حتی اگر کارگران معادن از گزند حادثه مصون بمانند و جسم خود را به مرز بازنشستگی برسانند، باید با مصائب جدیدی دست و پنجه نرم کنند و بیشتر از ۱ سال هم با آنها درگیر باشند. آنچه ضروری می‌نماید، تسهیلِ امور بازنشستگی کارگرانی است که مسئولان وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی پس از هر سانحه‌‌‌ای، بر لزوم پیگیری خواسته‌‌های آنها «در اسرع وقت» تاکید می‌کنند. با

جی پلاس؛ ایلنا نوشت: اصلاح عناوین شغلی برای کارگری که در آستانه‌‌ی بازنشستگی قرار دارد، مادرِ تمام مشقت‌هاست؛ بویژه اینکه این کارگر ناچار باشد مانند کارگران معدن طزره در چند نوبت، ۱۴۰ کیلومتر را رفت و برگشت کند.

اعتراض‌های چند ده حادثه بزرگ و کوچک؛ تاریخ ۵۱ ساله معادن زغال سنگ «البرز شرقی» که در امتداد ۲ استان گلستان و سمنان به دور یکدیگر پیچیده‌اند و کوهستان و جنگل را به یکدیگر پیوند زده‌اند، را می‌‌توانید با این دو مورد به خاطرتان جوش بدهید؛ آنچنان که در باب چرایی «ماندن روسیاهی به زغال» شیرفهم شوید. حیات و ممات کارگر معدن به این روسیاهی می‌نشیند؛ هرچند که جنسش از «رفتنِ زمستان» نیست. در این معادن روسیاهی با زغال، درآمیختن با نوعی معنویت غریبانه همراه است؛ همان معنویتی که در «روز کارگر» ۱۴۰۰ با جانِ «میلاد روشنایی» و «اصغر افضلی» درآمیخت تا شاید از این پس، کارگران در این روزِ پر از هیاهویِ «مسئولان»، آنها را به یاد آوردند. 

برای کارگران تونل‌‌های البرز شرقی یاد روشنایی و افضلی، در هر صبح، ظهر و شب زنده است؛ روز کارگر برای آنها مرور وعده‌هایی است که مانند همان گازهای جان‌کُش برخواسته از زغال، به دمی می‌آیند و به بازدمی فرو میافتند؛ اما شاید دیگرانی باشند که مرگ یک عده را «همای سعادت» همکارانشان بخوانند! در البرز شرقی اما خبری از نشستن همای سعادت نیست. کارگران از همان ۱۱ اردیبهشت خیلی عادی به تونلها رفتند و برگشتند؛ حتی یکی از آنها در ۲۷ اردیبهشت ماه «بر اثر در رفتن جکِ واگن زغال سنگ» از دو پا دست «به شدت» مجروح شد. 

در میانِ این اخبارِ ناراحت کننده‌، می‌توان به ردی از اقدام‌های مثبت هم اشاره کرد؛ مانند بروزرسانی معوقه‌ها؛ اما سوءمدیریت‌های گذشته بنایی کج و معوج را برای مدیران متاخر این مجموعه به جا گذاشته است. از این زاویه اگر بنگرید، درمی‌یابید که هر مدیری که به البرز شرقی پا می‌گذارد، باید به نگرانی‌های جدی که برایش به ارث گذاشته‌اند، حساس باشد و هر صدایی را از گوشه و کنار بشنود؛ با این حال کارگران البرز شرقی نمی‌توانند نسبت به تکرار گذشته و رشته حوادث اردیبهشت ماه در پیوند با دغدغه‌های شغلی خود بی‌تفاوت باشند. برخی از مشکلات همچنان به کارگران طعنه می‌زنند؛ مشکلاتی که در ارتباط با حقوق قانونی چون بازنشستگی و بیمه حل نشده باقی مانده است. 

