ارتباط دوسویه فرهنگ و سیاستگذاری، ظرفیت بالقوه مؤثر و فراوانی در ایجاد تحولات فرهنگی و مدیریتی در کشورمان دارد که بخش بسیار کوچکی از آن به فعلیت رسیده است. یکی از مسئولیتهای اساسی مدیریت فرهنگی در سطح ملی، پیشبرد توسعه فرهنگی است. مدیریتهای فرهنگی در مسیر دستیابی به اهداف توسعه فرهنگی ناگزیر به استفاده از روشها، تکنیکها و ابزارهایی هستند که سیاستگذاری فرهنگی، در اولویت نخست و از مهمترین آنهاست.
با نگرش آسیبشناسانه به عرصه سیاستهای فرهنگی، میتوان موارد زیادی را بهعنوان مهمترین آسیبهای سیاستگذاری فرهنگی در جامعه یک کشور اشاره کرد. وحید قنبریراد استاد حوزه خراسان رضوی با اشاره به اینکه سیاستگذاری فرهنگی یا مهندسی فرهنگی برای هر کشور و دولتی، از بخشهای مهم توسعه پایدار ملی به شمار میآید، گفت:«سیاستگذاری فرهنگی یا مهندسی فرهنگی از واژگان نو و کاربردی جهان امروز است، امروزه سیاستگذاری فرهنگی و بهتبع آن سیاست یا مهندسی فرهنگی برای هر کشور و دولتی، از بخشهای مهم توسعه پایدار ملی به شمار میآید، بنابراین با توجه به ماهیت جهانی شدن فرهنگ و نقش برجسته آن در ابعاد اقتصادی و سیاست جهانی، رمز پویایی و دوام یک نظام سیاسی و اجتماعی، توجه به مقوله مهم سیاستگذاری فرهنگی در تحولات اجتماعی آن است. در تعریف مفهوم سیاستگذاری فرهنگی، میتوان گفت که سیاستگذاری فرهنگی به مجموع قوانین و اصول راهبردی که برای پیشرفت جامعه اسلامی در مسیر رشد و تعالی و تربیت جامعه تدوین میشود گفته میشود. با توجه به این تعریف، چنانچه تمام بخشهای جامعه بنابر اصول مهندسی شده گام بردارند، فرهنگ مردم یک جامعه به سوی ترقی و رشد گام بر میدارد».
قنبریراد ادامه داد:«مرحوم آیتا... العظمی حاج سیدعزالدین حسینی زنجانی- اعلیا... مقامه الشریف- کلمه فقه را به فرهنگ معنا میفرمودند و قانون فقه اسلام را، فرهنگ دین میدانستند، ایشان معتقد بودند عمل به قانون دین، ضامن دوام نظام خواهد بود و مسیر هدایت را برای مردم هموار خواهد کرد. براین اساس میتوان دین اسلام را دارای کاملترین مجموعه فرهنگی دانست که خداوند متعال با تبیین آن قوانین، مسیر هدایت بشر را روشنگری فرموده است: قطعاً این قرآن به آیینی که خود پایدارتر است راه مینماید و به آن مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند مژده میدهد که پاداشی بزرگ برایشان خواهد بود».
راه رسیدن به پیشرفت در عمل به قوانینی است که برگرفته از فرهنگ جامعه است
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه فرهنگ یک جامعه، مجموعه قوانینی است که براساس نیازمندیها و گرایشهای اخلاقی مردم آن جامعه پایهریزی میشود اظهار کرد:«جهان متمدن امروز، راه رسیدن به پیشرفت را در عمل به قوانینی میداند که برگرفته از فرهنگ جامعه است به بیانی دیگر فرهنگ یک جامعه، مجموعه قوانینی است که براساس نیازمندیها و گرایشهای اخلاقی مردم آن جامعه پایهریزی میشود و آنان را در رسیدن به خاستگاههای تربیتییاری میکند. دین مبین اسلام، براساس توجه به محیط و فضای جامعه، پیامبری عظیمالشان را از میان قومش به هدایتگری همان قوم فرستاد تا با توجه به رسوم و عادات آن مردم به نشر معارف دینی بپردازد، فرهنگی را که پیامبر اسلام به مردم جامعه خود و بشریت ارائه نمود، براساس توجه به عادات و رسوم آن جامعه تدوین گردید تا با حرکتی آهسته و پیوسته، رفتارهای جاهلی را به فرهنگ و کنشهای مترقی تبدیل کند تا آنجا که تحولات جامعه اسلامی در سایه تربیت دقیق امامان معصوم و با درخشش دانشمندان بزرگی چون جابربنحیان، ابوریحان بیرونی، بوعلیسینا، خـواجه نصیرالدین طوسی، خوارزمی و... منشأ نجات جامعه بشری گردید و باید گفت اروپا نجات از قرون وسطی و شروع رنسانس را مرهون و مدیون فرهنگ متعالی اسلام است. در نقطه مقابل عقبماندگی امروز جوامع اسلامی، ناشی از دوری جستن از فرهنگ دین و بیتوجهی و یا کمتوجهی به سیاستهای فرهنگی دین است».
