در یادداشت مرتضی مزینانی صفابین آمده است: شاید شما هم هر روز با مشکلاتی که «بازنشر» برخی پستها در فضای مجازی ایجاد میکند، درگیر باشید؛ حتماً تا امروز نسبت به محتوای برخی مطالب بازنشری اعتراض هم داشتهاید؛ اما آیا «فوروارد» یک مطلب نشانه تأیید آن است؟
«ببخشید از گروه فلان فوروارد کردم»؛ «البته این نظر بنده نیست، از کانال فلان فوروارد کردم»؛ «چرا فکر میکنید این مطلب را قبول دارم؟ من فقط فوروارد کردم»؛ «این مطلب را فقط فوروارد کردم، اینکه دلیل موافقت من نیست»؛ «فوروارد کردم فقط در جریان باشید»؛ «از همه عزیزانی که رنجیدند، عذر میخواهم؛ من فقط فوروارد کردم» و ... .
جملات بالا را شاید روزانه بارها و بارها در گروههای مختلف شبکههای اجتماعی دیده باشید؛ مطلبی بازنشر میشود و پس از اینکه عدهای اعتراض میکنند، نقد میآورند یا بهنوعی واکنش انتقادی از خود نشان میدهند، عامل انتشار پست؛ چنین عذرهایی میآورد؛ اما بهواقع این عذرها واقعی است و میتوان پذیرفت یا باید کمی ریشهایتر بدان نگاه کرد؟
اگر درصد اندکی از افرادی را که صرفاً برای ابراز وجود یا وقتگذرانی در شبکههای مجازی به بازنشر دائمی پستهای این کانال و آن گروه میپردازند، کنار بگذاریم، قضیه درباره بخش اعظم دیگر شکل متفاوتی خواهد داشت؛ اگرچه عقیده دارم برای آن دسته اندک نیز تحلیل ذیل کاربرد دارد.
مسأله ارتباطات و تفکر انسانی، امر مهمی است که همواره محل بحث و حتی مجادله فلاسفه و اصحاب تعلیم بهخصوص زبانشناسان، روانشناسان و جامعهشناسان بوده است.
آن دسته از زبانشناسانی که «زبان را مبنای تفکر میپندارند»، امثال «ادوارد ساپیر» میگویند که «اگر از بیشتر مردم پرسیده شود که آیا میتوانند بدون زبان به تفکر بپردازند، به احتمال قریب به یقین خواهند گفت 'آری، ولی برای من آسان نیست که چنین کنم. با این همه، میدانم که امکان چنین کاری حتماً هست'؛ زبان هیچ نیست جز تنپوشی برای تفکر!» (ادوارد ساپیر، زبان درآمدی بر مطالعه سخن گفتن، ترجمه علیمحمد حقشناس، تهران: نشر سروش، چاپ اول 1386، ص 35).
در این صورت، به گفته ساپیر، «زبان هیچ نیست جز تنپوشی برای تفکر» و این استدلال مهمی است.
اگر بپذیریم ویژگی خلقت انسان بدین ترتیب رقم خورده است که هر آنچه به زبان جاری میسازد، ابتدا از ذهن و تفکر او گذر کرده است که این نظریه البته طرفداران فراوانی دارد، بنابراین در پس هر گفتار و نوشتاری، تفکری نهفته است که میتواند مورد تحلیل و بررسی واقع شود.
بر همین اساس، اگر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را محلی برای بیان نظر، عقیده، سخن یا حتی اطلاعیابی و اطلاعرسانی به شمار آوریم، سؤالی مطرح میشود، این است که آیا در هر عملی در این فضا، کارکردی از زبان و اندیشه پیوست آن را باید رهگیری کرد یا خیر؟
از طرفی، چون پایه تحلیل را بر این قرار دادیم که هر گفتار و رفتاری رهاورد یک اندیشه ذهنی و تفکر انسانی است، پس میتوان نتیجه گرفت که در هر فعالیتی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی هم اندیشهای دخیل باشد.
در این شرایط، اقداماتی نظیر بازنشر مطالب یا همان فوروارد پستهای مختلف نیز ابتدا از گذرگاه اندیشه فرد عبور کرده است؛ به معنای سادهتر، عامل انتشار هر پستی در فضای مجازی به شکل اولی و عامل بازنشر بهصورت نازلتر، مراحلی از اندیشه و تأمل روی محتوا را پشت سر گذاشتهاند.
وقتی پستی در این شرایط بازنشر میشود، به معنای آن است که ابتدا خوانده و روی آن تفکر شده - هر چند سطحی- و سپس به مرحله بازنشر و توزیع رسیده است.
