به گزارش خبرنگار سبک زندگی جی پلاس؛ یکی ازاین آدمها وحید منافی است که شیوه هیچهایک را برای سفرهای خود انتخاب کرده است و اعتقاد دارد روابطی که بر پایه آشنایی با انسانها برقرار می شود عمق ماندگارتری دارد و داستانِ دیگری خواهد بود. از وحید منافی خواستیم تا تجربیاتش را با خبرنگار سبک زندگی جی پلاس در میان بگذارد.
چرا به شیوه هیچکاک سفر میکنید بحث پول در میان است؟
پنج سال پیش در سفرم به استانبول در هاستلی اقامت کردم که تعدادی جهانگرد اروپایی نیز در آن حضور داشتند. مراودات کوتاه و همنشینی با این افراد که همگی به شیوه هیچهایک سفر میکردند، سبب شد تا به این شیوه از سفرعلاقه مند شوم و در بازگشت به ایران به این شیوه یعنی مراجعه شهر به شهر، خودم را به زنجان شهر محل سکونتم رساندم و برای نخستین بار موفق شدم تا به شیوه ای متفاوت سفر کنم.
خاطرم هست هزینه سفر وقتی به محل سکونتم رسیدم 500 هزار تومان شد که با هزینه سفرم به استانبول اصلا قابل مقایسه نبود. البته این شیوه را تنها به خاطر هزینههای اندک سفر انتخاب نکردم و آنچه پیش از همه برایم جذاب است، تجربیات بکر و خاطرات به یاد ماندنی افرادی است که در طول مسیر با آنان هم صحبت میشوم و ارتباطاتی که سبب شده تا با آدم های جدیدی در زندگی ام آشنا شوم و ارتباط هایم گسترده تر شود. همین دلیل کافی است تا از رفتن به هتل ها صرف نظر کنم و برای گفت وگو با مردم به دل رویدا ها بروم.
در سفری که به هند داشتم در یک مزرعه پرورش فیل دو سه روزی میهمان صاحب این مزرعه بودم و از نزدیک نحوه تربیت فیلها و نگهداری از این حیوانات را تجربه کردم اتفاقی که قاعدتا اگر با تور به این کشور سفر کرده بودم هرگز برایم رخ نمی داد و تا این حد جالب نبود.
به شیوه هیچهایک به کدام کشورها سفر کرده اید؟ معمولا برای کاهش هزینههای سفر چه شیوه ای را انتخاب میکنید؟
از 5 سال پیش تاکنون که به شیوه هیچهاک سفر میکنم، موفق شدم به هند، عراق، ارمنستان، گرجستان و ترکیه سفر کنم و بسیاری از سفرهای داخلی را هم به این شیوه انجام می دهم.
همانطور که میدانید سفر به شکل هیچهایک هزینه زیادی نمیطلبد زیرا عمده ترین بخش هزینه سفر به حمل و نقل اختصاص دارد که قاعدتا با این شیوه این هزینه به صفر میرسد اما درباره اقامت کردن در کشورها و شهرهایی که به آن سفر می کنم معمولا از هاستل و استفاده از مزایای سایت کوچ سرفینگ استفاده میکنم.
در سفرهای داخلی هم معمولا در هر شهر تعدادی دوست و آشنا دارم که غالبا در سفر با آنان آشنا شده ام و در صورتی که میهمان خانه دوستان نشوم در طبیعت کمپ می زنم.
البته در ایران مردم آنقدر به جهانگردان لطف دارند که فکر میکنم کمتر پیش آمده بخواهم از کمپینگ استفاده کنم و هر جایی که پا به آن گذاشته ام حتی دورترین مناطق و محرومترین آنها، مردم با لطف و مهربانی ویژه ای با ما برخورد میکنند به طوری که بارها از زبان گردشگران خارجی شنیده ام ایران را بهشت جهانگردی در دنیا معرفی میکنند.
یک خاطره از سفرهای هیچهایک که در ذهنتان برجسته تر شده را تعریف کنید؟
سفر، لحظه به لحظه اش خاطره است؛ اما در سفر به شهر جیپور هند که دوستی کلمبیایی من را همراهی میکرد، وقتی مشغول گشت زدن در کوچه پس کوچه های این شهر بودم ناگهان مردی هندی از راه رسید و جلوی ما را گرفت! از من پرسید شما مسلمانی؟ و کشان کشان ما را به خانه ای برد که در آنجا عدهای زیادی گرد هم آمده بودند و چند دیگ غذا هم وسط حیات چیده شده بود.
توصیف این فضا اکنون برایم خنده دار است، اما ترس همراه کلمبیایی من سبب شد تا با هراس پا به داخل این خانه بگذارم! ترسی که کمتر مثل آن را طول زندگیم تجربه کرده بودم؛ اما کم کم متوجه شدم این افراد مسلمان هستند و قصد توزیع غذای نذری شان را داشته اند و چون من مسلمان بودم اصرار داشتند تا از غذایشان به من هم داده باشند.
