قاسم منصور آل کثیر*
سید خلف در چند حوزه تخصص داشت. او نوازنده ویولون، سنتور و تمپو بود. در کنار نوازندگی، خوانندگی، شاعری و آهنگسازی را نیز در کارنامه ی هنری خود دارد، به عبارتی یک هنرمند همه فن حریف بود. وی نوازندهای صاحب سبک بود که به باور اهالی موسیقی توانست زیباترین صدا را از سازهایش بیافریند.
از سال 1357 همکاری هنری خود را با هنرمندانی همچون سعید کعبی معروف به ابو حاتم، ابوسعید هواشمی، احمد زرگانی، ضاحی، خلیل عبیداوی، یونس خلف و ... شروع کرد. او همچنین توانست در جشنواره های ملی مختلفی ازجمله جشنواره موسیقی نواحی استان کرمان به همراه هنرمندان همچون مرحوم محمد شهابی، سعید کعبی، ابوسعید هواشمی و ستارعبدالخانی شرکت داشت.
ابوسعد همچون دیگر همقطاران اهوازی اش در سکوت رفت. نه خبری، نه پیام تسلیتی و نه بزرگداشتی.
متاسفانه موسیقی اهواز برای بسیاری از مسئولان و سازمان های مربوط به این حوزه ناشناخته مانده است. در واقع سازمان های مربوطه همچنان از مردم عقب تر هستند. توجه به میراث معنوی که نبض هویت هر شهر و دیاری است باید بهتر، بیشتر و جدی تر مورد عنایت متولیان قرار گیرد و تحقیقات تخصصی در این باره انجام شود. در کشور ما سالهاست که این قبیل تحقیقات انجام نشده و در نتیجه ابهام نسبت به لایههای اجتماعی افزایش یافته است. در چنین شرایطی تحلیل واقعی از جامعه مستلزم مطالعاتی متعدد، چند لایه و چند سویه و حتما میانرشتهای است. موسیقی اهوازی زیر پوست این جامعه با معیارهایی متفاوت، رشد کرده است. شناخت از موسیقی اهواز نیاز به ارتباط و حضور محقق در همان لایههای پنهان دارد و جز با مطالعات گوناگون و چند لایه، امکان شناخت آن میسر نمیشود.
نسل هنرمندان و میراثداران موسیقی اصیل اهواز، نغمات و مقام های این شهر یکی پس از دیگری می روند و چشم از دنیا می بندند. این نسل از هنرمندان در موسیقی نواحی سخنهای شنیدنی فراوانی دارد. اما تصویر روشن و دورنمای اجتماعی قابل اتکا برای این نسل چیست؟ چه افقهای روشنی برای این نسل از هنرمندان طراحی شده است؟
به باور مسئولان کشوری ِ سازمان میراث فرهنگی، "موسیقی نواحی" گونهای از میراث فرهنگی است که به مقوله فرهنگی جنبش و پویش میدهد تا با حیات اجتماعی روزگار پیوستگی بیشتری داشته باشد.
موسیقی نواحی، با همه گستردگی و تنوع خود، مهجور و نیازمند توجه جدی است. موسیقی نواحی به وسعت کشور، گسترده و به میزان تنوع گویشها و فرهنگها، گوناگون است. از این رو توجه به این میراث گرانبهای فرهنگی نیازمند همت همه نهادهای فرهنگی است.
بر خلاف بسیاری از کارشناسان موسیقی نواحی که می گویند برای نگهداری و رشد و توسعه موسیقی نواحی باید آن را از حالت موزهای و جشنوارهای خارج و به بطن روزمره جامعه آورد باید بگویم که اتفاقا موسیقی اهوازی در بطن جامعه است اما آنان که باید ببینند، نمی بینند. موسیقی نواحی در اهواز حالت موزه ای ندارد و تنها نیاز به حمایت و ثبت دارد.
هر جامعهای نیازمند خوراک موسیقایی با انواع و اقسام آن است و اگر بتوان این خوراک روزمره را به درستی با ملودیهای بومی تغذیه کرد، دیگر هیچ نگرانی برای مهجوریت آن وجود نخواهد داشت.
*فعال میراث فرهنگی خوزستان
46