عصرگاه تابستان است. کمی از گرمای روز کاسته شده و فرصتی فراهم برای خروج از خانه و رسیدن به مقصدی که روزهای جوانی‌ام را پر کرده است. پارک محله، سر راهم قرار دارد؛ همان جایی که با درختان کهنسالش، مأمنی برای بچه گانگی کودکان و جوانی جوانان شده و البته هر روز عصر تصویری زیبا از حضور پدربزرگان را به تماشا می‌نشیند. نیمکت‌های این پارک خاطره‌ها دارد از موسپیدان عصابه‌دستی که عصرها دور هم جمع می‌شوند تا مرور کنند جوانی‌شان را.
همان‌طور که با ذهنی پر از تلاطم اندیشه‌های دور و نزدیک از کنار این پارک عبور می‌کنم، کودکی را می‌بینم که به‌دنبال توپ خود می‌دود و عصایی که توپ گریزان را به‌سوی کودک هدایت می‌کند. کودک توپش را برمی‌دارد و بازی‌اش را ادامه می‌دهد.
تماشای این صحنه نهیبی بر من می‌زند که کودک بازیگوش درونت را دریاب! تا در گذر بازی ایام، بی‌اعتنا به عصایی که روزی در دست تو خواهد بود، تنها به‌دنبال توپ سرگردانی که روزهای عمرت را با قِل‌های خود طی می‌کند، ندود و بدان که اگر نعمت زندگی بر تو تمام شود و در میانه راه صحنه را ترک نکنی، خمیدگی و عصابه‌دستی و موی سپید سرنوشت محتوم تو است؛ چنان که عصابه‌دستان پارک محله به آن رسیده‌اند.
امروز 15 شهریور، روز خانواده و نیز روز تکریم بازنشستگان، مقارن با 25 ذی‌الحجه؛ روز شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره «الانسان» که راجع به اهل بیت پیامبر صلی‌ا... علیه وآله است.
شاید در نظر اول این موضوع به ذهن خطور کند که چه نسبتی میان روز خانواده و روز بازنشستگان وجود دارد؟! دلیل تقویمی این امر، آن بوده که شورای فرهنگ عمومی تصمیم می‌گیرد روز بازنشستگان را با یک روز در تقویم رسمی کشور تلفیق کند و بهترین روز برای این منظور را روز 25 ذی‌الحجه یعنی روز خانواده تشخیص می‌دهد. اما دلیل منطقی آن، شاید این باشد که اگر به موضوع بازنشستگی به‌دور از مناسبات قانون کار نظر کنیم، بازنشستگان در گروه میانسالان و کهنسالان جامعه قرار می‌گیرند که به حق ستون هر خانواده‌ای محسوب می‌شوند. همان عصابه‌دستانی که چراغ راه و آینه تمام‌نمای زندگی هستند.
کارشناسان حوزه اجتماعی بر این امر تاکید دارند که در همه جوامع خانواده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و در واقع کوچکترین نهاد جامعه را تشکیل می‌دهد. اغلب در تعریف خانواده، آن‌را متشکل از پدر و مادر و فرزندان دانسته‌اند، اما حجت‌الاسلام علی‌اکبر مظاهری، مشاور خانواده و نویسنده کتاب «فرهنگ خانواده» بر این عقیده است که ارکان خانواده پنج قسم هستند؛ پدر، مادر، فرزند و پدربزرگ و مادربزرگ.
این مشاور حوزه و دانشگاه در گفت‌وگو با مردم‌نو اظهار می‌کند: «والدین ارکان خانواده محسوب می‌شوند و این هسته کوچک اما اساسی جامعه را شکل می‌دهند؛ ولی باید در نظر داشت که با کهولت سن والدین و افزوده‌شدن نقش پدربزرگ و مادربزرگ به جایگاهشان، نباید آن‌ها را خارج از خانواده تلقی کرد.»
مظاهری، در این خصوص تاکید دارد: «ارکان خانواده پنج قسم هستند؛ پدر، مادر، فرزند و پدربزرگ و مادربزرگ. نباید پدربزرگ و مادربزرگ را از دایره خارج کرد؛ به‌طوری که گویی دیگر نقشی در زندگی ندارند؛ چراکه هر پنج رکن برای برقرار ماندن و ثبات خانواده لازم و موثر هستند و بقای خانواده سالم در گرو تکریم والدین است.»
این در حالی است که تغییرات ایجادشده در سبک زندگی انسان، چراغ خطر را روشن ساخته که مبادا به جایگاه خانواده و نیز کهنسالان خللی وارد شود؛ چراکه صاحبنظران معتقدند خانواده الگوی کوچک جامعه است و اگر پایه‌های آن لرزان شود، خشتی بر روی خشت باقی نمی‌ماند تا جامعه بزرگتری را شکل دهد، به‌طوری که محکم و باثبات باشد.
آمار و ارقام مربوط به ازدواج و نیز مشکلات خانوادگی که در سطح کشور وجود دارد، گویی زنگ هشداری را برای مردم و مسئولان به صدا درآورده است که خانواده را دریابید!
در این میان گاهی دیده می‌شود که زندگی آمیخته با تکنولوژی، سبک زندگی‌ها را تغییر داده و قلب یخی را برایمان به ارمغان می‌آورد. اما نباید فراموش کرد که حتی اگر سبک زندگی انسان تغییر کند، ذات و نهاد و نیاز او تغییر نخواهد کرد. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی که روزگاری رونق هر خانواده‌ای بودند، هنوز هم ستون زندگی هستند، حتی اگر فرتوت و خمیده باشند؛ چراکه مرکز پرگار زندگی‌اند و زندگی بر مدار آنان در گردش است. پدرها و مادرها همان‌هایی هستند که روزگاری چشم فرزندان به دستشان بود، تا بلندشان کرده و راه رفتن به آن‌ها بیاموزند و امروز این فرزندان هستند که نباید فراموش کنند همان‌ها که در کودکی با تکیه بر قامت استوار آن‌ها راه رفتن را آموختند، امروز چشم به راه قدم‌های فرزندانشان هستند تا از در وارد شوند و نور محبت بر سرشان بتابند.
وقتی پدر یا مادری به بازنشستگی رسید، پرونده فعالیت او بسته نشده، بلکه توانایی‌ او از جسم به فکرش انتقال یافته و امروز آینه تمام‌‌نمای زندگی برای فرزندان است؛ همان که تمام عمر از پا ننشست تا فرزندان آسوده بنشینند. بازنشستگی او، اوج ایستادگی اوست که بوسه بر دست و قدم‌هایش را واجب می‌سازد. باید ایستادگی او را ستود و به تقدیر سبز انسان سلامی دوباره گفت.

**روزنامه مردم نو، زهرا نصیری، 1397،6،15.
3088/6085
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.