اما خاطره دیگری که برایم جالب و در عین حال ارزشمند بود، متعلق به دوستی هندی است که در سفرم به این کشور با او آشنا شدم و او به رسم یادگاری یک سکه 5 روپیه ای به من داد و منم در مقابل یک اسکناس دو هزار تومانی به او دادم اما او با این استدلال که این اسکناس 20 تومان است و ارزش ریالی آن بالاست؛ یادرگاریم را نمی پذیرفت و سبب شد تا خود صبح برای او تفاوت ریال و تومان را توضیح دهم. توضیحاتی که مفید نبود و دست آخرم دوست هندی ام تا لحظه آخر متوجه این تفاوت نشد!
خیلی از افراد به این شیوه از سفر علاقهمند هستند اما در عین حال نگران مشکلات امنیتی هستند، تا به حال برای شما اتفاق بدی افتاده؟ و درکل چه توصیه ای برای یک سفر امن ماجراجویانه به شیوه هیچهایک دارید؟
دقت کنید در سفر هرچه به شهرهای کوچکتر سفر کنیم با جاهای بکرتر مواجه میشویم و این شهرها جاهای امن تری برای سفر به نظر میرسند؛ مردم نیز خونگرم تر برخورد میکنند اما قطعا در شهرهای بزرگ ضریب امنیت تاحدی کاهش می یابد و ما با همه جور آدمی مواجه می شویم. بنابراین بخش زیادی از امنیت سفر، به نحوه رفتار و البته انتخاب های خودمان باز می گردد.
اگر شفافتر بخواهم توضیح بدهم، قطعا در هر موقع از زمان نمی توان سوار خودرو برای سفر هیچهایک شد. مثلا در سفرم به هند همه به ما به چشم توریست و یک فرد پولدار نگاه می کردند و مدام توقع پول داشتند اما در سفرم به کاپادوکیا ترکیه که شهری کوچک، شبیه روستای کندوان خودمان است به دلیل اینکه از میزبانم بی اطلاع بودم و تلفن همراه نیز نداشتم ناچار شدم از یکی از افراد محلی این شهر کوچک درخواست کنم تا چند دقیقه تلفن خود را در اختیارم قرار دهد، اتفاقی که در نهایت سبب شد تا من یک تجربه عجیب و فوق العاده دشوار را از سر بگذارنم!
داستان از این قرار بود که در تماس با دوست میزبانم که با تلفن مرد محلی انجام شد، موفق نبودم و ناچار شدم تا از پیگیری تماسم صرف نظر کنم و تلفن را تحویل مرد بدهم. او وقتی اندکی از حال و روز من و همسفری که همراهم بود پرس و جو کرد، روانه خانه اش که بالای ساختمان بانک آن خیابان بود نیز شد اما هنوز به خانه نرسیده بود که به من اطلاع داد دوستم با او تماس گرفته و گفته چند ساعتی باید منتظر او شویم تا بتواند خودش را به ما برساند. در این حین مرد ترک ما را به داخل خانه دعوت کرد و این فرصت مناسبی بود که او با من و همسفرم و نحوه سفرمان آشنایی پیدا کند و پس از پیوستن دوست میزبانم، مرد ناگهان پیشنهاد غیرمترقبه ای داد و از ما خواست تا با او جایی برویم. در طی راه از شهر خارج شد و همگی دچار ترس شدیم اما در نهایت از یک جای توریستی بسیار زیبا با کلبههای بکر روستایی سر در آوردیم که همگی متعلق به او بود و آن زمان متوجه شدیم این مرد صاحب بانکی هست که مارا به خانه اش دعوت کرد!
مشکل نا آشنایی با زبان های گوناگون را چگونه حل میکنید؟
ببنید برای سفر الزامی نیست که به زبان همه مناطق تسلط داشته باشید و خیلی اوقات حتی تسلط به زبان انگلیسی هم چاره ساز نیست و در برخی مناطق مانند گرجستان اصلا کاربرد ندارد؛ چرا که مردم این منطقه اصلا به زبان گرجی که زبان بسیار پیچیده ای است تکلم می کردند و با انگلیسی کلا بیگانه بودند اما قطعا آشنایی با برخی اصلاحات اولیه و شناخت پول هر کشوری تا حد زیادی از بروز مشکل می کاهد.
هر چقدر هم که سفر هیچهایک کم هزینه باشد اما به هر حال هزینه ایجاد می کند؛ چه راهکاری برای تامین هزینه به کار می بندید؟
برای تامین هزینه سفر راه های متفاوتی وجود دارد. من هزینه سفرهایم غالبا از طریق برگزاری همایش ها و تهیه مستند درباره سفرهایم تامین می شود اما درباره گردشگری یک صفحه مجازی دارم که چندان شناخته شده نیست اما هر از گاهی آگهی می گیرم و در طول سفر هم صنایع دستی می فروشم.
اما تامین هزینه سفرهایم تنها محدود به آنچه که گفتم نمی شود و در برخی سفرهای طولانی تر به کار در سفر هم منتهی می شود. می توان از سفر پول هم درآورد؛ مثلا در فصل تابستان اگر در ایران باشم پیش آمده که برای میوه چینی به باغ ها رفتم و توانستم درآمد هم کسب کنم یا در ترکیه در یک پمپ بنزین کار کردم.