شب گذشته (دوشنبه نهم مهر ماه) نشستی با عنوان «صلح و دموکراسی» توسط گروه صلح انجمن جامعه شناسان ایران با سخنرانی آیت الله سید مصطفی محقق داماد، صادق زیباکلام، عباس عبدی و امیر محبیان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد در این نشست گفت: فکر می کنم نام امانوئل کانت برای همه آشنا باشد. این فیلسوف بزرگ که بنیانگذار حقوق بشر، صلح و آشتی شناخته شده در سال های میانی عمر به تألیف رساله ای با عنوان «صلح پایدار» دست زد. در مقدمه این رساله نوشته شده که کانت این عنوان را از یک تابلو آویزان در هلند بهره برداری کرده است. در بالای آن تابلو که عکس گورستان بوده نوشته بوده «سرزمین صلح پایدار».
مدیر گروه حقوق دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: آن تابلو می خواسته بگوید جای صلح پایدار گورستان است و تا بشر زنده است می جنگد. این یک نظریه است که مقتضای ذات بشر است که به دیگری حمله کند. کانت طرحی پیش بینی کرد که بعدا تبدیل به مجمع ملل و سازمان ملل شد. کسی در نقد نظریه کانت نوشته بود که از تاریخ تألیف رساله تا زمان تألیف آن مقاله، در خود آلمان 130 جنگ اتفاق افتاده است.
وی اظهار داشت: آیا صلح پایدار ناممکن است؟ آیا محال است که جنگ را کنار بگذاریم و با صلح و آشتی زندگی کنیم؟ به نظر می رسد که لااقل کتاب عهد جدید (یعنی انجیل) کتاب صلح، آرامش و تبشیر و عیسی(ع) پیامبر صلح است. من نمی دانم در دنیای مسیحیت امروز تعلیمات عیسی(ع) کجا است؟!
آیت الله محقق داماد یادآور شد: قرآن می گوید بشر اگر دو اصل را رعایت نکند یقینا به سمت جنگ می رود و خونریز می شود. بشر با دو بال ایمان و عمل صالح به سوی آرامش، دوستی و صلح می رود. ایمان یعنی پناه آوردن به دامن خدایی که نامش صلح است؛ سلام یکی از نام های خدا است. خدا به معنای صلح و آرامش و اسلام به معنای تسلیم در برابر صلح و آرامش است. با کمال تأسف به نام خدا بچه هایی یتیم و زنانی بیوه می شوند؛ زیرا این افراد معنی خدا را نفهمیده اند.
وی در خصوص عمل صالح گفت: «صالح» و «صلح» از یک ریشه است. عمل صالح یعنی عملی که دنباله رو صلح باشد. اگر انسان به چنین خدایی ایمان بیاورد در آغوش صلح است و خودش را گل سرسبد آفرینش نمی بیند و برای آراء، افکار و اظهار نظر همه انسان ها احترام قائل است. از درون چنین ایمانی تمام بندهای حقوق بشر بیرون می آید.
مدیر گروه حقوق دانشگاه شهید بهشتی افزود: بر اساس سوره فرقان مؤمن کسی است که به زمین پیرامون با تواضع برخورد کند؛ برای طبیعت احترام قائل است و خود را ذره ای از طبیعت می داند و همه را به هم پیوند می دهد.
امیر محبیان نیز در این نشست طی سخنانی گفت: لازمه شکل گیری دموکراسی نوعی از صلح است. یعنی در محیط آشوب امکان حل منازعات نیست. دموکراسی یک روش عقلانی برای حل منازعه است که در محیط احساسی محض معمولا کاربرد خود را از دست می دهد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: اگر صلح را به عنوان یک روند طبیعی بدانیم که غالب نیست و جنگ را یک عارضه بدانیم، ریشه دلایل جنگ ها بسیار پیچیده تر از چیزی است که در تاریخ به نظر می رسد. وقتی لایه های تاریخ را نگاه می کنیم فقدان عدالت و وجود تبعیض زمینه ساز عقده و اختلاف شده است. جنگ در قالب ها و مفاهیم تغییر یافته خودش را در لباس صلح بیان می کند. مفهومی به عنوان جنگ عادلانه یا دفاع مشروع وجود دارد. جنگ عادلانه برای رفع تبعیض است ولی در نهایت همان جنگ است.
وی با تأکید بر اینک دموکراسی موجب صلح نمی شود، تصریح کرد: در قرن اخیر 20 مورد اتفاق افتاده که دموکراسی ها با هم جنگیده اند. چیزی که باعث صلح می شود هزینه های جنگ است. یعنی اقتصاد جنگ را ناموجه می کند. قدرت های جهانی دریافته اند که برای کاستن از هزینه ها باید از جنگ جلوگیری کنند. برای همین بیشتر از اینکه میل به صلح باشد میل به فرار از هزینه ها است. البته سازمان های بین المللی دلیل ایجاد صلح را بیشتر بحث منافع مشترک می دانند.
