آقا به خواهر دباغ گفت: شما اشتباه حساب کرده اید اما سکوت کرد و پول را داد...
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: آن روزهایی که امام در نوفل لوشاتو اقامت داشت، خواهر طاهره یا همان خانم دباغ مسئولیت امور خانه را به عهده داشت و رسمش بر این بود که هر روز صبح لیست مایحتاج خانه را تهیه می کرد و خدمت آقا می رسید تا پول بگیرد و برای تهیه آنها به بازار برود و اگر در این میان مبلغی هم باقی می ماند آن را به عنوان تنخواه پیش خود نگه می داشت.
یکی از همین روزها وقتی که صبح لیست را به آقا داد و مبلغ را گفت، امام فرمود: شما دارید اشتباه می کنید این مبلغ نمی شود. او دوباره جمعی زد و گفت: نه اشتباه نمی کنم. آقا دیگر چیزی نگفت و پول را به او داد تا برود.
خواهر طاهره به خرید رفت و در انتها دید که مبلغی بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکند، اضافی آورده است، بعد که دقت کرد دید بله موقع حساب و کتاب کردن به جای 9 فرانک، 90 فرانک زده است. آن وقت خدمت آقا رفت و گفت بله شما درست گفته بودید و من پول زیاد آوردم.
آقا لبخندی زد و گفت: ایراد ندارد، من همان اول صبح که آمدید متوجه شدم که شما اشتباه حساب کرده اید اما می خواستم خودتان به نتیجه برسید.
بانو با خود فکری کرد و پیش خودش گفت: بله اگر همان اول صبح آقا بر روی حرفشان پافشاری می کردند من گمان می کردم که ایشان به من اطمینان ندارند و از اینکه با کمال اخلاص در محضرشان خدمت می کنم، دلسرد می شدم اما با رعایت همین نکته ریز چقدر رابطه خالصانه تر شد.