پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: پایان حکومت پنجاه ساله خاندان اسد بر سوریه چهارده سال پس از روزهایی اتفاق افتاد که بسیاری از کشورهای منطقه و تحلیل گران تحت تاثیر موج بهار عربی راه افتاده در منطقه انتظار آن را می کشیدند. در چند روز گذشته از این تحولات و تبعید اجباری بشار اسد و خانواده به روسیه، ترکیه را باید به نظر برنده اصلی این صحنه دانست. با اینهمه کم نیستند تحلیل گرانی که معتقدند ماه عسل ترکیه در سوریه در صورت توسل آنکارا به رویکرد یکجانبه گرایی کوتاه تر از زمان مدنظر رئیس جمهور این کشور خواهد بود.
با دکتر سیامک کاکایی، پژوهشگر حوزه ترکیه درباره رویکرد ترکیه نسبت به تحولات سوریه و آینده روابط تهران و آنکارا گفت و گو کردیم که مشروح آن در پی می آید:
مهم ترین پرسشی که در این فضا وجود دارد انگیزه های ترکیه از حمایت از پیشروی تحریر الشام تا دمشق و ساقط کردن دولت بشار اسد است. چرا ترکیه که حتی نشانه هایی از تمایل برای مصالحه با اسد را نشان داده بود دست به چنین اقدامی زد؟
اگر به تحولات سیاسی حدود یک دهه گذشته در سوریه نگاه کنیم می بینیم که در آن زمان دو جبهه در سوریه از بازیگران منطقه ای و بین المللی تشکیل شده بود؛ دسته اول گروه براندازان و یا طرفداران تغییر رژیم و سقوط حکومت بشار اسد و دسته دوم مخالف چنین تغییری در سیستم سیاسی سوریه بودند. ترکیه در دسته اول قرار داشت و از همان سال 2011 خواهان برکناری بشار اسد و تغییر نظام سیاسی در سوریه بود. آنکارا برای رسیدن به این هدف، اقدام به تجهیز گروه های شورشی مانند ارتش آزاد و حمایت از برخی دیگر از گروه های مخالف اسد کرد اما روند تحولات در آن زمان در راستای سیاست ها و یا خواست ترکیه پیش نرفت.
پس از مدتی که اوضاع نسبتا در سوریه تثبیت شد، مذاکرات موسوم به روند آستانه میان ایران، ترکیه و روسیه برگزار شد. در نتیجه این مذاکرات، سوریه به چند منطقه برای کاهش تنش تقسیم شد و ادلب یکی از این مناطق بود. عمده گروه های شورشی و مخالفان بشار اسد که مسلح بودند در ادلب مستقر شدند و البته بخشی از این گروه ها مورد حمایت ترکیه قرار داشتند. ادلب به دلیل نزدیکی جغرافیایی به ترکیه به سوژه توافق میان این کشور با ایران و روسیه در روند آستانه در خصوص مختصات رفت و آمدی حاکم بر این منطقه تبدیل شد.
از همان زمان به بعد ترکیه به کمک ارتش آزاد که بعدها به ارتش ملی تغییر نام داد در بخش دیگری از سوریه (در نواحی شمال شرقی و غربی در مناطق کردنشین) اقدام به عملیاتهای نظامی کرد. در نتیجه این عملیات ها، کنترل مناطقی در مرز مشترک دو کشور و در حدود 30 کیلومتر در خاک سوریه از دست دولت اسد خارج شد. ترکیه در آن زمان به دنبال ایجاد یک منطقه حائل در مرز خود با سوریه بود و همچنان هم همین سیاست را دنبال می کند.
اما در پاسخ به سوال شما مبنی بر اینکه چرا ترکیه از اقدام نظامی تحریر الشام حمایت کرد باید بگویم که عملا اقدام این گروه شورشی و مسلح هم راستا با هدف سرنگونی حزب بعث و نظام سیاسی مستقر در سوریه بود که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه برای این کشور تعریف کرده است. البته در موضع گیری های رسمی می بینیم که دولت ترکیه اعلام کرده که تا چندی پیش این گروه را به عنوان گروه تروریستی می شناخته و از آنها حمایت هم نمی کرده است. این اظهارنظر رسمی است اما حاصل اقدام هایی که هیئت تحریر الشام انجام داد و در یک حمله برق آسا دمشق را در اختیار گرفته و بشار اسد را از قدرت برکنار کرد، به نفع سیاستهای ترکیه ارزیابی و تلقی می شود. از سوی دیگر امروز مشخص شده که در دو هفته گذشته، چگونه ترکیه در حال صحنه گردانی و بازیگری اصلی در صحنه سیاسی و نظامی سوریه بوده است.
