در این مطلب آمده است : البته نوع اعترافات معرفت شناسانه و خود اتهامی صادقانه از بیان مشایخ در متون صوفیانه و عرفانی کم نیست، صاحبان مکنت و قدرتی که از خواب غفلت دوشنبه بیدار شدند و به هرچه نام و جاه و قدرت بود پشت پا زدند و با این کارشان هم فرهنگ ساختند و هم مسیر تاریخ را پیش پای آیندگان نهادند.
همین شاخص‌های جریان‌ساز بودند که به این سخن ظریف و قابل تامل عینیت بخشیدند که: «آخرین چیزی که از نهاد صدیقان بیرون می‌رود، حب مقام است» چیزی که بدون هیچ تعارف و مجامله‌ای اکنون همان کیمیای گمشده است و در همان وادی خیال محفوظ اینجاست که سخن معرفت شناسانه‌ی محقق داماد در هلال احمر، اعتراف گونه‌ای است، از آن نمونه‌ای که قدیسان را بود و خود اتهامی بی‌سابقه‌ای که خاص این‌گونه جریان‌سازان است که هم علم دین می‌دانند و هم حقوق و هم به کنه قضایایی که در دور و نزدیکشان می‌گذرد اشرف دارند و صداهای بیرون را نیز می‌شوند. مبنی بر این که چون نتوانسته‌اند اخلاق را ارتقا بخشند و دین رحمانی را به دوستداران و معتقدان، القا کنند و در وجودشان نهادینه سازند، عذر خواه هستند. زیرا این عالمان وارث پیامبران‌اند که می‌توانند و بینش آن را دارند. تا نهال معارف دینی و مفاهیم قدسی را در دل پاک دلان بنشانند، تا دین رحمت را ابزار نکنند و خشن جلوه ندهند و سربریدن و شکنجه‌های از نوع طالبانی و داعشی را، مشی دین و دینداری ندانند.
چرا که اگر تلقی مبلغان دینی ترویج خشونت باشد، جامعه «ملحمه»را به جای «مرحمه» می‌بیند و از چنین دینی، روی برمی‌گرداند. از همین جاست که متفکران دینی از سنخ وجنس محقق داماد از معلول، پی به علت می‌برند و با بیداری سخن می‌گویند که اگر این کلام، باور قلبی و اعتقادی و علمی پیدا کند، فرهنگ ساخته می‌شود و جامعه نیز به کمال متمایل خواهد شد.
اهل معرفت و تحقیق می‌دانند بزرگ‌ترین عامل پایداری و ساخته شدن فرهنگ غنی شیعی از چنین تفکر و متفکرانی مایه گرفته است. تفکر دوری از مراکز قدرت و ثروت، تفکر استغنا و بی‌نیازی از زرق و برق سکه‌های فریبنده در عوض رویکرد به «زهد» چرا که اینان می‌دانستند» با مردم گرسنه نمی‌توان با شکم سیر سخن گفت. اینجاست که در کنار مشروعیت، مقبولیت هم در وجودشان شکل می‌گرفت و می‌توانستند، تاثیر‌گذار و بلکه پیشرو باشند. به عنوان مثال مگر تحریم تنباکو و جلوداری در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، ناشی از استقلال حوزه ها و شخصیتهای دینی از مراکز قدرت نبود؟
حتی مراکز تعلیم و تربیت که در آن بزرگان جانشین‌ناپذیری در جهان اسلام و در عرصه‌ی ایران، چهره شدند، در وابستگی به بودجه‌ی دولت بود؟ مدارس دینی و علمی از متن جامعه بیرون می‌آمدند و از همان جامعه تغدیه و تامین می‌شدند و محصول و نتایجشان هم به جامعه باز می‌گشت. این یعنی، باخبری از مردم از نیازها و حساسیت‌هاشان. بر خلاف زمان ما که آنچه این‌ها می‌گویند، هیچ ربطی به آنها ندارد و نیازشان نیست ؛ یعنی بی‌خبری و بیگانگی صرف! و بی‌خبر از قافله‌ای که در پیوستن به قافله های جهانی چه می خواهد و چه باید ببرد!
از این روست که دلسوزان به دین و فرهنگ، نه معاندان و مخالفان، معتقد به استقلال حوزه های دینی از بودجه‌های دولتی‌اند در این صورت است که می‌توان در جمع مردم نشست و با مردم بود و با مردم همراه شد و صد البته مردم وظیفه ی خود را در تامین بایسته ها و توجه به ضرورت‌ها می‌دانند در چنین صورتی است که می‌توان به ارتقای اخلاق ونهادینه شدن باید‌ها و نباید‌ها امید داشت. روشن‌اندیشان آگاه به حال و مسائل آینده در این نظر ایشان را همراهی خواهند کرد که عقیده دارند، کمیسیون تلفیق اگر در تخصیص بودجه احتیاط کند بهتر از حاتم‌بخشی است. چون نتیجه این همه بودجه در نهادهایی که هیچ نظارت نمایندگان ملت بر آنها نیست، برای جامعه هنوز احراز و اثبات نشده است و قابل توجیه و مورد پذیرش هم نیست، از طرفی دید منفی مردم و بازتاب آن در جریانات اخیر، نکته‌ی بسیار قابل تاملی است که نباید از آن با بی‌توجه گذشت. بازتابی که باید آسیب‌شناسی و چاره‌جویی کرد و گرنه از شدت بداخلاقی‌ها و خشونت‌ها و ناسازگاری ها و ناهنجاری‌ها هرگز کاسته نخواهد شد و عوارضی را بر جامعه‌ی اسلامی ما و بر حاکمیت ما تحمیل خواهد کرد.
6026/7342
*خبرنگار: الناز ملکی **انتشار دهنده: جانعلی فتحی
برای آگاهی از تازه‌ترین اخبار و رویدادها در استان سمنان به نشانی IRNASEMNAN@ کانال اخبار ایرنا سمنان مراجعه کنید.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.