عباس عبدی نیز در این نشست جنگ را واقعیتی گریز ناپذیر دانست و گفت: دموکراسی ها این امکان را دارند که مردم با جنگ مخالفت کنند. دموکراسی ها گرایشی به جهانی شدن دارند. قواعد و مقررات منصفانه مبدأ صلح است. در دموکراسی رشد اقتصادی اهمیت پیدا می کند و بالا رفتن سطح رفاه ضد جنگ می شود. کسی که چیزی ندارد راحت تر می جنگد و افزایش رفاه مانع جنگ است.
این فعال رسانه ای اظهار داشت: اگر کشوری در داخل خشونت را نپذیرد امکان کمتری دارد که وارد جنگ با کشوری دیگر شود. دموکراسی خشونت را در داخل کم می کند. دموکراسی تضاد منافع را از بین نمی برد ولی بسیار روان می کند. در کشورهای دموکراتیک دعوا می شود ولی منجر به جنگ نمی شود. دموکراسی اجازه می دهند سطوح محدود اختلاف بروز کند.
وی با بیان اینکه دموکراسی مبتنی بر مشارکت است، افزود: انسانی که مشارکت نکند درکش از بین می رود. دموکراسی، درک متقابل، اعتماد و تفاهم را بیشتر می کند و منجر می شود حل اختلافات کمتر به سمت خشونت برود. نکته مهم دموکراسی دستگاه قضایی مستقل است. استقلال قضایی اختلاف ما را مبتنی بر سیستم عادلانه حل می کند. در چنین دستگاهی خشونت به حاشیه می رود.
عبدی، اساس دموکراسی را بر همبستگی دانست و تصریح کرد: دموکراسی فراتر از منافع فردی، منافع و هویت جمعی تعریف می کند و باعث می شود اختلافات فردی به خاطر منافع جمعی رها شود. رکن اساسی دموکراسی این است که قدرت انحصاری نیست. وقتی رسانه، قدرت مالی و سیاسی تقسیم شده باشد سلطه گری توجیه پیدا نمی کند. بنابر این دموکراسی حتما به حل مسالمت آمیز اختلافات کمک می کند.
وی در پایان گفت: رکن صلح در قرن بیست و یکم تسلیحات هسته ای است. ویژگیآن نیز ترس از نابودی دو طرف است. وقتی چنین باشد همه سعی می کنند از آن پرهیز کنند. تنها راه مبارزه با جنگ، جنگ است. سوئیس قدرتمندترین ارتش جهان را دارد.
صادق زیباکلام نیز طی سخنانی با بیان اینکه در خاورمیانه جنگ امری مقدس تلقی می شود، گفت: من فکر می کنم ریشه سقوط جنگ در غرب به جنگ جهانی اول بر می گردد. چون اروپا قرن بیستم را با این حال و هوا شروع کرد که به دموکراسی افتاده ایم و آینده درخشان است. اما در اروپای بعد از جنگ جهانی اول دموکراسی باعث شد که جنگ حالت قدسی پیدا نکند و کسانی که می خواهند در مخالفت با جنگ حرف بزنند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: در اروپا به تدریج این پرسش به وجود آمد که این 17 میلیون نفر برای چه کشته شدند. چیز ناممکنی که نمی شد از طریق مذاکره به دست آورد چه بود؟ این بحث ها توسط مارکسیست ها مطرح می شد و جواب های قانع کننده ای نداشتند. هنوز این بحث ها بود که جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. ابعاد تخریب، کشتار و خشونت چندین برابر و بنابر این انزجار از جنگ خیلی بیشتر شد.
وی ادامه داد: نویسندگان و متفکرین سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم به سمت این بحث اساسی رفتند که آیا خشونت می تواند دموکراسی را تحقق بخشد؟ آیا می توانیم به طریقی غیر از خشونت به دموکراسی برسیم؟ پاسخ ما این است که تا خشونت نباشد دموکراسی به وجود نمی آید. در انقلاب ها کسانی به قدرت می رسند که به جز گفتمان خشونت گفتمان دیگری بلد نیستند؛ چون زبان دیگری با آنها صحبت نشده است.
زیبا کلام تصریح کرد: لنین کم از خشونت استفاده نکرد. وقتی نگاه می کنید می بینید دوستان او مورد شکنجه قرار گرفته اند. عمق خشونتی که مجاهدین خلق به کار بردند به خاطر این بود که در زندان های رژیم شاه پرورش پیدا کرده بودند که جز خشونت به هیچ زبانی با آنها صحبت نشده بود.
وی در پاسخ به سؤال یکی از شرکت کنندگان در مورد تحقق دموکراسی در ایران با ابراز این ادعا که نظام جمهوری اسلامی ایران یک بخش انتصابی با قدرت و اختیارات نامحدود دارد که سرسوزنی هم پاسخگو نیست، افزود: بخش انتخابی اختیاراتش محدود است ولی بار پاسخگویی روی دوش او است. من معتقدم تحقق دموکراسی در گرو برانداختن این نظام نیست؛ چون اگر برانداخته شود چهل سال عقب می رویم. باید بخش انتخابی را قوی و بخش انتصابی را وادار به پاسخگویی کنیم.