انسان اولیه گونهای زیستی در طبیعت بود. شکار میکرد و شکار میشد و شکار بخشی از رفتار طبیعی انسان برای تداوم زندگی و بقای نسل بود. اما انسان مدرن رابطه متفاوتی با طبیعت دارد. دیگر شکار شدن انسان در طبیعت اتفاقی نادر است و شکار کردن هم، جز در مصداق جوامع بدوی نیمه وحشی، کارکردی برای تداوم زندگی و بقای نسل انسان ندارد. با این وجود هنوز ولعی در بین برخی از افراد برای شکار حیوانات وجود دارد که دست آنها را به سمت قنداق تفنگ و قطار فشنگ میکشاند. فارغ از تحلیل و داوری در مورد درستی و نادرستی و مقبول یا مردود بودن شکار حیوانات توسط انسان مدرن و با پیش فرض پذیرش امکان سنجی شکار بر اساس معیارهای قانونی و علمی، باید به این مقوله پرداخت که اصلاً طبیعت فعلی ما ظرفیتی برای شکار دارد یا نه؟
از منظر علمی، زمانی میتوان شکار توسط انسان را مجاز دانست که جمعیت حیوانات قابل شکار به نحوی روندی افزایشی داشته باشد که جمعیت آنها از ظرفیت زیستگاه بیشتر شده و عوامل کنترل کننده طبیعی اکوسیستم به هر علتی، امکان تعادل بخشیدن به جمعیت و جلوگیری از افزایش فراتر از ظرفیت را نداشته باشد. اما آیا چنین وضعیتی در زیستگاههای کشور ما و به خصوص زیستگاههای استان زنجان وجود دارد؟ این پرسش از این منظر حائز اهمیت است که اخیراً صدور پروانه شکار پرندگان در استان زنجان هم شروع شده و عجیب است که محدودیتی هم برای تعداد پروانههای صادره اعلام نشده است. پرسش اینجاست که آیا زیستگاههای استان زنجان و جمعیت پرندگان آن، تاب این همه باروت و ساچمه و سیخ و آتش را دارد؟
در این جا و از میان بسیاری مباحث قابل طرح در این زمینه، تنها به بیان دو مورد اکتفا میکنیم.
1- برآورد جمعیت پرندگان، نیازمند اجرای فنون علمی سرشماری و برآورد جمعیت است که تاکنون پروتکلهای علمی لازم و تأمین نیازهای اجرایی آن (نفرات و تجهیزات) از سوی سازمان متولی آن، که صادر کننده پروانه شکار هم است، صورت نگرفته و لذا هرگونه اظهار نظری درخصوص جمعیت پرندگان استان از منظر برآورد مستقیم و تأیید وجود ظرفیت شکار فاقد پشتوانه علمی و قابل اتکا خواهد بود.
از این رو صدور هر تعداد پروانه شکار، فاقد مبنای منطقی و تدبیرگرایانه بوده و به عنوان عاملی تهدید کننده در کنار اشتباههای دیگر محیط زیستی عمل خواهد کرد.
2- در حال حاضر و با امکانات موجود تنها میتوان بر اساس تحلیل وضعیت زیستگاهی و روندهای کلان جمعیتی پرندگان، برآوردی کلی از دینامیک جمعیت آنها را بیان داشت و نزولی یا صعودی بودن آن را تخمین زد. بر این اساس، با توجه به آمارهای کلی در خصوص شیفت پراکنش پرندگان از مدارهای جنوبی نیمکره شمالی زمین در امتداد مسیر جنوب شرق به شمال غرب و از ارتفاعات پایین به ارتفاعات بالا در هر مدار از یک سو و گسترش پهنههای درگیر با ریسک بیابانزایی استان از 22 درصد در دهههای گذشته به 38 درصد در سالهای اخیر، شرایط زیستگاهی استان برای انواع پرندگان مشمول صدور پروانه شکار (اعم از کبک، بلدرچین، باقرقره، اردکها و ...) در حال انقباض خواهد بود و این به معنی کوچک شدن جمعیتها و افزایش محدودیتهای بقای جمعیت است. از این رو محتملترین نتیجه آن است که جمعیت پرندگان استان به شکلی معنی دار سیری نزولی در دراز مدت خواهد داشت و تحمیل هر گونه فشار دیگر به خصوص از طریق صدور پروانه شکار و برداشت از جمعیت، این مخاطره را تشدید خواهد کرد.