تا چه اندازه این اقدام ترکیه را در هماهنگی با ایالات متحده می دانید؟
درباره سیاست های ترکیه و آمریکا در سوریه دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. بسیاری معتقدند که امریکا در فاصله سالهای 2016 تا 2020 با برنامه ها و اهداف نظامی که ترکیه در شمال و شمال شرقی سوریه برای خود تعریف کرده بود، مماشات کرد. در این تعریف، عملیات نظامی که در این مناطق انجام و منجر به تصرف بخش هایی از خاک سوریه توسط نظامی های ترکیه و گروه های همسو شد با استقبال دولت وقت ایالات متحده روبه رو شده بود. این مباحث بیشتر مربوط به دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ است. در چند سال اخیر شاهد نوعی تفاوت در سیاست های آمریکا و ترکیه در ارتباط با سوریه بودیم. ناگفته پیدا است که ترکیه نقطه مرکزی تنش خود را با امریکا در ارتباط با سوریه می داند. آنکارا معتقد است حمایت نسبی که آمریکا از کردهای سوریه می کند با منافع و امنیت ترکیه مغایرت دارد. در وضعیت کنونی هم این پرسش وجود دارد که آیا ترکیه اقدام به عملیات نظامی در مناطق شمالی سوریه به منظور ایجاد منطقه حائل مدنظر خود خواهد کرد یا خیر. ترکیه مایل است که کنترل این مناطق از دست کردهای مخالف این کشور خارج شود. در حقیقت ترکیه با برنامه ریزی برای تصاحب این مناطق به دنبال تشکیل یک منطقه یک دست به منظور تامین دو هدف است:
نخست آنکه در اختیار داشتن زمین در سوریه می تواند قدرت چانه زنی ترکیه را افزایش دهد و دوم اینکه سیاست محوری ترکیه مقابله با جریان ها و گروه های کردی در شمال سوریه است. ترکیه معتقد است که PYD و YPG (حزب اتحاد دموکراتیک و یگانهای حفاظت مردم) هر دو وابسته به پ ک ک هستند . آنکارا این گروه ها را تروریستی می داند و معتقد است که باید با اقدام نظامی مانع از تحرک های کردهای سوریه در مناطق شمالی و هم مرز با ترکیه شود.
در شرایط فعلی اگر ترکیه به دنبال اجرایی کردن این طرح برود آیا آنچه که شما از آن با عنوان مماشات آمریکا یاد کردید ادامه پیدا خواهدکرد؟
پاسخ به این پرسش و اینکه آیا واشنگتن اقدامی برای مقابله انجام خواهد داد و یا در حال بازتعریف سیاست های خود در سوریه جدید است به گذر زمان نیاز دارد. به همین دلیل فعلا نوعی سکوت میان دو طرف حاکم است. البته در یک گام توافقی که میان آمریکا و ترکیه درباره وضعیت در منبج حاصل شد، شاهد خروج آرام نیروهای کرد از این منطقه بودیم و نیروهای طرفدار ترکیه این منطقه را در هفته گذشته به کنترل خود در آوردند. فعلا آنچه که می توان گفت این است که در ارتباط با ضرورت تشکیل منطقه حائل در مرز سوریه با ترکیه، دیدگاه ها متفاوت است و ممکن است آنکارا موفق به جلب نظر مثبت واشنگتن نشود. چیزی که فعلا می توان گفت این است که از دید مقام های اطلاعاتی و امنیتی ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان، فرصت کنونی برای ترکیه استثنایی است و این کشور می تواند با بهره برداری از آن، تهدیدهای امنیتی مد نظر خود را به شکلی مدیریت کند.
