تروریست ها پنج نفر بودند از پشت جایگاه رژه از پارک شهید سبحانی مردم را به گلوله بستند؛ رژه روندگان و مردم عادی هر کدام به سمتی می دویدند.
نیروهای امنیتی و نظامی سنگر گرفته بودند و در فرصتی مناسب به سمت تروریست ها شلیک می کردند، تعدادی نیز به سمت تروریست ها هجوم آوردند و در نهایت پس از 10 دقیقه تعقیب و گریز همه تروریست ها به درک واصل شدند و صدای تیراندازی متوقف شد.
در این بین سربازان جان بر کف سپاه و ارتش، مردم و مصدومان حادثه را به مکان های امن هدایت می کردند.
صدای آمبولانس، گریه کودکان و شیون زنان به سرعت فضا را پر کرد؛ پیکرهای بی جان و نیمه جان ده ها نفر بر روی زمین افتاده بود، مجروحان به سرعت به بیمارستان ها و مراکز درمانی منتقل شدند.
در این بین مسئولان آمارهای ضد و نقیضی از تعداد کشته ها و زخمی ها اعلام می کردند که آمار نهایی به شهادت 25 انسان بی گناه و حدود 70 زخمی رسید.
اما عکاسان و خبرنگاران حاضر در صحنه مثل همیشه در حال ثبت واقعه بودند تا این جنایت تروریست ها و حامیان آنها و مظلومیت مردم خوزستان را بار دیگر به جهان مخابره کنند.
آری این مظلومیت باید به تصویر کشیده می شد تا آنها که ما را متهم به حمایت از تروریسم می کنند بدانند ایران خود بارها و بارها قربانی تروریسم بوده است.
بانویی خبرنگار در خاک می غلتد و عکس می گیرد و عکاسی که در این هیاهو این بانو را سوژه عکس خود قرار می دهد.
عکاسی با پای فرو رفته در لجن و دیگری در حال دویدن همه و همه در حال ثبت واقعه هستند.
عکس و فیلم گرفتند و خود سوژه دیگری شدند، کنترل آنها توسط ماموران امنیتی سخت بود چون آنها هم مسلح بودند؛ مسلح به دوربینی که هرگز حاضر نبودند آن را کنار بگذارند.
عظمت کار خبرنگاری اینجا به وضوح دیده می شود وقتی که یک عکاس و خبرنگار با خبر و گزارش تصویری خود جهان را از یک مظلومیت با خبر می کند.
اینجا خوزستان است سرزمین لاله های پر پر؛ با صدای تیر و بمب و موشک خوب آشناست؛ خبرنگاران آن هم مانند سایر مردم با شجاعت تمام به وظیفه خود در قبال خون پاک شهدا پرداختند.
ما خبرنگاران خود را وام دار این شهدای والامقام می دانیم و می نویسیم و مخابره می کنیم گاه با قلم و دوربین و گاه با خون خود!
*خبرنگار ایرنا
نیروهای امنیتی و نظامی سنگر گرفته بودند و در فرصتی مناسب به سمت تروریست ها شلیک می کردند، تعدادی نیز به سمت تروریست ها هجوم آوردند و در نهایت پس از 10 دقیقه تعقیب و گریز همه تروریست ها به درک واصل شدند و صدای تیراندازی متوقف شد.
در این بین سربازان جان بر کف سپاه و ارتش، مردم و مصدومان حادثه را به مکان های امن هدایت می کردند.
صدای آمبولانس، گریه کودکان و شیون زنان به سرعت فضا را پر کرد؛ پیکرهای بی جان و نیمه جان ده ها نفر بر روی زمین افتاده بود، مجروحان به سرعت به بیمارستان ها و مراکز درمانی منتقل شدند.
در این بین مسئولان آمارهای ضد و نقیضی از تعداد کشته ها و زخمی ها اعلام می کردند که آمار نهایی به شهادت 25 انسان بی گناه و حدود 70 زخمی رسید.
اما عکاسان و خبرنگاران حاضر در صحنه مثل همیشه در حال ثبت واقعه بودند تا این جنایت تروریست ها و حامیان آنها و مظلومیت مردم خوزستان را بار دیگر به جهان مخابره کنند.
آری این مظلومیت باید به تصویر کشیده می شد تا آنها که ما را متهم به حمایت از تروریسم می کنند بدانند ایران خود بارها و بارها قربانی تروریسم بوده است.
بانویی خبرنگار در خاک می غلتد و عکس می گیرد و عکاسی که در این هیاهو این بانو را سوژه عکس خود قرار می دهد.
عکاسی با پای فرو رفته در لجن و دیگری در حال دویدن همه و همه در حال ثبت واقعه هستند.
عکس و فیلم گرفتند و خود سوژه دیگری شدند، کنترل آنها توسط ماموران امنیتی سخت بود چون آنها هم مسلح بودند؛ مسلح به دوربینی که هرگز حاضر نبودند آن را کنار بگذارند.
عظمت کار خبرنگاری اینجا به وضوح دیده می شود وقتی که یک عکاس و خبرنگار با خبر و گزارش تصویری خود جهان را از یک مظلومیت با خبر می کند.
اینجا خوزستان است سرزمین لاله های پر پر؛ با صدای تیر و بمب و موشک خوب آشناست؛ خبرنگاران آن هم مانند سایر مردم با شجاعت تمام به وظیفه خود در قبال خون پاک شهدا پرداختند.
ما خبرنگاران خود را وام دار این شهدای والامقام می دانیم و می نویسیم و مخابره می کنیم گاه با قلم و دوربین و گاه با خون خود!
*خبرنگار ایرنا
کپی شد