گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

کوروش احمدی، دیپلمات بازنشسته: هماهنگی بین شماری از کشورها برای رهگیری پرتابه های ایران قابل تامل است/ احیا بازدارندگی ایران به میزان موفقیت پاسخ بستگی دارد/ احتمال ماجراجویی بیشتر نتانیاهو وجود دارد

«اینکه آمریکا و شخص بایدن بر اینکه اسرائیل نباید در مقام واکنش به حمله ایران بربیاید، تحول بسیار مهمی بود و می تواند مهمترین عامل بازدارنده در برابر واکنشی تهاجمی از طرف اسرائیل باشد. مقامات دولت اسرائیل قطعا نمی توانند نسبت به این موضع گیری آمریکا بی تفاوت و بی اعتنا باشد. از آن سو عواملی وجود دارد که دولت اسرائیل را در جهت انجام حمله ای علیه ایران سوق می دهد. موقعیت نتانیاهو شاید در راس این عوامل باشد.»

پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: ساعاتی پس از پاسخ غافلگیرانه جمهوری اسلامی ایران به حمله رژیم اسرائیل به یکی از اماکن دیپلماتیک متعلق به ایران در دمشق، پایتخت سوریه ، ایالات متحده تلاش کرده متحد قدیمی اما دردسرآفرین خود را از پاسخ مستقیم نظامی بازدارد.

در همین راستا رسانه های غربی به رهگیری اکثر پهپادها و پرتابه هایی که از سوی ایران پرتاب شده اشاره کرده و آن را نشانه موفقیت آمیز نبودن پاسخ ایران دانسته اند. این روایت اما تاثیری در تحلیل های جاری درباره تاثیر پاسخ ایران بر معادله های امنیتی و نظامی آتی در منطقه نداشته است.

کوروش احمدی، دیپلمات بازنشسته و کارشناس سیاست خارجی در پاسخ به پرسش های جماران بر این باور است که هنوز برای تحلیل تاثیرات این عمل و عکس العمل میان ایران و اسرائیل زود است و شرایطی که در چند روز آتی در تاثیرپذیری از این رخداد شکل خواهد گرفت می تواند راهنمایی برای حفظ یا تغییر راهبرد جمهوری اسلامی ایران در منطقه باشد.

 

واکنش جمهوری اسلامی ایران به حمله رژیم اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی ایران در دمشق را چطور ارزیابی می کنید؟ تا پیش از این حمله بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که ایران به منظور پرهیز از رویارویی مستقیم با اسرائیل دست به حمله مستقیم نخواهد زد و شاید این مسأله را به نیروهای نیابتی خود واگذار کند. دیدیم که تصمیم در تهران چیز دیگری بود . فکر می کنید چرا چنین جمع بندی در ایران برای حمله مستقیم صورت گرفت؟

تا ساعاتی قبل از شروع حمله، تصور من هم این بود که منطقا مقامات ما نباید تصمیمی برای حمله مستقیم به خاک اسرائیل گرفته باشند. این را به سایت انتخاب هم گفته بودم. البته این شاید بیشتر یک آرزو و ترجیح بود و مقامات ما هم به سرعت نادرستی نظر مرا ثابت کردند و آن آروز را برباد دادند. اشتباه من و امثال من که چنین آرزوها و ترجیحاتی داشتیم شاید این بود که تنها شرایط عینی را مبنای استدلال قرار داده بودیم و نخواسته بودیم شرایط ذهنی را و اموری مانند پرستیژ و فشار پایگاه اجتماعی و مانند اینها را وارد معادله کنیم.

و اما برای اینکه به یک جمع بندی در مورد دلایل تصمیم به حمله مستقیم، فکر می کنم باید قدری صبر کنیم تا فضا روشن تر شود. به هر حال، فرض بر این بود که ایجاد اختلال در نقشه های احتمالی نتانیاهو و جریان راست افراطی در اسرائیل لازم بود.

به علاوه، با وجود محور مقاومت و نزدیکی اکثر اعضای این محور به قلمرو اسرائیل، شاید آنها در موقعیت بهتری برای واکنش بودند. اما اینکه چرا حداقل در جریان حمله ایران، کنشی از جانب آنها دیده نشد، سوال مهمی است که برای پاسخ به آن باید مدتی صبر کنیم. آیا آنها احساس خطر می کردند؟ آیا مثلا حزب الله به خاطر شرایط لبنان اکراه داشت که ریسک درگیر کردن لبنان در جنگی دامنه دار را بپذیرد؟ آیا دیگران توان کافی برای انجام اقدامی موثر و تحمل عواقب آن را نداشتند؟ آیا آنچه که در توان داشتند را طی شش ماه قبل انجام داده و بیشتر از آن در توانشان نبود؟

به هر حال اینها سوالات مهمی است که به آینده دکترین امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه نیز مربوط می شود. یعنی باید روشن شود که در آینده راهبرد قبلی باید ادامه یابد یا راهبردی جدید اتخاذ شود.  