همانطور که اشاره کردید ترکیه نگرانیهای امنیتی بزرگی در رابطه با گروههای شبهنظامی کرد مانند حزب کارگران کردستان (PKK) و یگانهای مدافع خلق (YPG) داشت که در شمال سوریه فعال بودند. فکر می کنید الان با توجه به وضعیت میدانی در سوریه و روی کار آمدن گروهی که به هر حال تا حدی با ترکیه هماهنگ هستند این نگرانی ترک ها قابل رفع است یا حتی ممکن است برای اردوغان آزاردهنده تر هم شده باشد؟
بله. مهم ترین موضوعی که ترکیه را در سوریه با چالش مواجه ساخته مسئله کردها و بحث اقلیم سازی آنها در شمال سوریه است. ترکیه پیشتر هم اعلام کرده به هیچ وجه موافق اقلیم سازی کردی در شمال سوریه مانند آنچه در کردستان عراق رخ داد نیست. در شرایط کنونی که سیستم سیاسی در سوریه دگرگون شده، رویکرد ترکیه نسبت به سوریه و مناطق کردنشین همچنان رویکرد تهاجمی خواهد بود و ممکن است به اقدام نظامی هم منتهی شود.
ترکیه معتقد است که گروه های کرد سوری یعنی PYD و YPG زیرمجموعه پ ک پ و تروریست هستند؛ لذا آنکارا باید برای رفع تهدیدهای امنیتی که تعریف کرده با این گروه ها مقابله کند تا امکان ایجاد منطقه خودمختار برای کردها در شمال سوریه را از بین ببرد. بنابراین، مشخص است که ترکیه مسأله کردها در سوریه را از بعد امنیتی نگاه می کند و این شرایط جدید در سوریه می تواند نوعی تغییر ژئوپلیتیک برای این کشور محسوب شود. همزمان برخی منابع عزم ترکیه برای مقابله با آنچه تهدید امنیتی خود در شمال سوریه می خواند را بسیار جدی می دانند.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد نوع ارتباطی است که اکنون مقام های ترکیه بخصوص دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ترکیه(میت) با جریان و هیئت تحریر الشام دارد. ترکیه به دنبال این است که با استفاده از این رابطه، هیأت حاکمه فعلی سوریه را متقاعد سازد تا در ارتباط با مسائل کردها رویکرد مشخص و صریحی داشته باشند. تناقض موجود در سیاست ترکیه این است که در حالی که به طور جدی از تمامیت و حاکمیت ارضی سوریه حمایت می کند اما خود بزرگترین ناقض تمامیت ارضی سوریه محسوب می شود.
در سوریه جدید مسأله کردها هم مانند سایر مسائل دورنمای مشخصی ندارد. اما از مجموعه سخنان گفته شده اینطور به نظر می رسد که گویا قرار نیست کردهای سوریه همچون دیگر اقوام در ساختار جدید سیاسی کاملا ادغام شوند و احتمالا هدف آمریکا با هدف کردها که داشتن منطقه ای خودمختار همچون اقلیم شمال عراق است یکسان باشد. در این صورت آیا ترکیه و گروههای مختلف پیروز سوری بخصوص تحریر الشام چنین طرحی را خواهند پذیرفت؟
همان طور که پیشتر اشاره کردم مسأله کردی در سوریه در یک حالت ابهام قرار دارد و حتی در سالیان گذشته که بشار اسد توانسته بود ثبات نسبی را در این کشور برقرار کند، هرگز نتوانست این موضوع را حل کند و یا تعریف مشخصی را برای حقوقی که می خواهد در اختیار کردها قرار بدهد ارائه کند. بنابراین، از سال 2010 تاکنون در 14 سال گذشته مناطق کردنشین سوریه در یک وضعیت نیمه خودمختار و از حمایت های نسبی امریکا برخوردار بودند.
در شرایط کنونی دیدگاه ها روشن نیست . از یک سو ترکیه مخالف هر گونه دادن ابتکار عمل به کردهای سوریه و جریان های کردی است. سیاست آمریکا نیز در این باره کاملا روشن نیست که آیا مایل است در شمال سوریه همچنان حضور نظامی داشته باشد و از کردها حمایت کند یا برنامه جدیدی در سوریه جدید دارد.