نمیتوان بر اساس همین فرضیه ساده «ساپیرـ ورف» که زبان را مبنای تفکر میداند (دنی استاینبرگ، روانشناسی زبان: ص 180)، قبول کرد که فردی، محتوایی را توزیع کند و روی آن اندیشه نداشته باشد یا حداقل یک مرحله تأییدیه ذهنی برایش صادر نشده باشد.
در حالتی ژرفاندیشانهتر، شاگرد ساپیر، ورف میگوید: «زبان صرفاً ابزار بازآفرینی برای تبدیل ایدههای ذهنی به علایم صوتی نیست، بلکه سازنده ایدههای ذهنی میباشد» (همان: ص 18).
یعنی اگر این نظر را بپذیریم، هر پستی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی قبل از انتشار یا بازنشر، به ایده یا اندیشه ذهنی عامل آن اقدام تبدیل شده است.
گرچه ابزارهای ارتباطی پیچیده امروزی سبب شدهاند تا انبوهی از دیتاهای روزانه یا اطلاعات برنامهریزیشده دائماً بین جامعه هدف و مخاطبان توزیع یا دست به دست شود؛ اما این نافی مسؤولیت انتشار نیست.
جملاتی که ابتدای این مرقومه مورد اشاره قرار گرفت، در این شرایط نهتنها شما را از مسؤولیت پست منتشره نمیرهاند؛ بلکه تصدیقکننده درصدی از تأیید شما روی محتوای مطلب است و این امر دقت وافر هنگام فعالیت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را ضروری مینماید.
تعبیری که شاید امروز بتوان در مقام گستردهتری آن را به کار برد، همان است که نشان میدهد در دوره کنونی، «رسانه تنپوشی برای تفکر» است.
این امر نشان میدهد محتوا اثر تحولات ذهنی در جامعه پیچیده کنونی در کنار ابزارهای ارتباطی پیچیده و اطلاعات و مهارتهای پیچیدهتر بهسرعت توانسته است خود را بازیابی، تأیید و تکثیر کند.
مسأله مهمی که امروز وجود دارد و از ما میخواهد تا بدون مطالعه دقیق، بررسی جامع و اطلاعیابی صحیح در فضای مجازی سخن نگوییم یا اگر حرفی میزنیم و پستی را بازنشر میکنیم، مسؤولیت آن را بپذیریم، این است که توجه داشته باشید «امروز رسانه تنپوشی برای تفکر است» و سطح اندیشهورزی شما از زبان و تفکر شخصی، به عرصه میدانی رسانه، آنهم از نوع فراگیر و مجازیاش رسیده است.
این تحول که نه هر روز و نه هر ساعت، بلکه هر لحظه به شکلی رخ میدهد، نیازمند هوشمندی و دقت نظر بیشتری است.
7339/6103
«ببخشید از گروه فلان فوروارد کردم»؛ «البته این نظر بنده نیست، از کانال فلان فوروارد کردم»؛ «چرا فکر میکنید این مطلب را قبول دارم؟ من فقط فوروارد کردم»؛ «این مطلب را فقط فوروارد کردم، اینکه دلیل موافقت من نیست»؛ «فوروارد کردم فقط در جریان باشید»؛ «از همه عزیزانی که رنجیدند، عذر میخواهم؛ من فقط فوروارد کردم» و ... .
جملات بالا را شاید روزانه بارها و بارها در گروههای مختلف شبکههای اجتماعی دیده باشید؛ مطلبی بازنشر میشود و پس از اینکه عدهای اعتراض میکنند، نقد میآورند یا بهنوعی واکنش انتقادی از خود نشان میدهند، عامل انتشار پست؛ چنین عذرهایی میآورد؛ اما بهواقع این عذرها واقعی است و میتوان پذیرفت یا باید کمی ریشهایتر بدان نگاه کرد؟
اگر درصد اندکی از افرادی را که صرفاً برای ابراز وجود یا وقتگذرانی در شبکههای مجازی به بازنشر دائمی پستهای این کانال و آن گروه میپردازند، کنار بگذاریم، قضیه درباره بخش اعظم دیگر شکل متفاوتی خواهد داشت؛ اگرچه عقیده دارم برای آن دسته اندک نیز تحلیل ذیل کاربرد دارد.
مسأله ارتباطات و تفکر انسانی، امر مهمی است که همواره محل بحث و حتی مجادله فلاسفه و اصحاب تعلیم بهخصوص زبانشناسان، روانشناسان و جامعهشناسان بوده است.
آن دسته از زبانشناسانی که «زبان را مبنای تفکر میپندارند»، امثال «ادوارد ساپیر» میگویند که «اگر از بیشتر مردم پرسیده شود که آیا میتوانند بدون زبان به تفکر بپردازند، به احتمال قریب به یقین خواهند گفت 'آری، ولی برای من آسان نیست که چنین کنم. با این همه، میدانم که امکان چنین کاری حتماً هست'؛ زبان هیچ نیست جز تنپوشی برای تفکر!» (ادوارد ساپیر، زبان درآمدی بر مطالعه سخن گفتن، ترجمه علیمحمد حقشناس، تهران: نشر سروش، چاپ اول 1386، ص 35).