خرداد ماه سال گذشته، کارگران البرز شرقی از طولانی شدن روند بازنشستگی خود گلایه کردند؛ امری که به شعبه‌ی تامین اجتماعی مسئول رسیدگی به امور بیمه‌ای آنها و همچنین بی‌تدبیری‌های سال‌های قدیم پیمانکاران این معادن برمی‌گردد. به گفته‌ی کارگران بخش «طزره‌»ی البرز شرقی،‌ حدود ۲۵۰ نفر از آنها که در موقعیت مکانی استان سمنان، ساکن شاهرود بسطام و توابعِ شاهرود کار می‌کنند، به دلیل قرار گرفتن موقعیت این معادن در حوزه‌ی جغرافیایی شهرستانِ «دامغان»، باید با مشکل ارسال لیست بیمه خود به تامین اجتماعی این شهرستان دست و پنجه نرم کنند. به همین دلیل، آنها و اعضای تحت تکفلشان، باید حدود ۷۰ کیلومتر سفر کنند تا به دامغان برسند و پس از اتمام کارشان، مشقت بازگشت از این مسیر را به دوش بکشند اما این مشکل هم به خودی خود، دردسرساز نیست. 

بازنشستگی؛ قوز بالای قوز  

کارگران البرز شرقی به دلیل اینکه در گذشته با پیمانکاران متعددی درگیر و تخلف‌های بیمه‌ای آنها را متحمل می‌شدند، امروز که پیگیر بازنشستگی سخت و زیان‌آور خود هستند، باید رنج تحمل این مسیرِ صعب را به دوش بکشند و برای رسیدن به بازنشستگی ماه‌ها بروند و بیایند؛ امری جانفرسا که در کنار یک شغل جان‌فرسا، «قوز بالای قوز» شده است؛ نباید از نظر دور داشت که بازنشستگی برای کارگری که اتفاق‌هایی از جنسِ دررفتن جکِ ماشین حمل زغال، خفگی با دی‌کسید کربن و ریزش سقف معدن، هر آن می‌توانند روح را از بدنش جدا کنند یا اجسامشان را داغدار معلولیت کنند، نعمتی است بر روی زمین؛ هرچند که مسئولان در روز کارگر، شغل آنها را مقدس‌ترین شغل عالم بخوانند و از صواب بوسه زدن بر دست کارگر، اشک شوق بریزند.  

از نگاهِ غیرآسمانی هم، کارگری کردن در تونل‌های مرگ، تنها با انگیزه بازنشستگی زودتر از موعد، قابل توجیه است اما پیمانکاران به اقسامِ گوناگون، امکانِ فراغت از کار، را سلب و کارگران را در ارتباط با امور بازنشستگی، به سخت‌ترین شکل ممکن تنبیه می‌کنند؛ چه اینکه روزهای بیمه‌پردازی آنها را در لیست بیمه، یکی در میان نادیده بگیرند و چه اینکه شغل کارگرِ «پیکورچی» را در لیست بیمه «نظافت‌چی» درج کنند. همه اینها به این دلیل از سوی پیمانکاران و کارفرمایان رواج شده که آنها مجبور نشوند، تفاوت ۱۰ سال سنوات ارفاقی بازنشستگی یا همان «۴ درصد» معروف را به تامین اجتماعی بدهند تا کارگر بتواند با ۲۰ سال کار متوالی و یا ۲۵سال کار متناوب در مشاغل سخت و زیان‌آور بازنشسته شود. 

اصلاح عناوین شغلی؛ مادر مشقت‌ها

در این میان، اصلاح عناوین شغلی برای کارگری که در آستانه‌‌ی بازنشستگی قرار دارد، مادرِ تمام مشقت‌هاست؛ بویژه اینکه این کارگر ناچار باشد که در چند نوبت، ۱۴۰ کیلومتر را رفت و برگشت کند و تازه در این مسیر، ذهنش با غصه‌ی ناتمام ماندنِ کارش، و جواب سربالای متصدیان شعبه‌ی بیمه، درگیر باشد. به همین دلیل البرز شرقی‌ها و خاصه طزره‌‌ای‌ها، از سازمان متصدی امور بیمه‌‌‌‌های کارگری که شعب سراسر کشور، تحت امر آن هستند، می‌خواهند که به این وضعیت پایان دهد. کارگران در همین حال می‌گویند که ادارات کار هم در دوران کرونا، در بررسی پرونده‌های آنها وقت زیادی را می‌گیرند؛ چراکه گاها جلسات کمیته‌های بدوی و تجدید نظر  استانی تشخیص سخت و زیان‌آوری شغل، به موقع دایر نمی‌شوند؛ تازه اگر درخواست بازنشستگی آنها توسط کمیته‌های بدوی رد نشود؛ چراکه در این صورت مجدد باید پس از تکمیل مدارک درخواست تجدید نظر بدهند؛ در حالی که از تاریخ ابلاغ رای، تنها ۱۵ روز فرصت دارند. 

