پایگاه خبری جماران: دیشب در میان بهت و حیرت نامه منتسب به آیت الله یزدی، خطاب به استاد عالی مقام و فقیه کم نظیر آیت الله العظمی حاج سید موسی شبیری زنجانی مد ظله العالی منتشر شد.
شاید غیر حوزویان از جایگاه این مرجع بزرگوار مطلع نباشند ولی برای کسانی که در حوزه علمیه زیسته باشند ، وزن علمی و توانمندی کم نظیر ایشان چنان است که هر توصیفی را غیر لازم می کند.
به عنوان شاگرد کوچک حضرت آیت الله شبیری نتوانستم از بیان چند نکته که در نامه اقای یزدی مطرح شده است ، چشم بپوشم.
نکته اول آنکه آقای یزدی، حضور استاد بزرگوار در منزل حجة الاسلام و المسلمین نوری را ، حضور در «در کنار برخی افراد مسئله دار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری احترامی قائل نیستند» خوانده است. این جمله از چهار مشکل برخوردار است. نخست آنکه در این جمله چنین القا شده است که گویا این نخستین بار است که حضرت استاد در کنار حضرات خاتمی و دوستان ایشان حاضر می شود. در حالیکه رابطه ی آیت الله زنجانی با اقایان خاتمی و نوری و ...، همواره مستمر بوده و هیچگاه قطع نشده است.
دوم اینکه اقای یزدی ، آقایان خاتمی و موسوی خویینی و نوری را « مسئله دار » دانسته است. در وجاهت این سخن همین بس که همین چند سال قبل مردم در انتخابات ،به خوبی نشان دادند که با چه کسانی مسئله دارند و به آنها در انتخابات خبرگان رأی ندادند و چه کسانی را بر صدر می نشانند و به «تکرار» می پسندند.
سوم ، ادعای گزاف «احترام قائل نبودن این بزرگواران برای نظام جمهوری اسلامی» است. راستی آقای یزدی باور دارند که هر کس با ایشان مخالف است، با نظام مشکل دارد؟ امام خمینی ـ که هر کس هر چه دارد از برکت وجود اوست ـ، نظام را معادل مردم می دانست و مردم تا کنون به کرات و با صدای بلند گفته اند که نظرشان به کدامین جریان نزدیک تر است. آسیب « خودنظام پندری » ظاهرا قرار نیست به این زودی ها دست از سر جریان افراطی بردارد.
و چهارم اینکه اقای یزدی ، حضرت آقای خاتمی و دیگر بزرگان این جلسه را به « عدم احترام به رهبری» متهم کرده است. این جمله قبل از هر چیز توهین به رهبر انقلاب است. چرا مطابق مزاج خود نسخه های غلط صادر می کنید.؟
نکته دوم در نامه آقای یزدی آنجا هویدا می شود که می نویسد:«این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان را در پی داشته است.». باید از جناب آقای یزدی پرسید که آیا شما همه ی مقلدین و حوزویان را مورد سؤال قرار داده اید؟ این ادعای پوچ و غلط که نادرستی اش در خودش مندرج است، از کجا به دست آمده است.؟ آیا حوزویان همان ها هستند که در اطراف شما می باشند؟ اتفاقا من به عنوان کسیکه بیش از سی سال است در حوزه مشغول به تحصیل هستم، به صراحت می گویم بخش زیادی از حوزویان با روش و منش آیت الله زنجانی موافقند و از افراط ها و تندروی ها هیچ دل خوشی ندارند. ظاهرا مشکل« خود نظام پنداری» به « خود حوزه پنداری» هم منتهی شده است.
نکته سوم در نامه عجیب آقای یزدی که شاید علت عصبانیت ایشان را هم معلوم کند، آنجا هویدا می شود که خطاب به حضرت استاد می نویسند:«چگونه میشود، حضرتعالی که فرصتی برای ملاقات با هیات رئیسه مجمع عمومی اساتید را ندارید، فرصت میکنید در منزل آقایی در تهران حاضر شوید و با این آقایان ملاقات داشته باشید!.» واقعیت امر آن است که سالهاست که مراجع عظام تقلید با روش جامعه مدرسین در حکومتی کردن حوزه ، مخالف هستند و به عملکرد آنها معترض می باشند. یکی از این عملکردها ، تأسیس «مجمع عمومی اساتید» است که بعد از تشکیل «نشست دوره ای اساتید» که مجموعه ای مستقل و غیر وابسته بود، شکل گرفت و تلاشی بود تا اساتید حوزه را به سمت و سوی جامعه مدرسین بکشاند. این تلاش با کم توجهی مراجع همراه شد و چنانکه پیداست به دلخواه آقایان منتهی نشده است.
نکته چهارم در نامه آقای یزدی که از همه فراز های دیگر تأسف بار تر است، این بند نامه است:«یادآور میشوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد»
ظاهرا آقای یزدی در این جای نامه فراموش کرده که با چه کسی سخن می گوید. آقای زنجانی کسی است که با کوچکترین اشاره اش رهبر معظم انقلاب مانع از اجرای احکام سنگین قضایی می شوند. کسی است که به حوزه ارزش می دهد. کسی است که نمی توان حوزه قم را بدون تاثیر علمی و فقهی او تصور کرد. چگونه و از کدام جایگاه، رییس جامعه مدرسین که امروز از کمترین میزان مقبولیت در میان حوزویان برخوردار است ، به خود اذن می دهد تا با فقیهی که امام و بزرگترین فقهای عصر ، او را در علمیت و فقاهت ستوده اند، چنین سخن بگوید؟ شاید واقعا حضرات باورشان شده است که مرجعیت بزرگانی نظیر آیت الله شبیری از جامعه مدرسین ناشی شده است.!اگر واقعا چنین تصور واهی ای برای ایشان به وجود آمده ، کافی است به میزان رأی خود در همین شهر قم مراجعه کنند.
راستی آیا از خود پرسیده اید که چرا و به کدامین حق کسی به خود حق می دهد که برای مرجع تقلید و زعیم حوزه تعیین تکلیف کند؟ مگر قرار نبود این مراجع باشند که برای سایر حوزویان راه را معلوم کنند؟ آیا مضمون سخن و نامه آقای یزدی جز به معنای حکومتی شدن و آن هم به بدترین نوع آن ، قابل تفسیر است؟
و آخرین سخن من با اعضای دیگر این جامعه است. امروزه متأسفانه امثال حضرات آیات جوادی آملی، استادی ، امینی، خرازی ، محقق داماد و... دیگر در این جامعه حاضر نمی شوند. ولی آیا آقایان بوشهری، مقتدای، غروی، علیدوست، فاضل لنکرانی، مروی و ... با چنین نامه عجیب و غریبی که بی شک ریشه در عصبانیت های لحظه ای و مسبوق به سابقه ی جناب آقای یزدی دارد، موافقند؟ اگر نه، که عالمانه عرض می کنم هیچ یک از ایشان با مضمون و انتشار آن موافق نیستند، چرا اجازه می دهند چند جوان ناآرام به دور رییس جامعه مدرسین حلقه زنند و به نام تک تک ایشان کاری غیر قابل توجیه را رقم زنند. ؟
گویا قرار است تأسف ها روز به روز بیشتر شود.