 

در چند ساعت اخیر برخی با توجه به ماهیت حمله ایران و نتیجه که رهگیری اکثر پهپادها و پرتابه ها توسط اسرائیل و متحدانش بوده عملیات ایران را از منظر فنی و نظامی چندان موفق نمی دانند. همزمان برخی همین میزان از حمله و تشر را هدف جمهوری اسلامی عنوان کرده اند. ارزیابی شما از جزئیات این حمله چیست؟ آیا ایران با چنین طراحی به دنبال کاستن از ریسک جنگ گسترده تر با اسرائیل بود؟

از روایت طرفین راجع به نتیجه حمله مطلع هستیم و می دانیم که هر دو طرف خود را پیروز رویارویی دیشب عنوان می کنند. یک طرف می گوید موفقیت این حمله ورای انتظار بوده و طرف مقابل مدعی است که 99 درصد پرتابه ها را رهگیری کرده است. بطور طبیعی بعد از یک چنین تحول عظیمی با جنگ روایت ها مواجه می شویم که حداقل از نظر تاثیر بر افکار عمومی کم از اصل واقعه ندارد. یک چیزی که حداقل تا این حد انتظارش نمی رفت، همآهنگی بین شماری از کشورها برای رهگیری پرتابه های ایران بود. شواهدی وجود دارد که حتی در فضای برخی کشورهای مسیر اقداماتی برای رهگیری انجام شده بود. روشن نیست که آیا مقامات نظامی و سیاسی ایران انتظار این را داشته اند یا خیر؟!

به هر حال، سوال مهم این است که چنین حمله ای که انجام شد، آیا توانسته است بازدارندگی ایران را اعاده و تقویت کند یا خیر و این بستگی به میزان موفقیت عملیات انجام شده دارد. بعلاوه، نتیجه این عملیات می تواند تاثیرات قابل توجهی نیز روی رویکرد کشورهای منطقه در قبال ایران داشته باشد.

 

مهم ترین پرسش این است که فکر می کنید اسرائیل با توجه به توصیه امریکا مبنی بر عدم پاسخگویی به این حمله ایران و تاکید واشنگتن مبنی بر اینکه در چنین عملیاتی کنار شما نخواهیم بود چه تصمیمی می گیرد؟

اینکه آمریکا و شخص بایدن بر اینکه اسرائیل نباید در مقام واکنش به حمله ایران بربیاید، تحول بسیار مهمی بود و می تواند مهمترین عامل بازدارنده در برابر واکنشی تهاجمی از طرف اسرائیل باشد. مقامات دولت اسرائیل قطعا نمی توانند نسبت به این موضع گیری آمریکا بی تفاوت و بی اعتنا باشد. از آن سو عواملی وجود دارد که دولت اسرائیل را در جهت انجام حمله ای علیه ایران سوق می دهد. موقعیت نتانیاهو شاید در رأس این عوامل باشد. او به عنوان یک راست افراطی و آدمی که همیشه متمایل به تجاوز نظامی بوده، اکنون بهانه ای به دست آورده برای دست زدن به اقدامی که سالها منتظر آن بوده است.

عامل دیگر بحران دامنه دارد غزه و بن بستی است که اسرائیل گرفتار آن شده است. فشار بین المللی بر نتانیاهو در ارتباط با غزه که طی دو سه ماه گذشته در حال افزایش بوده، فاکتور مهم دیگری است. مشکلات نتانیاهو در داخل اسرائیل نیز به گونه ای است که با توجه به بحران غزه راه خروجی از آن برای دولت کنونی در افق مشهود نیست. نتانیاهو ممکن است تصور کند که با ادامه جنگ با ایران می تواند با یک تیر چندین نشان را  درارتباط با بحران ها و بن بست های فوق الذکر بزند. ل

ذا اگر فشار آمریکا و اروپا بر روی او موثر نشود، ممکن است دست به ماجراجویی جدیدی بزند

 

تاثیر این رویارویی مستقیم بر جنگ غزه را چگونه ارزیابی می کنید؟

آنچه مسلم است این است که فعلا این رویارویی جنگ غزه را به محاق برده و سکونی را یا نوعی آتش بس غیر رسمی در آن جبهه ایجاد کرده است. مهمترین تصمیمی که تل آویو در رابطه با غزه باید بگیرد این است که با نادیده گرفتن خواست جامعه بین المللی دست به حمله علیه رفح بزند یا خیر.

از طرفی، مسأله این است که اگر به رفح حمله نکند، آن سه هدفی را که نتانیاهو برای خود در غزه تعیین کرده، هرگز تحقق نخواهند یافت. وضعیت در رابطه با ایران، فعلا این فرصت را به اسرائیل داده تا تصمیم گیری بسیار پر دردسر از این جهت را به تعویق بیاندازد

 

در چندساعت اخیر در داخل این اقدام به دفاع مشروع تعبیر شده و در خارج از ایران به حمله نظامی که باید محکوم شود. ایا انچه که دیشب اتفاق افتاد از نظر حقوق بین الملل قابلیت طرح به عنوان دفاع مشروع را دارد؟

در اینکه حمله اسرائیل به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق عملی متخلفانه و تجاوزکارانه ذیل بند 4 ماده 2 منشور بود و محکوم است، تردیدی نیست. البته در این رابطه دولت سوریه برای مقابله و شکایت مقدم بود، چرا که تجاوز در درجه اول متوجه قلمرو سوریه شده بود و دولت سوریه متعهد به حفاظت از سفارت ایران بود. البته ایران که بخشی از سفارتش هدف حمله قرار گرفت و شماری از مقامات عالیرتبه اش ترور شدند، می توانست شاکی و خواستار محکومیت متجاوز توسط شورای امنیت باشد. از نظر حقوق بین الملل ما «اصل دفاع از خود» به شرح مندرج در ماده 51 منشور ملل متحد را داریم. البته اگر بخواهیم وارد جزئیات این ماده و بحث های حقوقی شویم، نظرات موافق و مخالف بسیار است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.