بحران در وضعیت فرهنگی جامعه ناشی از سیاستگذاریهای نادرست فرهنگی است
استاد حوزه خراسان رضوی با اشاره به وضعیت فرهنگی جامعه و سیاستگذاریهای نادرست در این زمینه بیان کرد:«آنچه که امروز موجب بحران در وضعیت فرهنگی جامعه میشود، سیاستگذاریهای نادرست در زمینه فرهنگی است. یکی از چالشهای پیشرو در جامعه امروز ما با وجود تلاشهای زیادی که شده، دور شدن پارهای از سیاستهای فرهنگی از خدامحوری و بهدنبال آن کمرنگ شدن فرهنگ ایثار است. با وجود اینکه نظام مقدس جامعه ما، اسلامی است و بر پایه اسلام بنا شده است اما نفوذ خزنده فرهنگ غرب، در جامعه ما و در سیاستگذاریهای فرهنگی، تعارض فرهنگی بزرگی را در جامعه ایجاد کرده است، دلیل آن هم به تعارض دو فرهنگ اسلام و غرب بر میگردد. امروزه به دلیل، به روز شدن علوم در دنیای غرب و بهرهمندی آنان از ابزارهای نوین پژوهش و اطلاعرسانی و از سوی دیگر، غفلت از مبانی تربیتی و آموزههای قرآن، گرایش بیچونو چرا به سوی تفکرات و سیاستهای غربی جایگاهیافته است. مولای متقیان علی علیهالسلام درباره عمل به قرآن هشدار بزرگی دادهاند و بر همراه شدن با قرآن سفارش فرمودهاند. خدا را خدا را! در توجه به «قرآن»، نکند دیگران (بیگانگان) در عمل به آن از شما پیشی گیرند». وی ادامه داد:«تفاوت مبنایی دو فرهنگ، موجب شده تا به خوبی، نتوان این دو فرهنگ را جمع نمود و همین تعارض، موجب سیاستزدگی فرهنگی شده است. محور برنامهریزی فرهنگی در تمام ادیان الهی خداباوری و به هدف پیوند انسان با خداست تا آدمی به جایگاه حقیقی کرامت و معنویت برسد، از حضرت عیسی علی نینا و آله و علیه السلام سؤال کردند: با چه کسی مُجالست و همنشینی کنیم؟ فرمود: با کسی که دیدن او شما را به یاد خدا میآورد، و سخن او بر دانش شما میافزاید، و عمل او شما را به آخرت علاقمند میکند. فرهنگ اسلام، در عرصه و حوزههای شماره شده، بر مبنای خدا محوری و توجه به روح در کنار جسم شده است. اما فرهنگ غرب بر پایه فردمحوری و توجه به غرایز پایهریزی شده است. پایهگذار مبانی دین، خداوند متعال است و اما پایهگذار مبانی غرب، تمایلات و نفسانیات است، شهوت زر و زور و پرداختن به خواستههای خویش است. خداوند متعال، بارها آدمی را از شیطان نفس و شیطان وسوسهگر برحذر داشته و همواره خود را دوست انسان و در نقطه مقابل، شیطان را دشمن انسان معرفی میکند.شیطان سخت شما را دشمن است شما هم او را دشمن دارید، او حزب و سپاهش را فرا میخواند تا همه (مانند او) اهل دوزخ باشند (فاطر/6). همچنین درباره دشمنان دین میفرماید: ای کسانی که به خدا ایمان آوردهاید، هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایندیاران خود برگرفته و طرح دوستی با آنها افکنید در صورتی که آنان به کتابی که بر شما آمد یعنی قرآن حق سخت کافر شدند (ممتحنه/1).
