دکتر علی شریعتمداری، وزیر آموزش عالی دولت موقت در خاطراتی به نقل چگونگی برخوردهای امام در دیدارهایشان پرداخته و این رفتارها را نشانه سادگی، صبوری و سعه صدر ایشان دانسته اند..
به گزارش خبرنگار جی پلاس، مرحوم دکتر علی شریعتمداری(1)، وزیر وقت آموزش عالی و عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی در خاطراتی که از امام خمینی (س) دارد به نکته مهمی درباره در نظر گرفتن مصالح کشور از طرف ایشان اشاره و در ادامه به نقل خاطره ای پرداخته که نشان دهنده آن است که امام از تعریف و ستایش دیگران استقبال نمی کردند و ناراحت می شدند. در ادامه خاطرات دکتر شریعتمداری را پی می گیریم:
حضرت امام همیشه به وحدت و مصلحت نظام توجه داشتند. حتی اگر حرفی برخلاف نظرشان ـ چه در حضورشان و چه در پشت سر ـ زده می شد، نشنیده می گرفتند. برای اینکه نکند طرح آن مسائل سبب اختلافی شده و ارکان نهضت را متزلزل نماید.
روزی در خدمت آن حضرت بودیم و دو نفر از نمایندگان دوره اول مجلس هم حضور داشتند. یکی از نمایندگان در خلال صحبتش از امام بسیار ستایش و تمجید کرد. قیافه امام درهم شد و پس از اتمام صحبت او اولین نکتهای که فرمودند این بود که: خدا نکند من باور بکنم آنچه را که این آقا درباره من گفتند.
آن چه از برخورد آن بزرگوار استنباط کردم اینکه مقام و موقعیت در شخصیت آن حضرت تغییری به وجود نیاورده بود و از اینکه او را مدح و ستایش بگویند ناراحت می شدند. یا کسانی می آمدند و امام را به عنوان یک مرجع و رهبر انقلاب اسلامی و شخصیتی که احیاگر اسلام در سطح جهان است مخاطب قرار می دادند. آیا این عناوین در رفتار امام تغییری به وجود آورده بود که نگاه و برخورد امام عوض شده باشد!؟ هرگز. یعنی آنچه ما دیدیم از همان اوایل، برخورد طبیعی و راحت امام با مسئولین و مردم بود. چنانکه روزی در خدمتشان بودیم و یکی از دوستان حرف های خوشمزه می زد و امام در حضور اعضای شورای انقلاب فرهنگی و هیأت دولت می خندیدند و آدم احساس می کرد که امام به طور طبیعی مثل یک فرد عادی برخورد می کنند. در جلساتی که ما در محضر ایشان به همراه پنج، شش نفر داشتیم، امام همیشه با احترام و تواضع و خوشرویی گوش می دادند و حرف ها و گزارش ها را می شنیدند، بعد هم توصیههایی می کردند. سپس اگر بعضی از دوستان حرف های خصوصی داشتند، امام وقتی را اختصاص می دادند از جمله خود من دو سه بار سؤالات خصوصی از امام کردم.
در یکی از جلسات که با رؤسای دانشگاه ها در خدمت ایشان بودیم، یکی از آنها که فرزند یکی از وعاظ معروف گذشته بود گفت: من پسر فلان هستم. امام فرمودند: رحمتالله علیه. منظورم بر آن هست که امام خیلی ساده برخورد می کردند. البته ما جایگاه و حد خودمان را در محضر آن حضرت رعایت می کردیم.
جلسات با امام بسیار آموزنده بود چنانکه اگر نشستی، چند ساعت طول می کشید، ایشان با حوصله بدون آنکه ابراز خستگی بنمایند به همه حرف ها گوش داده و موضوعات را رسیدگی می فرمودند و سپس توصیه ها و دستورات لازم را می دادند. امام جامعیت داشتند، هم سیاسی بودند و نیز فقیه و متعبد و عارف. ایشان بر مسائل مختلف احاطه داشته و با گروه ها و اشخاص مختلف از رده های گوناگون نشست و برخاست کرده و به نظرها و اندیشه های آنان توجه می نمودند.
آن حضرت در انتخاب مسئولین به تقوا اهمیت می دادند حتی در انتخاب کارگزاران جزء بیتشان این موضوع را مد نظر قرار می دادند. مورد نظر ایشان تقوا بود. امام وسعت بالایی در تحمل اندیشه مخالف داشتند.
1. علی شریعتمداری در سال 1302 در شیراز متولد شد. پس از اتمام دوره دانشسرای مقدماتی به آموزگاری در دبستانهای فارس پرداخت. سپس برای ادامه تحصیل در 1327 به تهران رفت و در فلسفه و علوم تربیتی لیسانس گرفت و با استفاده از بورس تحصیلی دانشجویان ممتاز به امریکا رفت و دکترای خود را در تعلیم و تربیت دریافت کرد و به ایران بازگشت.
شریعتمداری از 1328 با دکتر محمد نخشب (1302 ـ 1355) که در تهران فعالیت سیاسی ـ اسلامی داشت و نهضت خداپرستان سوسیالیست را رهبری میکرد، آشنا شد و با او به همکاری پرداخت و در جریان ملی شدن صنعت نفت به اتفاق وی در حزب مردم ایران مشغول به فعالیت شد.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، در کمیته نهضت مقاومت ملی به فعالیت پرداخت و به همین دلیل به زندان افتاد. در 1340 بار دیگر به دلیل فعالیت سیاسی در دانشگاه شیراز، دستگیر و زندانی شد. (از دی 1340 تا خرداد 1341) و بعد هم از دانشگاه اخراج شد و پس از آن به دانشگاه اصفهان رفت و 16 سال در آن جا تدریس کرد و به تحقیق و تألیف مشغول شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی برای تصدی وزارت علوم و آموزش عالی در دولت موقت به تهران دعوت شد و در 23 خرداد 1359، به فرمان امام به عضویت در شورای انقلاب فرهنگی در آمد..
دکتر شریعتمداری آثار و تألیفات زیادی دارد که برخی از آنها عبارتند از: اصول فلسفه تعلیم و تربیت، روانشناسی تربیتی، فلسفه، مقدمه روانشناسی، منطق تئوری تحقیق، جامعه و تعلیم و تربیت.
برشی از کتاب امام به روایت دانشوران؛ ص 203-205