هوا به شدت سرد است و مثل شلاق می‌ماند که بر گرده لختی می نشیند.دستانم از سرما یخ زده و زق زق می‌کند، با اینکه دستکش در دستانم دارم، گاهی اوقات کف دستانم را با هوای دهانم گرم می‌کنم.
نگاهی به اطراف می‌اندازم به خاطر سردی هوا خیابان خلوت‌تر از روزهای قبل است و هراز چندگاهی عابری از کنارم رد می‌شود.
کمی آنطرف‌تر اما پسر بچه‌ای را می‌بینم که با صورت کبودش دست‌فروشی می‌کند، چهره معصومانه‌اش در سرمای زمستانی قرمز و کبود شده است و نشان از آن دارد که ساعت‌هاست در خیابان به دنبال یک مشتری می‌گردد که چیزی از او بخرد.
لباس‌هایش کهنه و پینه خورده و در تنش زار می‌زند، هر چند دقیقه یکبار آستین لباسش را روی دستانش می‌کشد و کف دست‌هایش را به هم می‌مالد تا از یخ زدن دستانش جلوگیری کند.
سنش کمتر از 10 سال است، اما جای سیلی روزگار بر صورت سرما زده‌اش مانده به دنبال عابران پیاده می‌دود و التماس می‌کند تا از او گل، آدامس، فال و ... بخرند.
برایش مهم نیست رهگذر کیست، داراست یا ندار، زن یا مرد، پیر یا جوان با التماس به دنبال فروش اجناس خود است، در این میان مردمی که در حال رفت و آمد برای رتق و فتق امور خود هستند کمتر کسی به او توجه دارد.
با صدای نالان و التماس آمیز خودش را به سرعت جلوی دختر جوانی که با دوستش مشغول خرید لباس هستند می‌اندازد و آب دهانش را قورت می‌دهد و با التماس و صدای لرزان از آنها می‌خواهد که آدامس بخرند، دختر جوان با دوستش بدون توجه به پسرک از کنار او می‌گذرند و با دستش پسرک را به سمتی هول می‌دهد و پسرک که بغض گلویش را فشار می‌دهد گوشه‌ای می‌ایستد و زیر لب با خود نجوا می‌کند.
چند قطره اشک از گونه‌های پسرک جاری می‌شود، نمی‌دانم اشک بغض است یا اشک‌ از شدت سرماست.
ثانیه‌ها و ساعت‌ها همینطور می‌گذرد و آفتاب غروب می‌کند، پسرک در گوشه‌ای از خیابان کز کرده و به روزی که در آن درآمدی نداشته فکر می‌کند، ناگهان زن جوانی که نظاره‌گر این صحنه است، اسکناس 10 هزار تومانی به وی داده و از او آدامس و خودکار می‌خرد، شادی در چشمانش برق می‌زند و دوباره به سراغ عابران می‌رود.
ساعت 20 شب است، به خاطر سردی هوا تقریبا دیگر هیچ عابری در خیابان نیست و این تنها ماشین‌ها هستند که از کنار پسرک عبور می‌کنند، او هم دیگر ناامید از یافتن مشتری جدید ساکش را بسته و چیزهای فروشی خود را داخل آن قرار داده و به سمت خانه‌اش حرکت می‌کند.
چند قدمی به دنبال او راه می‌روم، توجهی به اطراف ندارد و مرتب چیزهایی را زیرلب زمزمه می‌کند، انگار دخل و خرج امروزش را حساب و کتاب می‌کند، قامتش از شدت کار و ساک سنگینی که هر روز صبح و شب آن را حمل می‌کند، خمیده است به همین خاطر ساک مرتب از شانه‌اش به زمین می‌افتد و پسرک مجبور می‌شود دوباره آن را ببرد.
این تنها نمونه‌ای از قصه پر غصه کودکان کاری است که صبح تا شب به دنبال لقمه‌ای نان هستند، کودکانی که هیچ گاه طعم شیرین کودکی را نچشیده و از همان سال‌های اول عمرشان زیربار مسولیت کمر خم کرده‌اند.