قنبریراد افزود:«امروزه به روشنی مفاهیم این سخنان گهربار الهی، بر ما آشکار گشته است. جهان غرب و سیاستمداران آن، درصدد ترویج فرهنگ شیطانپرستی هستند و دستگاههای تبلیغاتی آنان، از جمله سینما و... جایگاه خداوند را در زندگی بشر کم رنگ کرده و انسان منهای خدا را در برابر شیطان و نیروهای شیطانی به تصویر میکشند، سینمای غرب با تولید فیلمهایی مانند ارباب حلقهها و... رواج فرهنگ خود محوری را توسعه میدهند. از سوی دیگر مبانی روانشناسی غرب برپایه نظرات فروید، پاوولف و... بنا شده، که در آن به ارضا تمایلات انسان توجه داده شده است. بر این اساس، جایی برای فرهنگ ایثار و توجه به مبدأ و معاد، در فرهنگ غرب وجود ندارد».
حرکت در مسیر مبانی درست و دقیق دین، بهترین گام در مسیر سیاستگذاری فرهنگی یک جامعه
استاد حوزه خراسان رضوی در پایان سخنان خود با اشاره به مسیر سیاستگذاری فرهنگی در جامعه گفت:«بهترین گامی که میتوان در مسیر سیاستگذاری فرهنگی در جامعه برداشت عبارت است از: حرکت در مسیر مبانی درست و دقیق دین، استفاده از ابزارهای روز دنیا و علوم روز و تطبیق آن با مبانی دین و تنظیم سیاستهای فرهنگی براساس خدا محوری، نهادینه شدن فرهنگ گذشت و ایثار و احترام و ادب به نسلهای گذشته، بهترین ضامن سلامت جامعه و رشد و تعالی آن خواهد شد. شایان ذکر است عدم توجه به این اصول، ضربات سهمگینی بر پیکره نظام در عرصههای متعدد وارد خواهد کرد و بیشترین آسیب را متوجه نسل جوان و نو خواهد کرد تا آنجا که شاهد جدایی نسلها و ترویج روح انزوا خواهیم شد».
معصومه عباسی، روزنامه مردم نو، 1397،10،13.
3088/6085
با نگرش آسیبشناسانه به عرصه سیاستهای فرهنگی، میتوان موارد زیادی را بهعنوان مهمترین آسیبهای سیاستگذاری فرهنگی در جامعه یک کشور اشاره کرد. وحید قنبریراد استاد حوزه خراسان رضوی با اشاره به اینکه سیاستگذاری فرهنگی یا مهندسی فرهنگی برای هر کشور و دولتی، از بخشهای مهم توسعه پایدار ملی به شمار میآید، گفت:«سیاستگذاری فرهنگی یا مهندسی فرهنگی از واژگان نو و کاربردی جهان امروز است، امروزه سیاستگذاری فرهنگی و بهتبع آن سیاست یا مهندسی فرهنگی برای هر کشور و دولتی، از بخشهای مهم توسعه پایدار ملی به شمار میآید، بنابراین با توجه به ماهیت جهانی شدن فرهنگ و نقش برجسته آن در ابعاد اقتصادی و سیاست جهانی، رمز پویایی و دوام یک نظام سیاسی و اجتماعی، توجه به مقوله مهم سیاستگذاری فرهنگی در تحولات اجتماعی آن است. در تعریف مفهوم سیاستگذاری فرهنگی، میتوان گفت که سیاستگذاری فرهنگی به مجموع قوانین و اصول راهبردی که برای پیشرفت جامعه اسلامی در مسیر رشد و تعالی و تربیت جامعه تدوین میشود گفته میشود. با توجه به این تعریف، چنانچه تمام بخشهای جامعه بنابر اصول مهندسی شده گام بردارند، فرهنگ مردم یک جامعه به سوی ترقی و رشد گام بر میدارد».
