آقا که برای قدم زدن می رفت، علی از پشت انگشتشان را به دندان می گرفت و خنده آقا را در می آورد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: بازی کردن های علی[1] و آقا[2] دیدنی بود، گاهی آقا یک طرف اتاق و علی طرف دیگر می ایستاد و برای هم توپ پرتاب می کردند یا علی روی سینه آقا می نشست و بازی می کرد.
از عادت های همیشگی آقا، قدم زدن در حیاط و ذکر گفتن بود و دستانشان را در پشت خود قلاب می کردند و راه می رفتند، علی هم با شیطنت از پشت می دوید و انگشتانشان را به دندان می گرفت و مثلا آقا را غافلگیر می کرد و ایشان هم با خنده ای، او را تحویل می گرفت.[3]
- سید علی خمینی، نوه امام.
- امام خمینی(س).
- برگرفته از خاطره نقل شده از سید رحیم میریان از اعضای دفتر امام خمینی در کتاب پدر مهربان.
کپی شد