شناسایی 132 کودک کار در زنجان
مدیرکل بهزیستی استان زنجان در این باره می‌گوید: سازمان بهزیستی و به تبع آن ادارات کل بهزیستی استان‌ها طبق آئین‌نامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی مصوب سال 1384 وظایف خود را اجرایی و عملیاتی می‌کنند.
محمد محمدی قیداری با اشاره به دخیل بودن 11 ارگان در امر کودکان کار بیان کرد: سازمان فنی و حرفه‌ای؛ آموزش و پرورش؛ نیروی انتظامی؛ وزارت دادگستری؛ وزارت بهداشت و درمان؛ شهرداری‌های کل کشور و بیمه خدمات درمانی در حوزه کودکان کار فعالیت دارند.
وی از فعالیت یک موسسه مؤسسه غیردولتی در حوزه کودکان کار از دو سال قبل خبر داد و افزود: البته تعاریف کودکان کار باهم متفاوت است اما در استان زنجان به آن صورت کودک کار نداریم.
مدیرکل بهزیستی استان زنجان با بیان اینکه اغلب کودکان کار در زنجان به علت فقر و نداشتن پشتوانه مالی از سوی خانواده مجبور به کار کردن می‌شوند و در واقع دارای خانواده هستند؛ گفت: سیاست بهزیستی در چنین شرایطی حمایت مالی از خانواده کودک و آموزش آنهاست.
وی تعداد کودکان کار شناسایی شده در استان را 132 نفر اعلام کرد و گفت: از این تعداد 129 نفر دانش‌آموز هستند.
مدیرکل بهزیستی استان زنجان با بیان اینکه شغل اغلب کودکان آب فروش زنجانی آب‌فروشی در مزار است؛ تصریح کرد: خوشبختانه با حمایت‌های صورت گرفته سه نفر از کودکان کار به چرخه تحصیل بازگشته‌اند.

امسال 11 هزار کودک خیابانی تحت پوشش بهزیستی قرار می گیرند
معاون مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی نیز پیش از این در سفر به زنجان اعلام کرده بود که امسال 11 هزار کودک خیابانی تحت پوشش بهزیستی قرار می گیرند.
مجید ارجمندی گفت: هم اکنون 50 مرکز روزانه نگهداری از کودکان کار و خیابانی در کشور وجود دارد که با توجه به آمار مراجعه کنندگان 6 هزار و 600 کودک را تحت پوشش قرار داده‌اند.
وی با اشاره به اینکه لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان به مجلس شورای اسلامی ارسال شده و در حال نهایی شدن است که در مقایسه با لایحه قبلی مزایای متعددی دارد و وظایف سازمان‌های متولی امر را در این خصوص مشخص کرده است، افزود: در این لایحه به دقت آسیب ها احصا شده و علاوه بر آن وظایف صدا و سیما در آگاهی بخشی این موضوع بیش از گذشته پررنگ‌تر لحاظ شده است.
با این تفاسیر هرچند آمار کودکان کار از طریق ارگان‌های ذیربط به صورت دقیق مشخص نبوده و همواره آمار ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف متناقض از هم بوده است، اما حتی اگر پایین‌ترین آمار کودکان کار را هم در نظر بگیریم باید توجه جدی نسبت به این موضوع وجود داشته است.
چرا که کودک کار فقط در کار کردن کودکان خلاصه نشده و آسیب‌های اجتماعی بسیاری به دنبال خواهد داشت که فقر، مهاجرت، اعتیاد، حاشیه نشینی، کار کودک، بزهکاری از جمله آن است.
این آسیب‌ها مانند کلاف درهم تنیده‌ای هستند که نمی‌توان هیچ کدام را از هم جدا کرد و همگی برهم تأثیر می‌گذارند، هرچند که قوانینی در حوزه کودکان کار تعریف و هر بار ارگانی اظهار حمایت از این کودکان را می‌کند اما گویا این قوانین و برنامه‌ها چندان نمی‌تواند پاسخگو باشد و هر روز بر تعداد کودکانی که فال فروشی و گل فروشی را انجام می‌دهند افزوده می‌شود و آینده آنان به تباهی کشیده می‌شود.

* زهرا رسولی، ماهنامه رویداد آذربایجان، شماره 4.
3088/6085
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.