با وجود این دو پرسش، صدور پروانه شکار پرندگان از سوی سازمانی که متولی حفظ زیستگاهها و زیستمندان است، کمی شبیه خنجر زدن از پشت توسط یک دوست است. شاید هم شبیه تلههایی است که با تقلید صدای جفت، برای شکار کردن 'کرک' یا همان بلدرچین به کار گرفته می شود.
* روزنامه مردم نو، رضا رمضانی، 1397،9،10.
3088/6085
از منظر علمی، زمانی میتوان شکار توسط انسان را مجاز دانست که جمعیت حیوانات قابل شکار به نحوی روندی افزایشی داشته باشد که جمعیت آنها از ظرفیت زیستگاه بیشتر شده و عوامل کنترل کننده طبیعی اکوسیستم به هر علتی، امکان تعادل بخشیدن به جمعیت و جلوگیری از افزایش فراتر از ظرفیت را نداشته باشد. اما آیا چنین وضعیتی در زیستگاههای کشور ما و به خصوص زیستگاههای استان زنجان وجود دارد؟ این پرسش از این منظر حائز اهمیت است که اخیراً صدور پروانه شکار پرندگان در استان زنجان هم شروع شده و عجیب است که محدودیتی هم برای تعداد پروانههای صادره اعلام نشده است. پرسش اینجاست که آیا زیستگاههای استان زنجان و جمعیت پرندگان آن، تاب این همه باروت و ساچمه و سیخ و آتش را دارد؟
در این جا و از میان بسیاری مباحث قابل طرح در این زمینه، تنها به بیان دو مورد اکتفا میکنیم.
1- برآورد جمعیت پرندگان، نیازمند اجرای فنون علمی سرشماری و برآورد جمعیت است که تاکنون پروتکلهای علمی لازم و تأمین نیازهای اجرایی آن (نفرات و تجهیزات) از سوی سازمان متولی آن، که صادر کننده پروانه شکار هم است، صورت نگرفته و لذا هرگونه اظهار نظری درخصوص جمعیت پرندگان استان از منظر برآورد مستقیم و تأیید وجود ظرفیت شکار فاقد پشتوانه علمی و قابل اتکا خواهد بود.
از این رو صدور هر تعداد پروانه شکار، فاقد مبنای منطقی و تدبیرگرایانه بوده و به عنوان عاملی تهدید کننده در کنار اشتباههای دیگر محیط زیستی عمل خواهد کرد.
2- در حال حاضر و با امکانات موجود تنها میتوان بر اساس تحلیل وضعیت زیستگاهی و روندهای کلان جمعیتی پرندگان، برآوردی کلی از دینامیک جمعیت آنها را بیان داشت و نزولی یا صعودی بودن آن را تخمین زد. بر این اساس، با توجه به آمارهای کلی در خصوص شیفت پراکنش پرندگان از مدارهای جنوبی نیمکره شمالی زمین در امتداد مسیر جنوب شرق به شمال غرب و از ارتفاعات پایین به ارتفاعات بالا در هر مدار از یک سو و گسترش پهنههای درگیر با ریسک بیابانزایی استان از 22 درصد در دهههای گذشته به 38 درصد در سالهای اخیر، شرایط زیستگاهی استان برای انواع پرندگان مشمول صدور پروانه شکار (اعم از کبک، بلدرچین، باقرقره، اردکها و ...) در حال انقباض خواهد بود و این به معنی کوچک شدن جمعیتها و افزایش محدودیتهای بقای جمعیت است. از این رو محتملترین نتیجه آن است که جمعیت پرندگان استان به شکلی معنی دار سیری نزولی در دراز مدت خواهد داشت و تحمیل هر گونه فشار دیگر به خصوص از طریق صدور پروانه شکار و برداشت از جمعیت، این مخاطره را تشدید خواهد کرد.
با وجود این دو پرسش، صدور پروانه شکار پرندگان از سوی سازمانی که متولی حفظ زیستگاهها و زیستمندان است، کمی شبیه خنجر زدن از پشت توسط یک دوست است. شاید هم شبیه تلههایی است که با تقلید صدای جفت، برای شکار کردن 'کرک' یا همان بلدرچین به کار گرفته می شود.
* روزنامه مردم نو، رضا رمضانی، 1397،9،10.
3088/6085
کپی شد