاید برای این قصور می توانستیم عذر قرار دهیم، اما امروز با وجود امکانات و موقعیت عذری پذیرفته نیست.»[متن سخنان]
از طرف دیگر این سخنان را در حالی می خوانیم که بحثی نسبتاً پر دامنه درباره «فقه نظامات» بین برخی محققین حوزه شروع شده و متاسفانه مثل دیگر بحث های کشور از حوزه تخصصی فراتر رفته و به تهمت ها و انگیزه خوانی ها رسیده و حتی از تریبون نماز جمعه هم سر بر آورده است.
اینکه درباره «فقه نظامات» حق با کیست و اصلا ، اصل مدعای طرفین چیست و دلیل آنها کدام است، از حوزه این نوشته بیرون است، اما همین موضوع بهانه ای است تا نکاتی را به اختصار پیرامون این نزاع مبارک مورد اشاره قرار دهم.
نکته اول آنکه بحث های فنی محتاج ادبیات خاص خود و ادب لازم است. پرخاش گری از هر سو که باشد تنها بحث را از حوزه استدلال به حوزه های سیاسی و احساسی می کشاند و بزرگترین آسیب را به اصل موضوع می زند. برای من سخت است که بگویم امروزه بزرگترین مانع در مسیر ارائه سخنان تازه در حوزه های علمیه، همین «هوچی گری» و «غوغا سالاری» است. در همین داستان «فقه نظامات»، ورود ناآگاهانه برخی و طرح این ادعا که« منکرین فقه نظامات، منکر نظام اسلامی هستند» بزرگترین مغالطه را دامن زد و از اساس بحث را به بی راهه برد. جهل یا تجاهل معترضین که درک درستی از نسبت «فقه نظام مند» و « نظام اسلامی» نداشتند ، بی تردید مانعی شد که بسیاری از منکرین فقه نظامات از ترس «انگ های سیاسی» سکوت اختیار کنند.
نکته دوم آنکه بحث علمی از «تردیدهای اولیه در مسلمات » شروع می شود و کیست که نداند این تردیدها ، گاه زدوده می شود و گاه راه سومی را می گشاید. آزاداندیشی اقتضای پذیرش این امر را دارد. امروزه وقتی با گروهی از فضلای جوان و علمای توانمند مواجهیم که نیت های خیر خود را با سابقه روشن ثابت کرده اند، نمی توانیم به صرف اینکه سخنی از سخنان آنها و یا لازمه ای از لوازم کلامشان با یکی از مبانی مسلم در نزد ما ، هم خوانی ندارد، آنها را و سخنشان را بر نتابیم و به تندترین نحوه ایشان را منکوب کنیم.
این دو نکته را به عنوان دلیل برای نکته سومی بدانید که خواهم نوشت.
نکته سوم اشاره به سخن صحیح استاد مصباح یزدی است که در خود، دو نکته بسیار مهم را مستتر کرده است:
نخست آنکه «ما» یعنی همه فرزندان حضرت روح الله در ایجاد و پیشبرد فکر، قصور و یا تقصیر داریم. کافی است نسبت خود را با سؤالات امروز محاسبه کنیم. آیا جز آن است که هنوز از آبشخور تفکر مطهری و یا حتی شریعتی ارتزاق می کنیم؟ آیا جمهوری اسلامی توانسته است در حوزه فلسفه اسلامی یک ملاصدرا تحویل دهد؟ آیا توانسته ایم فقه خود را از «جمود سنت گرایی» خارج کنیم؟ چرا راه دور برویم «ما» نسبت خود را با « تأثیر زمان و مکان در اجتهاد» که ثمره عمر علمی امام بود، تعریف کردیم؟ کدام فتوای تازه را بعد از امام شاهد بودیم؟ آیا یک فتوا همانند فتوای امام درباره شطرنج یا موسیقی و یا اختیارات دولت اسلامی، صادر شد؟ «بن بست شکنی های خمینی» در کدام عرصه ادامه یافت؟ آیا بازگشت به سنتی ترین نوع فقه را تجربه نکردیم؟
اشتباه نکنید من نمی گویم و مدعی نیستم که چه چیزی باید واقع می شد و چه چیزی را باید ممانعت می کردیم. اما مدعی هستم که به هیچ نتیجه تازه ای از دلِ « راه گشوده شده توسط امام » فتوا داده نشد؟
سال آخر عمر امام را ملاحظه کنید. آیا مسیر ما ، ادامه همان «بن بست شکنی ها» ست؟ به ناگاه همان تفکر مخالف ، داعیه دار شد و با اتکا به علم سنتی خویش و البته سابقه روشن ، نوعی دیگر از گفتمان را حاکم کرد؟
دومین نکته ی سخن آیت الله مصباح آن است که بدانیم، هیچ دوره ای شاید همانند این روزها حوزه های علمیه، شرایط مهیا و آماده را تجربه نکرده اند. امکانات مالی کافی، قدرت سیاسی کامل، اقبال مردمی مکفی، و به اصطلاح «نطاق واسع». اگر در چنین دوره ای نتوانیم به « انقلاب فکر و اندیشه» دست یابیم، چه عذری داریم؟ آیا نباید در مقابل آنها که می گویند «پس معلوم شد چنته خالی دارید»، جواب قانع کننده بدهیم؟
امروز حوزه قم با هیچ دوره تاریخی قابل قیاس نیست. حتی در عصر صفوی، عالمان شیعه حکومت را همانند امروز در اختیار نداشته اند. امروز کدام طرح تحقیقاتی فقهی به سبب کمبود امکانات و یا ترس از مخالفت حاکمان بر زمین می ماند؟ کدام عذر پذیرفته است. ؟
جواب را علاوه بر دو نکته نخست که به « خودسانسوری معرفتی» می انجامد، در توجه بیش از حد به «ترویج» و برتری دادن آن بر « تحقیق» بجویید.
حوزه امروزه، وظیفه خود را بیش از آنکه در «یافتن راه های جدید» تعریف کند، در «ترویج داشته هایش» می یابد.
همه را نوشتم، اما اجازه دهید در پایان این را هم بگویم که از آینده این مدرسه امام صادق نا امید نیستم. باید از حوزویان بیشتر و بیشتر پرسید. حوزه محتاج سؤالات بسیار است تا از انبان خویش جواب هایی بیابد. اگر چشمه حوزه کم جوشیده است ، یکی از عواملش آن بوده که کمتر از ایشان پرسیده شده است.