در قسمتی از وصیتنامه شهید خرازی آمده است: «هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.».

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: حاج حسین، اینکه می گویم حاجی نه اینکه گمان کنی او دست کم پنجاه ـ شصت سالی از زندگی این دنیایی را تجربه کرده که خیر، او جوانی است که وقتی قبای شهادت بر قامتش اندازه شد، تازه 29 ساله بود و از فرماندهانی به حساب می آمد که در سنین بالا به شهادت رسیدند، پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

داشتم از حاج حسین می گفتم، او فرماندهی لشکر امام حسین(ع) را که از رزمندگان استان اصفهان تشکیل شده بود، در عملیات های مختلفی به عهده داشت و چند روز دیگر قرار بود در شلمچه عملیات مهمی صورت گیرد، انگار قرار بود این آخرین عملیات حاجی باشد، او که از دست دادن صمیمی ترین دوست و همنشینش را تجربه کرده بود (شهید مصطفی ردانی پور) و حالا چقدر خوشحال می شد بعد از شهادت یارانش خودش نیز مهمان دائمی آنها شود. قلم و کاغذش را برداشت و هر آنچه در همه سال های فرماندهی اش نه با قول که با عمل به اطرافیان و نیروهایش آموخته بود، به رشته تحریر در آورد. شاید امروز من و تو با تاملی هر چند کوتاه بعضی از بندهای وصیتنامه اش را چون تلنگری چند ثانیه ای بر روحمان حس کنیم.

متن این وصیتنامه به شرح زیر است:

«بسم رب الصدیقین

خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:

- ما لشکر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین(ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»

- اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.

- اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟

- در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.

- هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.

- سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.

- همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.

- مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.

- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.

- همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.

- من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.

وصیتنامه اول:

... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند.

از مسئولین عزیز و مردم حزب‌اللهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.

وصیتنامه دوم:

استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سؤال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس.

خدایا دلشکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس و بر تو توکل دارم.

خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر صدام کافر را از سر مسلمین بکن.

خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم.

خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.

و السلام

حسین خرازی - 1/10/1365

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
17 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.