مربی تیم فوتبال زیر ۱۷ سالههای هامبورگ معتقد است پشت پرده انتخاب خیلی از مربیان خارجی در فوتبال ایران که میروند و دوباره بر میگردند، دلالها هستند.
به گزارش جی پلاس، وحید هاشمیان با جدیت خاصی کلاسهای مربیگری خود را پشت سر گذاشت و توانست مدرک پرولایسنس را هم دریافت کند. او حالا پس از بررسی شرایط مختلف، از امسال کار مربیگری خود را به صورت جدیتر آغاز کرد و اکنون در تیم زیر 17 سالههای هامبورگ به عنوان مربی مشغول به فعالیت است. هاشمیان که کار جدی خود را در باشگاه هامبورگ پیگیری میکند، در خصوص شرایطی که در مربیگری دارد، وضعیت تیم زیر 17 سال هامبورگ و مسائلی از این دست صحبت کرد و البته بسیار گلایهمند بود که صحبتهای او در خصوص فوتبال و فلسفه آن بازخوردی در فوتبال ایران ندارد و به نوعی صحبت درباره این مسائل بیفایده است. مشروح گفتوگوی مربی ایرانی باشگاه هامبورگ را در ادامه میخوانید:
بالاخره پس از تحمل سختیهای زیاد و حضور در کلاسهای مربیگری، کار رسمی خود را مدتی است در تیم زیر 17 سالههای هامبورگ آغاز کردید. در این خصوص توضیح میدهید؟
برای وارد شدن به مربیگری همیشه درها برای من باز بود و میشد این کار را زودتر آغاز کنم، اما باید چند مورد را در نظر میگرفتم. اینکه انتخاب خوبی داشته باشم و کنار خانوادهام بمانم. این مسائل باعث میشد که انتخاب برای من سخت شود. قبل از پیوستنم به تیم زیر 17 سالههای هامبورگ نیز، حدود 6 ماه در تیمهای پایه این باشگاه بودم که این مدت هم به نوعی خودش دورهای برای یادگیری بود.
مسلماً آلمان و باشگاهی مانند هامبورگ مثل فوتبال ایران نیست که مربیان در روز 3، 4 ساعت کنار تیم حضور داشته باشند. شرایط شما به چه شکل است؟
دقیقاً همینطور است، چون به طور مثال من روز پنجشنبه ساعت 10 در باشگاه کارم را آغاز کردم و تا ساعت 20:30 آنجا کار میکردم. ساعت کاری ما مختلف است، اما کاملاً مانند یک تیم حرفهای در تیم زیر 17 سال کار میکنیم. کادر مربیگری، پزشکی و بدنسازی تیمهای پایه هم مانند تیم حرفهای برای بازیکنان وقت میگذارند و تمام وقت در اختیار باشگاه هستم.
یعنی ساعت کاری شما از یک کارمند هم بیشتر است.
خب کارمندها آخر هفته تعطیل هستند، اما ما همین تعطیلی را هم نداریم. شاید مثلاً یک روز در وسط هفته تعطیل شویم، اما کاملاً مانند تیم حرفهای هامبورگ مشغول فعالیت هستیم و حرفهای تمرینات را دنبال میکنیم.
شما به عنوان مربی تیم زیر 17 سالههای هامبورگ چه وظایفی دارید. مثلاً طراحی تمرینات و زیر نظر گرفتن بازیکنان با شماست و وظیفه خاصی دارید؟
همیشه تصمیم گیرنده در هر تیمی سرمربی است و من هم کنار سرمربی تیم حضور دارم و کارها را با یکدیگر انجام میدهیم. به سرمربی تیم کمک میکنم، بازیهای حریفان را با هم آنالیز میکنیم و البته آنالیزور تیم هم کنار ما حضور دارد و درباره نحوه بازی تیم و سایر مسائل نیز با هم همفکری میکنیم. تمرینات هم به همین شکل است، اما تقسیم کار فرق دارد. مثلاً من هر روز در آخر تمرین پروتکل تمرین را برای باشگاه مینویسم و برنامههای طولانی مدت 4 و 6 هفتهای باشگاه نیز به عهده سرمربی است. هر کسی اینجا با نظم خاصی کاری که به او محول شده را باید انجام بدهد.
در آلمان اینطور است که مربیان هم مانند بازیکنان در مسیری قرار میگیرند که کمکم بالا میآیند و از ردههایی پایینتر به سرمربیگری تیمهای بزرگ میرسند. این مسیر برای شما به چه شکل خواهد بود؟
قرار گرفتن در مسیر، مشخص نیست چه پایانی داشته باشد و پایان شما کجاست. در فوتبال هیچ وقت نمیشود برنامهریزی کرد که چه کاری انجام میدهید. فوتبال به حوادث و اتفاقات بستگی دارد، اما سیستم کار در آلمان اینطور است که همانند بازیکنسازی، مربیسازی هم میکنند. ناگلزمن در هوفنهایم از همین چرخه سرمربی این تیم شد. سرمربی شالکه فقط 32 سال سن دارد و در آلمان هر مربی مانند باشگاه فلسفه دارد. هر مربی فلسفه بازی کردن دارد که فلسفه بازی را در تمرینات اجرا میکند. مربیان اینجا همیشه آموزش میبینند و خود من با اینکه بهترین آموزشها را دیدم، اما اگر بگویم هر روز در تمرین نکته جدیدی یاد میگیرم، دروغ نگفتهام.
