در این مطلب آمده است : بعضی واژهها درهالهای از قداست پیچیده شدهاند مثل واژهی مقدس مادر، مثل کلمهی باشکوه کتاب، و این، به سبب تاثیر و جریانی است که دارند و میسازند. چون این مادر است که می تواند فرزند رابه بهشت ببرد و نیز، این کتاب است که پل ارتباطی تجارب گذشته و حال و آینده را بنا می نهد و فرهنگها را به هم پیوند میدهد و از گسست فرهنگی باز میدارد.
شاید به سبب همین اهمیت است که هر کس دربارهی کتاب و ارزش آن نه راهبرد مطالعهی آن زبان میگشاید و به خیال خود داد سخن میدهد. در حالی که کتاب خوانی، راهبردهای خاص و علمی دارد و با کلی گویی که متاسفانه، گل سرسبد جامعهی ماست و هر کسی به خود اجازه میدهد در هر زمینهای افاضه کند، متفاوت است که در ذیل به برخی از عوامل بازدارنده و عاملهای موثر مثبت، اشاره خواهد شد
مانعی به نام خانه و مدرسه، که میپندارند دانشآموز، فقط باید درس بخواند، اما مدیریت فرصتها را به او نمیآموزند که مطالعهی آزاد، متعلق به اوقات فراغت است و بنا به مثل حکیمانه، « هر چیز به جای خویش نیکوست.»
حال جهت تایید کتاب خوانی به همراه مطالعه ی کتابهای درسی، به تجربه ای تاریخی، از کشوری موفق در این زمینه، به نام انگلستان، اشاره میشود: در انگلستان، دو کلاس را مبنای آزمون قرار میدهند؛ به کلاس همپایهی اول فقط کتاب درسی میدهند و به کلاس همپایه ی دیگر، هم کتاب درسی هم کتابهای غیردرسی را تجویز میکنند و تا پایان سال ادامه میدهند، در امتحان هماهنگ پایان سال تحصیلی، در بررسی نمرهها متوجه میشوند که نمرههای کلاس دوم که هم کتاب درسی و هم غیردرسی را مطالعه کرده است، به نحو محسوسی بالاتر است؛ این آزمون، بیان می دارد که کتابهای غیردرسی به طرز بارزی به کتابهای درسی کمک میکند تا بهتر فهمیده و استنتاج شوند.
دومین مانع، تلفن همراه است که فرزند در دست مادر و پدر میبیند و سعی میکند که شبیهسازی کند، بنابراین به جای کتاب، تلفن به دست میگیرد.
بیاعتمادی غیراصولی به فرزند است و به رسمیت نشناختن اوقات فراغت اوست که می خواهد در محیط کتابخانه بگذراند و متاسفانه هیچ جایگزین مناسبی هم به فرزند ارائه نمیشود.
بهانهی گرانی کتاب، در حالی که آدمی نه نیاز دارد که همهی کتابها را بخرد و نه لازم است که همه را داشته باشد، چون کتابخانههای پر و پیمان شهر در اختیار اوست. وانگهی میتواند از فضاهای مجازی به صورت برنامهریزی شده و مدون استفاده کند.
فرزند وقتی کتاب میخواند که آن را در دست و بالای سر پدر یا مادر ببیند و تجربهها و مفاهیم و پیام وکتابها را به صورت اقناعی و علمی از پدر و مادر بشنود.
بزرگان شهر و مسئولان نهادها طبق برنامههای مدون به همراه همکاران سازمانی و نیز به همراه خانوادهها در کتابخانهی مرکزی یا عمومی و در جمع مطالعهکنندگان حضور یابند. بدیهی است که این حضور، از جلسات بیثمر و بینتیجه و خستهکنندهی روزانه به مراتب کارسازتر خواهد بود. به عنوان مثال حضور استاندار سمنان و به تبع ایشان مسئولان ادارات و سازمانها، در کتابخانه، در امر علاقه مندی به کتاب، تحولی ایجاد خواهد کرد. حتی میتواند سرمشقی و ارائهی طریقی برای دیگر استانهای کشور باشد.
بعضی از ساعتهای انشانویسی دانش پژوهان میتواند در سالن مطالعهی کتابخانهی شهر باشد. تا انسی با محیط صورت گیرد.
حضور پدر و مادر و فرزندان در سالن مطالعه، می تواند مشوقی باشد برای دیگر خانوادهها، تا وقتی در سبد اوقات خانوادهها کتاب و کتابخوانی، منظور شود.
تکلیف نوروزی به صلاحدید مسئولان امر و معلمان شریف می تواند با خواندن رمان، جابهجا شود و اطمینان حاصل شود که این کتابخوانی در ایام عید و هدیه دادن کتاب به جای عیدی، میتواند زیربنای فکری و بنیاد علمی فردای دانشآموزان را بسازد.
به خاطر داشته باشیم، خواندن قصه و علاقه به آن در فطرت بشر است. به همین دلیل، بخش اعظم قرآن کریم را قصه تشکیل میدهد.
