این کتاب با گویش سنگسری و برگردان زبان فارسی به معرفی رسمی با نام «خانه ای برای بازی» در دیار سنگسر که از رسوم فرهنگ ایرانی و جشنی بدون مردان است می پردازد و با روایتی محلی آن را بازگو می کند.
خانه ای برای بازی در گویش سنگسری به چوکر خونه معروف است و در دسته مراسم ویژه نوروز قرار دارد که در شهرهای دیگر ایران با نام های روزی بدون مردان، ورود آقایان ممنوع ، شهر در دست زنان و جشن مرد گیران نیز معرفی می شود و البته هر کدام ممکن است دارای شکل و هدف متفاوتی باشد اما در کلیت به جشنهای خصوصی زنان مربوط است.
ابتدای این کتاب به معرفی جشن مردگیران میپردازد و از مراسمی سخن میگوید که نام آن روز اسپندار مذ ، عید زنان است و مردان به زنان بخشش می کنند که در اصفهان و ری به آن جشن زنانه مردگیران می گویند.
در ادامه کتاب شرحی از مراسم «چوکرخونه: مراسم جشن و سرور زنان در سنگسر قدیم» تشریح شده است و به جشن و سرور زنان در خانه ای با حیاط بزرگ در صورتی که مرد خانه در سفر باشد اشاره می کند و همچنین خانه ای را در محله قدیمی زیارت مهدیشهر که نام صاحب خانه قدم مندلی و نام همسرش خدیجه قدم بوده است را از خانه های مطرح برگزاری جشن و سرور در گذشته این شهر معرفی می کند.
در این مراسم یکی از خانم ها لباس مردانه می پوشد و چوبی بر دست نقش چوپان را بازی می کند و چند بچه نقش گوسفند را دارند، خانم میانسال نیز در این بازی نقش ارباب را دارد که از چوپان دلیل نبردن گوسفندان به چرا را می پرسد و چوپان در جواب در ابتدا نداشتن کفش، لباس و غیره را مطرح می کند تا اینکه در نهایت نداشتن زن را بهانه می کند و ارباب دست دختری را می گیرد و آنها را روی صندلی می نشاند تا همگی به جشن و سرور بپردازند.
بخشی از کتاب
دیدم خواهر زاده ام ناراحت بود، یواشکی به او گفتم چی شده؟ گفت: مادرم مرا وشگون گرفت، من متوجه شدم به خاطر اینکه دو تا میوه برداشته بود او را تنبیه کرده است.
روبروی من در «شاه خونه»، طبقه دوم، یک زن غرق در طلا بود، روسری سنتی سنگسری بزرگ بر سرش بود و چنگوم نقره ای تزئینی روی آن پوشیده بود و شلوار چین دار که زیادی چینش همانند خرمن بود، ایستاده بود.
جلوتر آمد و گفت: همگی خیلی خیلی خوش آمدید، قدم بر روی چشم های ما گذاشتید، خواهش می کنم بفرمایید بخورید، خجالت نکشید، از خودتون پذیرایی کنید، اینجا را منزل خودتان بدانید.
کمی صبر کرد و گفت: با اجازه بزرگترها (رویش را به سوی مادر شوهرش کرد) و برگشت و به جمعیت نگاه کرد و گفت: برنامه را شروع می کنیم، برای سلامتی خودتون یک کف مرتب بزنید. همگی دست زدند.
یک دفعه دیدم صدای مردانه آمد: یا الله یا الله و مردی که از طبقه پایین «خانه ای برای بازی» آمد، مرد که کت و شلوار داشت و کلاه هم بر سرش بود بلند و چهار شانه، من ترسیدم بعضی از آنها که برای اولین بار به خانه ای برای نمایش می آمدند، دست و پایشان را گم کردند، چادرهایشان را به جلوی صورتشان اوردند و ترسیده بودند و هراسان و پریشان، واویلا یا حسین سر داده بودند.
صدای خنده بقیه زنان، مخصوصا خواهرزاده ام که از خنده ریسه می رفت می آمد. من یواشکی نگاه کردم دیدم که مرد با همه دست می داد.
درباره نویسنده
یدالله حاجی علیان متولد ۱۳۴۴ از مهدیشهر و از پژوهشگران فرهنگ سنگسری است که از آثار دیگر وی می توان به «ضرب المثل های سنگسری» و «نورویی نمزه ئی آسنک: قصه نامزد نوروز، پژوهشی در فرهنگ سنگسری» اشاره کرد. همچنین تقویم کهن سنگسر با همت وی گردآوری و به صورت سالنامه منتشر و به ثبت ملی رسیده است.