فلسفه خود شما در تیم هامبورگ چیست؟
خب فلسفه موضوع ساده و کمی نیست که بتوان در دو کلام آن را گفت. فوتبال از بخشهای مختلفی تشکیل شده و بیان کردن فلسفه به این راحتی نیست، اما اگر بخواهم ساده بگویم، ما با این تفکر پیش میرویم که در بازی برتریمان را به تیم حریف تحمیل کنیم و بتوانیم نسبت به هر بازی متغیر بازی کنیم. اینکه در زمین برتر باشیم و زمانی که توپ در اختیارمان است، بتوانیم تاکتیکمان را به خوبی اجرا کنیم و زمانی هم که توپ نداریم، خیلی زود توپ را پس بگیریم. فقط یک موضوع برای خودم جالب است که میخواهم بگویم.
بفرمایید ...
من مدتهاست درباره این مسائل صحبت میکنم و همیشه هم مصاحبههای بلندی درباره نظم، تاکتیک، فلسفه فوتبال و ... داشتهام، اما احساس میکنم از گفتن این صحبتها فقط خسته میشوم، چون کسی به این صحبتها اهمیت نمیدهد. صحبت کردن درباره این ساختارها به درد فوتبال ایران نمیخورد، وقتی به چیزی قائل نیستیم و از این مسائل استفادهای نمیکنیم. شما ببینید ما کدام مربی جوان را در فوتبالمان ساختهایم؟ یک مربی که مدارج مربیگری را بگذراند، از پایهها کارش را شروع کند و کم کم بالا بیاید. کمیته فنی فدراسیون فوتبال ما چقدر اشتباههای انتخاب داشته و چقدر شکست برای فوتبال ما به بار آمده است؟ همیشه هم خودشان را قایم میکنند، ماندگار هستند و مربیانشان هم پستهای بالاتر میگیرند. چندین سال است کمیته فنی فدراسیون فوتبال تیم امید را نابود میکند و هیچکس هم اهمیت نمیدهد. حالا این صحبتهای من چه سودی برای فوتبال ایران دارد جز اینکه از گفتن آنها خسته میشوم و حتی برای مخاطبان هم جذابیتی ندارد. وقتی به محتوای فوتبال اهمیتی داده نمیشود، این صحبتها هم بی فایده است.
خب شاید این صحبتها برای خیلیها جذاب باشد و تکرار آن هم به نوعی جنگیدن با نحوه مدیریت و برنامهریزی فوتبال ایران تا بالاخره روزی در مسیر درست قرار بگیریم.
من سؤالم این است چرا یک مربی آلمانی به فوتبال ما نمیآید و چرا یک مربی هلندی وارد فوتبال ایران نمیشود؟ یک مربی را میآوریم، میلیاردی به او پول میدهیم، او را بیرون میاندازیم و یک مدت در کشورهای مختلف میگردد و در آخر بازهم به فوتبال ایران باز میگردد. پشت داستان انتخاب این مربیان چه چیزی است؟ من میگویم حتماً دلال وجود دارد. مگر میشود این اتفاقات به این راحتی در فوتبال ما رقم بخورد، در حالی که مربیان خوبی حاضرند به فوتبال ایران بیایند، اما هیچ راهی برای آنها وجود ندارد.
شاید مثال واضح صحبتهای شما دراگان اسکوچیچ باشد. این مربی پس از حضور در ملوان و فولاد که در نهایت از فولاد اخراج شد، نزدیک به دو سال میشود که مربیگری نمیکند و مشغول تفریح و گردش است، اما اکنون گزینه جدی برای جانشینی علیرضا منصوریان در استقلال است.
این مسائل به من مربوط نمیشود و به مسئولان باشگاه استقلال ارتباط دارد. فقط برای شما مثالی بزنم که سیستم کار در باشگاه هامبورگ به چه شکل است. ما در اینجا زنگ ورزش بچهها در مدرسه را در اختیار داریم. به این شکل که زنگ ورزش بچهها، سرویسی آنها را به باشگاه میآورد و بازیکنان در این زمان با مربیان مختلف نیازهایی که به لحاظ تکنیکی و تاکتیکی دارند را دنبال میکنند. زنگ ورزش اینجا برای بهبود وضعیت بازیکنان است و خودتان ببینید از زمان به چه شکل استفاده میشود. دیگر از سایر مسائل بگذریم.
اگر تمایل دارید، درباره تیم ملی هم صحبت کنیم.
به نظرم تیم ملی ما نتایج بسیار خوبی در انتخابی جام جهانی گرفت. ما در دفاع بسیار خوب بودیم و مقتدرانه هم به جام جهانی صعود کردیم. من بازی با سوریه را ندیدم، اما از حالا به بعد باید به فکر آمادهسازی تیم ملی باشیم. اگر تدارک خوبی ببینیم و بازیهای تدارکاتی خوبی با تیمهای مختلف دنیا انجام بدهیم، میتوانیم امیدوار باشیم که در جام جهانی شرایط خوبی داشته باشیم.
طبق برنامه اعلام شده تیم ملی در چند برهه زمانی مختلف 8 بازی دوستانه انجام میدهد که در اولین گام به مصاف توگو و روسیه میرویم. این برنامه میتواند به تیم ملی کمک کند؟
قطعاً مربیان تیم ملی همه چیز را در نظر گرفتهاند و برنامهریزی کردهاند، البته فراموش نکنید زمانی که بازیهای لیگ در کشورهای مختلف برگزار میشود، شما نمیتوانید بازی دوستانه برگزار کنید!
و صحبتی هم درباره پرسپولیس داشته باشیم که با الهلال در نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا بازی سختی دارد.
فقط امیدوارم که پرسپولیس بتواند مقتدرانه به دیدار فینال صعود کند. بعد از اینکه پاس در سال 92 میلادی قهرمان آسیا شد و پس از آن مسئولان وقت این تیم را نابود کردند، امیدوارم پرسپولیس بتواند با مربی خوبی چون برانکو به مقام قهرمانی برسد.