برای کسب اطلاعات بیشتر در وادی کتاب و نویسندگی به سراغ یکی از نویسندگان جوان زنجان میرویم؛ «مریم بیات تبار» مربی ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان با فعالیتهایی همچون نویسندگی و گزارشگری برای صدا و سیمای استان، مسئول انجمن شعر و داستان سپیدار است که به تازگی کتابی با عنوان «صدای پای پاییز» را به چاپ رسانده است. تاکنون از وی آثاری چون «پشت تپههای ماهور»، «وقتی هواپیما شدیم»، «شهادت با طعم آلبالو»، مجموعه داستان «اینجا عقرب دارد» و مجموعه داستانهای دیگر چاپ شده و کتابهایی همچون رمان نوجوان«روزهایی که بابا نبود»، «چشمهایش میخندید» و همچنین «از دل آتش تا آلمان»(خاطرات امیر خلبان یداله واعظی) در دست چاپ هستند. آنچه میخوانید گفت و گوی همشهری با این نویسنده جوان است.
مختصری در مورد خودتان و ورودتان به عرصه نویسندگی بگویید؟
طبعا همه کسانی که وارد عرصه هنر میشوند، ذوق و جوهره هنر در وجودشان است. بعضیها آن را جدی میگیرند و هنرمند میشوند. بعضیها هم شرایط کافی برای نشان دادن آن ندارند. در این میان آنچه باعث شد نویسنده شوم اول از همه این بودکه مادرم استعدادم را جدی گرفت و بعد، شرکت در کلاسهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و در نهایت داشتن دوستان خوب داستان نویس. از 9 سالگی به صورت دست و پا شکسته شعر و قصه مینوشتم، اما با جدیت 12 سال پیش داستان نویسی را شروع کردم.
این 12 سال برای شما تجربههای زیادی داشته است. با توجه به این تجربهها وضعیت نویسندگی در استان به خصوص شهر زنجان را چگونه میبینید؟
با ورود نویسندههای جوان و خوش ذوق به عرصه داستاننویسی، آینده روشنی برای داستان در زنجان پیشبینی میشود. از طرفی در حال حاضر نویسندههای تکنیکی و موفقی هم داریم که تعدادشان انگشت شمار است و با قاطعیت میتوانم بگویم اینها نیز بیشتر حاصل سالهای گذشته هستند نه امروز. البته همین تعداد محدود، متاسفانه آثار تولیدی شاخصی ندارند و هر روز نسبت به دیروز کمکارتر میشوند.
از کارگاههای آموزشی بگویید.
با تشکیل انجمن ادبی سپیدار، کارگاههای مداوم و مستمری برای نویسندههای جوان و نوجوان تشکیل میشود. از طرفی در این یک سال گذشته جلسات کارگاه داستان و نقد و بررسی کتاب دوباره رونق گرفته است، اما هنوز کافی نیست چنانکه نسبت به شهرهای دیگر خیلی عقب هستیم.
ریشه این مشکل را چه میدانید و چه راه حلهایی برای آن پیشنهاد میکنید؟
من فکر میکنم ریشه این بیعلاقگی به هر دو گروه نویسندهها و متولیها برمیگردد که باید یک فکر اساسی برای آن شود. به جز حمایت مسئولان، نویسندههای استان نیز باید تلاش کنند. به جای اینکه ادعای نوشتن داشته باشند و خودشان را دست بالا بگیرند، دست به قلم ببرند و واقعا بنویسند! تا شاهد تولید آثار خوبی در کشور باشیم. از طرفی صدا و سیما هم میتواند نقش مهمی در شناساندن آثار هنرمندان و معرفی آنها به مردم و مسئولان داشته باشد. البته حمایت مالی و توزیع این آثار بیشتر به عهده مسئولان در ارگانهای مختلف است.
مخاطبان اصلی شما مردم عام هستند. امروزه مردم با هنر چگونه ارتباط برقرار میکنند؟
مردم ما هنر دوست هستند اما اولویتهای زندگیشان چیزهای دیگری است. چرا که شناخت کافی از آن ندارند. مکانهای فرهنگی و هنری در شهرمان بسیار محدود است. مثل کافه کتابها و گالریها، نمایشگاهها. حتی آنهایی که فعالیت میکنند نیز زیاد شناخته شده نیستند.
نظرتان را درباره هنرجویان بگویید. آیا هنرمندان تازه وارد آینده روشنی در نویسندگی دارند؟
نویسندههای تازهکار نیاز به حمایت و آموزشهای حرفهای دارند، نیاز به اساتید مجربی که آگاهی بخش باشند و ایجاد انگیزه کنند. ما داستان نویسان نوجوان بسیار با استعدادی در کانون پرورش فکری داریم که اگر جدی گرفته شوند، آینده روشنی را برای داستان نویسی شهرمان رقم خواهند زد.
چگونه میتوان هنرمندان را در وادی هنر تشویق و مخاطبان را به سمت اثر خلق شده هدایت کرد؟
جشنوارهها فرصت خوبی برای دیده شدن هستند.با اینکه نباید صرفا برای جشنوارهها نوشت اما نباید آنها را دست کم گرفت. چرا که منجر به تولید اثر و انگیزه میشوند.
46