در این صورت، به گفته ساپیر، «زبان هیچ نیست جز تنپوشی برای تفکر» و این استدلال مهمی است.
اگر بپذیریم ویژگی خلقت انسان بدین ترتیب رقم خورده است که هر آنچه به زبان جاری میسازد، ابتدا از ذهن و تفکر او گذر کرده است که این نظریه البته طرفداران فراوانی دارد، بنابراین در پس هر گفتار و نوشتاری، تفکری نهفته است که میتواند مورد تحلیل و بررسی واقع شود.
بر همین اساس، اگر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را محلی برای بیان نظر، عقیده، سخن یا حتی اطلاعیابی و اطلاعرسانی به شمار آوریم، سؤالی مطرح میشود، این است که آیا در هر عملی در این فضا، کارکردی از زبان و اندیشه پیوست آن را باید رهگیری کرد یا خیر؟
از طرفی، چون پایه تحلیل را بر این قرار دادیم که هر گفتار و رفتاری رهاورد یک اندیشه ذهنی و تفکر انسانی است، پس میتوان نتیجه گرفت که در هر فعالیتی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی هم اندیشهای دخیل باشد.
در این شرایط، اقداماتی نظیر بازنشر مطالب یا همان فوروارد پستهای مختلف نیز ابتدا از گذرگاه اندیشه فرد عبور کرده است؛ به معنای سادهتر، عامل انتشار هر پستی در فضای مجازی به شکل اولی و عامل بازنشر بهصورت نازلتر، مراحلی از اندیشه و تأمل روی محتوا را پشت سر گذاشتهاند.
وقتی پستی در این شرایط بازنشر میشود، به معنای آن است که ابتدا خوانده و روی آن تفکر شده - هر چند سطحی- و سپس به مرحله بازنشر و توزیع رسیده است.
نمیتوان بر اساس همین فرضیه ساده «ساپیرـ ورف» که زبان را مبنای تفکر میداند (دنی استاینبرگ، روانشناسی زبان: ص 180)، قبول کرد که فردی، محتوایی را توزیع کند و روی آن اندیشه نداشته باشد یا حداقل یک مرحله تأییدیه ذهنی برایش صادر نشده باشد.
در حالتی ژرفاندیشانهتر، شاگرد ساپیر، ورف میگوید: «زبان صرفاً ابزار بازآفرینی برای تبدیل ایدههای ذهنی به علایم صوتی نیست، بلکه سازنده ایدههای ذهنی میباشد» (همان: ص 18).
یعنی اگر این نظر را بپذیریم، هر پستی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی قبل از انتشار یا بازنشر، به ایده یا اندیشه ذهنی عامل آن اقدام تبدیل شده است.
گرچه ابزارهای ارتباطی پیچیده امروزی سبب شدهاند تا انبوهی از دیتاهای روزانه یا اطلاعات برنامهریزیشده دائماً بین جامعه هدف و مخاطبان توزیع یا دست به دست شود؛ اما این نافی مسؤولیت انتشار نیست.
جملاتی که ابتدای این مرقومه مورد اشاره قرار گرفت، در این شرایط نهتنها شما را از مسؤولیت پست منتشره نمیرهاند؛ بلکه تصدیقکننده درصدی از تأیید شما روی محتوای مطلب است و این امر دقت وافر هنگام فعالیت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را ضروری مینماید.
تعبیری که شاید امروز بتوان در مقام گستردهتری آن را به کار برد، همان است که نشان میدهد در دوره کنونی، «رسانه تنپوشی برای تفکر» است.
این امر نشان میدهد محتوا اثر تحولات ذهنی در جامعه پیچیده کنونی در کنار ابزارهای ارتباطی پیچیده و اطلاعات و مهارتهای پیچیدهتر بهسرعت توانسته است خود را بازیابی، تأیید و تکثیر کند.
مسأله مهمی که امروز وجود دارد و از ما میخواهد تا بدون مطالعه دقیق، بررسی جامع و اطلاعیابی صحیح در فضای مجازی سخن نگوییم یا اگر حرفی میزنیم و پستی را بازنشر میکنیم، مسؤولیت آن را بپذیریم، این است که توجه داشته باشید «امروز رسانه تنپوشی برای تفکر است» و سطح اندیشهورزی شما از زبان و تفکر شخصی، به عرصه میدانی رسانه، آنهم از نوع فراگیر و مجازیاش رسیده است.
این تحول که نه هر روز و نه هر ساعت، بلکه هر لحظه به شکلی رخ میدهد، نیازمند هوشمندی و دقت نظر بیشتری است.
7339/6103
کپی شد