تیزتر شدن اشعههای آفتاب، جنبوجوش در میان کشاورزان بیشتر میشود. کشاورزان آماده برداشت محصول استراتژیک گندم میشوند، گندم همچون نخل، مقدس است.
گندم فقط یک محصول نیست، مجموعهای از شادیها، ترانههای محلی، همکاریها و خاطرات است، یک چیزی شبیه جشن عروسی بدون دعوت یا یک عید دوستداشتنی؛ لذت به سرآمدن انتظار یکساله مرد روستایی.
کاشت، داشت و برداشت گندم، این محصول اساسی در بیشتر فرهنگها ازجمله در ایران از اهمیتی ویژه برخوردار است.
کشاورزان در مراحل مختلف کار خود از همیاری و همراهی یکدیگر بهره میبرند، بدین ترتیب دستیابی به محصول را با گونهای همکاری و یاریگری به شیوهای آسانتر میسازند.
در میان مردم عرب به این همیاری عونه گفته میشود، فردی که به کمکش میآیند، به شکرانه این توفیق گوسفند قربانی میکند و ممکن است در پایان به آنها در برابر کار طعام دهد.
برداشت تا قبل از ورود کمباین، پای اعضای خانواده است، برخی برای برداشت با داس و دست میآیند و برخی دَوّاس برای خرمن کوبی، از سپیده دم تا سیاهی شب.
آنها بدون مراجعه به کتاب لسان العرب میدانند که بیدر خرمن یا انباشته گندم است و برای آن چه سرودها که نسرودند و چه ضربالمثلها که نساختند، برای عاشق شدن و باروری زمین.
جشن فصلی و دهقانی مانند جشن گندم که به موسم نیسان همان ماه پرباران نیز مشهور است. شاید یکی از پرشکوهترین و زیباترین جشنها برای کشاورزان گندمکار باشد.
زیباییای که در آن به شکرانه سجده بر خاک مینهند و تلاش میکنند به نحوی شایسته شکرگزار برداشت بهترین محصول خود باشند.
تاریخ شفاهی این دیار نقل میکند که در آیینهای خودمانی و بیتکلف برداشت گندم، سازهای محلی به شکرانه برداشت این محصول گرانبها به زیبایی مینواختند و همراه نوای این سازهای سنتی زیبا و دلنشین، حرکاتی شبیه تئاتر کمدی آماتور نیز سرگرمکننده بود.
در خوزستان از جنوب تا شمال و از غرب تا شرق بسته به زبان و لهجه و فرهنگ اشعاری به مناسبت این جشن پرمعنا که با بوی مستکننده گندم درآمیخته است، بر زبان کودکان و بزرگان برای غلبه بر خستگی و همچنین ایجاد روحیه حماسی در میان گندم کاران جاری میشود دگ المدگه.. هو هو.. دگها ابراسی.. هو هو.. طیر نعاسی.. هو هو.. حنطه و شعیر.. هو هو.. .
از سوی دیگر بوی نان تنور گلی و ماست و برنج یا ماهی کبابی و نان برنجی همگان را در این جشن به خود جلب میکرد، ریشسفیدان گندم گون این دیار بهترین خاطراتشان در این روزها رقم خورده و شکوهش در ذهن همه آنها همچنان چمباتمه زده است؛ به شکوه داستان حضرت یوسف(ع) و آن هفت خوشه بارور.
فرجام سخن اینکه، نخستین گام در حفاظت و پاسداشت میراثهای معنوی و مادی فرهنگی ایرانزمین، آشناسازی همه اقشار جامعه ایرانی با میراثهای فرهنگی، معنوی و مادی سرزمین خود است. باری، ما موسم حصاد (فصل برداشت) را مقدس میدانیم، فرصتی برای تعبیر روستاییان از احساساتشان، عاشقانههایشان، مردانگیشان، زنانگیشان، محرومیتشان و آرزوهایشان و آنچه از پدرانشان به ارث بردند.