هیأت تحریر الشام درباره ضرورت حفظ تمامیت ارضی سوریه صحبت کرده، اما اینکه در ارتباط با کردها به چه گزینه ای رسیده اند مشخص نیست. طرف دیگر و البته اصلی ماجرا هم کردهای سوریه هستند. آنها برای مذاکره با هیأت تحریر الشام ابراز تمایل کردند. بر این اساس پیش بینی می شود کردهای سوریه موافق برگزاری مذاکرات میان با دولت موقت جدید درباره آینده خود باشند. اینکه آیا کردهای سوریه مایل به داشتن سطحی از خودمختاری باشند و یا در چارچوب کلیت تمامیت ارضی سوریه در داخل حکومت جدید نقش ایفا کنند و بحثی از خودگردانی و اداره محلی هم نباشد هنوز مشخص نیست. این موارد تناقض هایی است که در سطوح مختلف وجود دارد و نوع نگاه بازیگران متفاوت به این موضوع با هم فرق دارد.
در حال حاضر سوریه از دولت مستقر قانونی برخوردار نیست و همه چیز در سطح موقت پیگیری می شود. با توجه به سهم ترکیه در حمایت از گروه های مخالف و حتی شورشی در این سال ها برآورد شما از تغییر در سطح نفوذ ترکیه در تحولات سیاسی داخلی سوریه چقدر است؟ آیا می توان گفت که ترکیه جای بازیگرانی چون روسیه و ایران را در سوریه جدید می گیرد؟
ترکیه در وضعیت کنونی، مایل به پدید آمدن شرایط سیاسی و نظامی در سوریه است که منافع این کشور را به خصوص در حوزه مسائل امنیتی پیش ببرد. اما در چشم انداز آینده، نگاه ترکیه به دولت موقت در سوریه از چند جهت مورد ارزیابی است.
ترکیه چگونه می تواند به دولت سازی در سوریه کمک کند و تا چه اندازه جریان تحریر الشام همراستا با نگاه ترکیه است؟ مسأله تمامیت ارضی سوریه برای ترکیه بسیار مهم است. ترکیه معتقد است که حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه باید حفظ شود و به دنبال سوریه واحد است. اما در اینجا مسأله حضور نظامی ترکیه در سوریه و اینکه ترکیه چگونه به این حضور نظامی پایان بدهد یک علامت سوال بزرگ خواهد بود. پرسش هایی از این جنس که ترکیه چگونه با تحریر الشام به توافق خواهد رسید و به دنبال چه خواسته ها و تضمین هایی است؟ آیا مثلا چیزی مانند حق دخالت نظامی را دنبال می کند؟ سوال دیگر این است که آیا ترکیه می تواند جای همه بازیگران دیگر را در سوریه بگیرد؟ این یک مسأله دشوار و پرچالش خواهد بود، چرا که بازیگران مختلف دیدگاه های متفاوت درباره سوریه دارند؛ از آمریکا و اروپا گرفته تا کشورهای منطقه به شمول روسیه، ایران، عربستان، امارات و قطر. اگر چه الان دست ترکیه برتر از دیگر بازیگران در صحنه سیاسی و امنیتی سوریه است، اما در آینده نوع نگاهی که کشورهای دیگر مانند عربستان و امارات به کار با هیأت تحریر الشام خواهند داشت و اینکه آیا در بازسازی سوریه مشارکت می کنند یا نه می تواند معادله های فعلی را تغییر دهد.
بنابراین، نمی توان گفت که ترکیه جایگزین همه بازیگران خواهد شد، اما باید این نکته را مورد توجه قرار داد که موقعیت کنونی ترکیه برتر از همه بازیگران دیگر در صحنه سیاسی امنیتی سوریه است و به همین دلیل اردوغان تلاش می کند از این خلاء سیاسی موجود در سوریه بیشترین سود را ببرد و جایگاه خود را برای چانه زنی های بعدی در سوریه قوی کند.