بیهیچ تردیدی این درست است که میگویند، انسانی که «رمان» نمی خواند در پیرسالی هم به تجربهی خردسالی است پس با خواندن رمان و داستان و حکایت، آیندهی درخشان زنان و مردان فردای کشور را تامین و تضمین کنیم.
6026/7342
شاید به سبب همین اهمیت است که هر کس دربارهی کتاب و ارزش آن نه راهبرد مطالعهی آن زبان میگشاید و به خیال خود داد سخن میدهد. در حالی که کتاب خوانی، راهبردهای خاص و علمی دارد و با کلی گویی که متاسفانه، گل سرسبد جامعهی ماست و هر کسی به خود اجازه میدهد در هر زمینهای افاضه کند، متفاوت است که در ذیل به برخی از عوامل بازدارنده و عاملهای موثر مثبت، اشاره خواهد شد
مانعی به نام خانه و مدرسه، که میپندارند دانشآموز، فقط باید درس بخواند، اما مدیریت فرصتها را به او نمیآموزند که مطالعهی آزاد، متعلق به اوقات فراغت است و بنا به مثل حکیمانه، « هر چیز به جای خویش نیکوست.»
حال جهت تایید کتاب خوانی به همراه مطالعه ی کتابهای درسی، به تجربه ای تاریخی، از کشوری موفق در این زمینه، به نام انگلستان، اشاره میشود: در انگلستان، دو کلاس را مبنای آزمون قرار میدهند؛ به کلاس همپایهی اول فقط کتاب درسی میدهند و به کلاس همپایه ی دیگر، هم کتاب درسی هم کتابهای غیردرسی را تجویز میکنند و تا پایان سال ادامه میدهند، در امتحان هماهنگ پایان سال تحصیلی، در بررسی نمرهها متوجه میشوند که نمرههای کلاس دوم که هم کتاب درسی و هم غیردرسی را مطالعه کرده است، به نحو محسوسی بالاتر است؛ این آزمون، بیان می دارد که کتابهای غیردرسی به طرز بارزی به کتابهای درسی کمک میکند تا بهتر فهمیده و استنتاج شوند.
دومین مانع، تلفن همراه است که فرزند در دست مادر و پدر میبیند و سعی میکند که شبیهسازی کند، بنابراین به جای کتاب، تلفن به دست میگیرد.
بیاعتمادی غیراصولی به فرزند است و به رسمیت نشناختن اوقات فراغت اوست که می خواهد در محیط کتابخانه بگذراند و متاسفانه هیچ جایگزین مناسبی هم به فرزند ارائه نمیشود.
بهانهی گرانی کتاب، در حالی که آدمی نه نیاز دارد که همهی کتابها را بخرد و نه لازم است که همه را داشته باشد، چون کتابخانههای پر و پیمان شهر در اختیار اوست. وانگهی میتواند از فضاهای مجازی به صورت برنامهریزی شده و مدون استفاده کند.
فرزند وقتی کتاب میخواند که آن را در دست و بالای سر پدر یا مادر ببیند و تجربهها و مفاهیم و پیام وکتابها را به صورت اقناعی و علمی از پدر و مادر بشنود.
بزرگان شهر و مسئولان نهادها طبق برنامههای مدون به همراه همکاران سازمانی و نیز به همراه خانوادهها در کتابخانهی مرکزی یا عمومی و در جمع مطالعهکنندگان حضور یابند. بدیهی است که این حضور، از جلسات بیثمر و بینتیجه و خستهکنندهی روزانه به مراتب کارسازتر خواهد بود. به عنوان مثال حضور استاندار سمنان و به تبع ایشان مسئولان ادارات و سازمانها، در کتابخانه، در امر علاقه مندی به کتاب، تحولی ایجاد خواهد کرد. حتی میتواند سرمشقی و ارائهی طریقی برای دیگر استانهای کشور باشد.
بعضی از ساعتهای انشانویسی دانش پژوهان میتواند در سالن مطالعهی کتابخانهی شهر باشد. تا انسی با محیط صورت گیرد.
حضور پدر و مادر و فرزندان در سالن مطالعه، می تواند مشوقی باشد برای دیگر خانوادهها، تا وقتی در سبد اوقات خانوادهها کتاب و کتابخوانی، منظور شود.
تکلیف نوروزی به صلاحدید مسئولان امر و معلمان شریف می تواند با خواندن رمان، جابهجا شود و اطمینان حاصل شود که این کتابخوانی در ایام عید و هدیه دادن کتاب به جای عیدی، میتواند زیربنای فکری و بنیاد علمی فردای دانشآموزان را بسازد.
به خاطر داشته باشیم، خواندن قصه و علاقه به آن در فطرت بشر است. به همین دلیل، بخش اعظم قرآن کریم را قصه تشکیل میدهد.
بیهیچ تردیدی این درست است که میگویند، انسانی که «رمان» نمی خواند در پیرسالی هم به تجربهی خردسالی است پس با خواندن رمان و داستان و حکایت، آیندهی درخشان زنان و مردان فردای کشور را تامین و تضمین کنیم.
6026/7342
کپی شد