3004/6064
دریافت کننده: خاطره غفاری** انتشار دهنده: محسن بهاروند
گندم فقط یک محصول نیست، مجموعهای از شادیها، ترانههای محلی، همکاریها و خاطرات است، یک چیزی شبیه جشن عروسی بدون دعوت یا یک عید دوستداشتنی؛ لذت به سرآمدن انتظار یکساله مرد روستایی.
کاشت، داشت و برداشت گندم، این محصول اساسی در بیشتر فرهنگها ازجمله در ایران از اهمیتی ویژه برخوردار است.
کشاورزان در مراحل مختلف کار خود از همیاری و همراهی یکدیگر بهره میبرند، بدین ترتیب دستیابی به محصول را با گونهای همکاری و یاریگری به شیوهای آسانتر میسازند.
در میان مردم عرب به این همیاری عونه گفته میشود، فردی که به کمکش میآیند، به شکرانه این توفیق گوسفند قربانی میکند و ممکن است در پایان به آنها در برابر کار طعام دهد.
برداشت تا قبل از ورود کمباین، پای اعضای خانواده است، برخی برای برداشت با داس و دست میآیند و برخی دَوّاس برای خرمن کوبی، از سپیده دم تا سیاهی شب.
آنها بدون مراجعه به کتاب لسان العرب میدانند که بیدر خرمن یا انباشته گندم است و برای آن چه سرودها که نسرودند و چه ضربالمثلها که نساختند، برای عاشق شدن و باروری زمین.
جشن فصلی و دهقانی مانند جشن گندم که به موسم نیسان همان ماه پرباران نیز مشهور است. شاید یکی از پرشکوهترین و زیباترین جشنها برای کشاورزان گندمکار باشد.
زیباییای که در آن به شکرانه سجده بر خاک مینهند و تلاش میکنند به نحوی شایسته شکرگزار برداشت بهترین محصول خود باشند.
تاریخ شفاهی این دیار نقل میکند که در آیینهای خودمانی و بیتکلف برداشت گندم، سازهای محلی به شکرانه برداشت این محصول گرانبها به زیبایی مینواختند و همراه نوای این سازهای سنتی زیبا و دلنشین، حرکاتی شبیه تئاتر کمدی آماتور نیز سرگرمکننده بود.
در خوزستان از جنوب تا شمال و از غرب تا شرق بسته به زبان و لهجه و فرهنگ اشعاری به مناسبت این جشن پرمعنا که با بوی مستکننده گندم درآمیخته است، بر زبان کودکان و بزرگان برای غلبه بر خستگی و همچنین ایجاد روحیه حماسی در میان گندم کاران جاری میشود دگ المدگه.. هو هو.. دگها ابراسی.. هو هو.. طیر نعاسی.. هو هو.. حنطه و شعیر.. هو هو.. .
از سوی دیگر بوی نان تنور گلی و ماست و برنج یا ماهی کبابی و نان برنجی همگان را در این جشن به خود جلب میکرد، ریشسفیدان گندم گون این دیار بهترین خاطراتشان در این روزها رقم خورده و شکوهش در ذهن همه آنها همچنان چمباتمه زده است؛ به شکوه داستان حضرت یوسف(ع) و آن هفت خوشه بارور.
فرجام سخن اینکه، نخستین گام در حفاظت و پاسداشت میراثهای معنوی و مادی فرهنگی ایرانزمین، آشناسازی همه اقشار جامعه ایرانی با میراثهای فرهنگی، معنوی و مادی سرزمین خود است. باری، ما موسم حصاد (فصل برداشت) را مقدس میدانیم، فرصتی برای تعبیر روستاییان از احساساتشان، عاشقانههایشان، مردانگیشان، زنانگیشان، محرومیتشان و آرزوهایشان و آنچه از پدرانشان به ارث بردند.
3004/6064
دریافت کننده: خاطره غفاری** انتشار دهنده: محسن بهاروند
کپی شد