مهم ترین پرسش در حوزه سیاست خارجی تأثیر این رویداد بر رابطه تهران و آنکارا است. فکر می کنید این تجربه تلخ میان دو کشور به گونه ای که به نظر می رسید ترکیه، تهران و حتی تا حدودی روسیه را در عمل انجام شده قرار داد می تواند به مانعی برای توسعه روابط دوجانبه تبدیل شود و یا دو کشور می توانند و شاید هم باید تلاش برای بازگرداندن ثبات به سوریه را به هدفی مشترک برای همکاری تبدیل کنند. سوال ساده این است که نقشه راه ما چه باید باشد؟
موضوع سیاست و مواضع ترکیه در ارتباط با سوریه یک بحث جداگانه است و با نگاه و سیاستهای ترکیه در رابطه با بازیگرانی مانند روسیه، ایران و کشورهای دیگر متفاوت است. در یک بررسی مقایسه ای، ایران و ترکیه دارای رابطه پایدار و دیرینه هستند اما این ارتباط دیرینه هرگز در دهه های گذشته مانع از نوعی از رقابت میان این دو بازیگر منطقه ای و کنار گذاشته شدن منافع جداگانه ای که هر یک از این دو کشور در منطقه داشته و دارند نشده است. ترکیه در مواجه با سوریه، شرایط را با توجه به اهداف و مولفه هایی که تعریف کرده، تعقیب می کند.
البته وضعیت کنونی سوریه به این معنا نیست که نمی توان چشم اندازی برای نقش آتی روسیه، ایران و سایر کشورها در سوریه تعریف کرد. به هر حال رابطه کشورها با یکدیگر تابع سلسله مولفه هایی است که از پیشینه روابط، نفوذ منطقه ای، سیاسی، فرهنگی و حتی دینی برآمده است. سوریه یک کشور متکثر و متشکل از گروه ها و اقوام مختلفی است که هر کدام ملاحظه هایی دارند و نوع نگاه قدرت های منطقه ای و بین المللی به سوریه جدید هم متفاوت است. شاید بهترین توصیف برای سوریه امروز این باشد که این کشور در شرایط گذار قرار دارد. به هرحال گروه هایی که اکنون زمان امور را در سوریه به دست گرفتند هم در شرایط پیش رو با چالش های جدی روبه رو هستند. اینکه چگونه دولت سازی کنند و چگونه قانون اساسی را مبتنی بر خواست و حمایت اکثریت جامعه و با در نظر داشت منافع تمام گروه ها و اقلیت ها و قومیت ها تدوین کنند.
سوال مهم و سرنوشت ساز دیگر این است که آیا تحریر الشام که اکنون ادعای میانه روی دارد همچنان در آینده هم این رویکرد را حفظ خواهد کرد یا به سمت تمرکز قدرت پیش می رود که اگر چنین شود تقابل میان گروه ها، جریان ها، قومیت و مذاهب در سوریه ایجاد خواهد شد. نوع گفتمان پیش رو در سوریه و اعتقاد هیأت تحریر الشام به آن گفتمان در تثبیت وضعیت و در فراگیری حکومت در سوریه بسیار مهم و تأثیرگذار است. در این شرایط ترکیه تلاش می کند بتواند از طریق ارتباطی که با حاکمان جدید سوریه دارد برنامه ها و اهداف مدنظر خود را در این کشور پیش ببرد.
این نکته مهم را نباید فراموش کرد که ترکیه همسایه سوریه و بیشترین مرز مشترک را با این کشور دارد. به دلیل دغدغه ها و چالش ها و ملاحظه های این همسایگی است که ترکیه به دنبال ایفای نقش محوری در مسیر شکل گیری آینده سیاسی سوریه است. در سایه نگاه امنیتی که ترکیه به مسائل سوریه بخصوص در حوزه مناطق کردنشین دارد، در ارتباط با مناطق هم مرز با خود رویکرد تهاجمی و در ارتباط با تحریر الشام رویکرد تعاملی را در پیش گرفته است. در سایه احساس نیاز به این بازیگری فعال در سوریه پسا اسد است که ترکیه بعد از دوازده سال سفارت خود را در سوریه و با وجود دولت موقت بازگشایی می کند. این پیام بسیار مهمی برای آینده روابط دارد.