کارتن ها را باز کرده و دوباره کتاب ها را روی تاقچه اتاق می چیند و در پاسخ به پرسش اهل خانه می گوید: حالا که درس این آقا می روم، چیزهای تازه ای می بینم.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: با ورود امام به نجف، آقا درس را شروع کردند و مشکل ترین بحث فقهی را که خارج مکاسب است انتخاب کردند. افرادی در حوزه بودند که فارغ التحصیل شده و عازم ایران بودند. از جمله این افراد آیت الله راستی کاشانی[1] بود. او کتاب هایش را بسته بندی کرده و اسباب و اثاثیه را کارتن کرده بود تا با خانواده راهی ایران شود. در همین اوضاع و احوال مساله تبعید امام به عراق پیش می آید و او هم جزء نفراتی بود که برای استقبال رفته بود. چند وقتی که می گذرد، امام تصمیم به شروع تدریس می گیرند و او بعد از گذشت دو هفته در محضر امام به خانه می آید و کتاب ها را از کارتن درآورده و دوباره بر روی تاقچه می چیند، آنگاه به سراغ کارتن های اساس خانه می رود تا آنها را نیز در جای خود جای دهد که با پرسش اهالی خانه روبه رو می شود که چرا چنین می کند و ایران رفتنشان به کجا رسید؟ او می گوید: من درس خارج را دو مرتبه پیش مهم ترین اساتید نجف خواندم، یک دوره در محضر مرحوم آقا میرزا باقر زنجانی که از مدرسان عالی مقام بود ولی مرجع نبود و بار دیگر نزد آیت الله العظمی خویی اما حالا که به کلاس درس آقا روح الله می روم چیزهای تازه ای می گویند که آن بزرگواران نگفتند. حالا باید یک دوره هم در کلاس درس ایشان بنشینم و تلمذ کنم.[2]

 
  1. آیت الله حسین راستی کاشانی از اساتید قم که در تاریخ 29 شهریور سال 96 دار فانی را وداع گفت.
  1.  برگرفته از کتاب خاطرات حجت الاسلام و المسلمین اسماعیل فردوسی پور.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.