قنبریراد ادامه داد:«مرحوم آیتا... العظمی حاج سیدعزالدین حسینی زنجانی- اعلیا... مقامه الشریف- کلمه فقه را به فرهنگ معنا میفرمودند و قانون فقه اسلام را، فرهنگ دین میدانستند، ایشان معتقد بودند عمل به قانون دین، ضامن دوام نظام خواهد بود و مسیر هدایت را برای مردم هموار خواهد کرد. براین اساس میتوان دین اسلام را دارای کاملترین مجموعه فرهنگی دانست که خداوند متعال با تبیین آن قوانین، مسیر هدایت بشر را روشنگری فرموده است: قطعاً این قرآن به آیینی که خود پایدارتر است راه مینماید و به آن مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند مژده میدهد که پاداشی بزرگ برایشان خواهد بود».
راه رسیدن به پیشرفت در عمل به قوانینی است که برگرفته از فرهنگ جامعه است
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه فرهنگ یک جامعه، مجموعه قوانینی است که براساس نیازمندیها و گرایشهای اخلاقی مردم آن جامعه پایهریزی میشود اظهار کرد:«جهان متمدن امروز، راه رسیدن به پیشرفت را در عمل به قوانینی میداند که برگرفته از فرهنگ جامعه است به بیانی دیگر فرهنگ یک جامعه، مجموعه قوانینی است که براساس نیازمندیها و گرایشهای اخلاقی مردم آن جامعه پایهریزی میشود و آنان را در رسیدن به خاستگاههای تربیتییاری میکند. دین مبین اسلام، براساس توجه به محیط و فضای جامعه، پیامبری عظیمالشان را از میان قومش به هدایتگری همان قوم فرستاد تا با توجه به رسوم و عادات آن مردم به نشر معارف دینی بپردازد، فرهنگی را که پیامبر اسلام به مردم جامعه خود و بشریت ارائه نمود، براساس توجه به عادات و رسوم آن جامعه تدوین گردید تا با حرکتی آهسته و پیوسته، رفتارهای جاهلی را به فرهنگ و کنشهای مترقی تبدیل کند تا آنجا که تحولات جامعه اسلامی در سایه تربیت دقیق امامان معصوم و با درخشش دانشمندان بزرگی چون جابربنحیان، ابوریحان بیرونی، بوعلیسینا، خـواجه نصیرالدین طوسی، خوارزمی و... منشأ نجات جامعه بشری گردید و باید گفت اروپا نجات از قرون وسطی و شروع رنسانس را مرهون و مدیون فرهنگ متعالی اسلام است. در نقطه مقابل عقبماندگی امروز جوامع اسلامی، ناشی از دوری جستن از فرهنگ دین و بیتوجهی و یا کمتوجهی به سیاستهای فرهنگی دین است».
بحران در وضعیت فرهنگی جامعه ناشی از سیاستگذاریهای نادرست فرهنگی است
استاد حوزه خراسان رضوی با اشاره به وضعیت فرهنگی جامعه و سیاستگذاریهای نادرست در این زمینه بیان کرد:«آنچه که امروز موجب بحران در وضعیت فرهنگی جامعه میشود، سیاستگذاریهای نادرست در زمینه فرهنگی است. یکی از چالشهای پیشرو در جامعه امروز ما با وجود تلاشهای زیادی که شده، دور شدن پارهای از سیاستهای فرهنگی از خدامحوری و بهدنبال آن کمرنگ شدن فرهنگ ایثار است. با وجود اینکه نظام مقدس جامعه ما، اسلامی است و بر پایه اسلام بنا شده است اما نفوذ خزنده فرهنگ غرب، در جامعه ما و در سیاستگذاریهای فرهنگی، تعارض فرهنگی بزرگی را در جامعه ایجاد کرده است، دلیل آن هم به تعارض دو فرهنگ اسلام و غرب بر میگردد. امروزه به دلیل، به روز شدن علوم در دنیای غرب و بهرهمندی آنان از ابزارهای نوین پژوهش و اطلاعرسانی و از سوی دیگر، غفلت از مبانی تربیتی و آموزههای قرآن، گرایش بیچونو چرا به سوی تفکرات و سیاستهای غربی جایگاهیافته است. مولای متقیان علی علیهالسلام درباره عمل به قرآن هشدار بزرگی دادهاند و بر همراه شدن با قرآن سفارش فرمودهاند. خدا را خدا را! در توجه به «قرآن»، نکند دیگران (بیگانگان) در عمل به آن از شما پیشی گیرند». وی ادامه داد:«تفاوت مبنایی دو فرهنگ، موجب شده تا به خوبی، نتوان این دو فرهنگ را جمع نمود و همین تعارض، موجب سیاستزدگی فرهنگی شده است. محور برنامهریزی فرهنگی در تمام ادیان الهی خداباوری و به هدف پیوند انسان با خداست تا آدمی به جایگاه حقیقی کرامت و معنویت برسد، از حضرت عیسی علی نینا و آله و علیه السلام سؤال کردند: با چه کسی مُجالست و همنشینی کنیم؟ فرمود: با کسی که دیدن او شما را به یاد خدا میآورد، و سخن او بر دانش شما میافزاید، و عمل او شما را به آخرت علاقمند میکند. فرهنگ اسلام، در عرصه و حوزههای شماره شده، بر مبنای خدا محوری و توجه به روح در کنار جسم شده است. اما فرهنگ غرب بر پایه فردمحوری و توجه به غرایز پایهریزی شده است. پایهگذار مبانی دین، خداوند متعال است و اما پایهگذار مبانی غرب، تمایلات و نفسانیات است، شهوت زر و زور و پرداختن به خواستههای خویش است. خداوند متعال، بارها آدمی را از شیطان نفس و شیطان وسوسهگر برحذر داشته و همواره خود را دوست انسان و در نقطه مقابل، شیطان را دشمن انسان معرفی میکند.شیطان سخت شما را دشمن است شما هم او را دشمن دارید، او حزب و سپاهش را فرا میخواند تا همه (مانند او) اهل دوزخ باشند (فاطر/6). همچنین درباره دشمنان دین میفرماید: ای کسانی که به خدا ایمان آوردهاید، هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایندیاران خود برگرفته و طرح دوستی با آنها افکنید در صورتی که آنان به کتابی که بر شما آمد یعنی قرآن حق سخت کافر شدند (ممتحنه/1).
قنبریراد افزود:«امروزه به روشنی مفاهیم این سخنان گهربار الهی، بر ما آشکار گشته است. جهان غرب و سیاستمداران آن، درصدد ترویج فرهنگ شیطانپرستی هستند و دستگاههای تبلیغاتی آنان، از جمله سینما و... جایگاه خداوند را در زندگی بشر کم رنگ کرده و انسان منهای خدا را در برابر شیطان و نیروهای شیطانی به تصویر میکشند، سینمای غرب با تولید فیلمهایی مانند ارباب حلقهها و... رواج فرهنگ خود محوری را توسعه میدهند. از سوی دیگر مبانی روانشناسی غرب برپایه نظرات فروید، پاوولف و... بنا شده، که در آن به ارضا تمایلات انسان توجه داده شده است. بر این اساس، جایی برای فرهنگ ایثار و توجه به مبدأ و معاد، در فرهنگ غرب وجود ندارد».
حرکت در مسیر مبانی درست و دقیق دین، بهترین گام در مسیر سیاستگذاری فرهنگی یک جامعه
استاد حوزه خراسان رضوی در پایان سخنان خود با اشاره به مسیر سیاستگذاری فرهنگی در جامعه گفت:«بهترین گامی که میتوان در مسیر سیاستگذاری فرهنگی در جامعه برداشت عبارت است از: حرکت در مسیر مبانی درست و دقیق دین، استفاده از ابزارهای روز دنیا و علوم روز و تطبیق آن با مبانی دین و تنظیم سیاستهای فرهنگی براساس خدا محوری، نهادینه شدن فرهنگ گذشت و ایثار و احترام و ادب به نسلهای گذشته، بهترین ضامن سلامت جامعه و رشد و تعالی آن خواهد شد. شایان ذکر است عدم توجه به این اصول، ضربات سهمگینی بر پیکره نظام در عرصههای متعدد وارد خواهد کرد و بیشترین آسیب را متوجه نسل جوان و نو خواهد کرد تا آنجا که شاهد جدایی نسلها و ترویج روح انزوا خواهیم شد».
معصومه عباسی، روزنامه مردم نو، 1397،10،13.
3088/6085
کپی شد