گروهی از این کارگران می‌گویند که طولانی شدن روند رسیدگی کمیته‌های استانی تشخیص سخت و زیان آوری، با مصائب برخواسته از تطبیق عناوین شغلی، به دردسری طافت‌فرسا در راه بازنشستگی تبدیل شده است؛ «یعنی حتی در شرایطی که کارفرما نسبت به پرداخت ۴ درصد، تفاوتِ ۱۰ سال سنوات ارفافی بازنشستگی سخت و زیان‌آور راضی شده باشد، مسئولان امر، اینقدر تعلل به خرج می‌‌دهند و این دست آن دست می‌‌‌کنند، که خود بازنشستگی سخت و زیان‌آور، به سخت‌ترین کار دنیا تبدیل شود! انگار که نه شعب تامین اجتماعی و نه ادارات کار، راضی به رضایتِ کارفرما نیستند! در حالی که ما نزد خود متصور هستیم، موافقت کارفرما معنایی جز تسهیل شدن کار بازنشستگی ندارد. از این جهت، رضایت کارفرما تازه به معنای آغاز یک فرایند دشوار است. زمانی که چند ماه زمان می‌برد تا اداره کار نتیجه‌ی بررسی کمیته‌های استانی سخت و زیان آور را به کارگر ابلاغ کند، چرا حین رسیدگی بررسی درخواست بازنشستگی، از کارگر نمی‌خواهند که مدارکش را ارائه‌ کند؟ یعنی چند ماه باید بگذرد تا رد درخواست کارگر را اعلام کنند؛ تازه پس از آنها هم تنها ۱۵ روز برای تجدید نظر فرصت می‌دهند.» 

دردسر مرحله آخر؛ تطابق عنوان شغل 

به گفته این کارگران، فرایندهای بررسی ادارت کار، در صورت رد درخواست و بررسی در کمیته تجدید نظر ، حدود ۱ سال زمان می‌برد؛ در حالی که در همین مدت ممکن است که کارفرما یا پیمانکار به دلایل اقتصادی یا تغییر شرایط کارگاه از واریز تفاوت ۴ درصدی بازنشستگی زودتر از موعد در مشاغل سخت نسبت به مشاغل عادی، منصرف شود که این خود دردسرهای تازه‌‌ای را ایجاد می‌کند. با همه‌‌ی این احوال، بیشتر کارگران پس از طی هفت‌خوان اداره کار، با مشکل عدم تطابقِ عنوان شغلی مندرج در لیست بیمه با شغل واقعی‌شان و رد نشدن بیمه در روزها یا ماه‌هایی از سال‌های بیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پردازی، مواجه می‌شوند. کمتر کارگری وجود دارد که بدون مشکل و به راحتی از این هفت‌خوان بگذرد و بازنشستگی را به آغوش بکشد؛ بویژه اینکه مانند کارگران معادن، ۲۰ یا ۲۵ سال با پیمانکاران متعدد، بدعهد و قانونشکن دست و پنجه نرم کرده باشد. 

مشکل دیگر کارگران طزره اصلاح عناوین شغلی آنها پس از آغاز فرایند بررسی در شعب تامین اجتماعی است. طزره‌ای‌ها می‌گویند که اگر در همین شرکت بین کارگاه‌های مختلف جابجا شده باشند و در همه‌ی این کارگاه‌ها هم تحت عناوین مشاغل سخت و زیان‌آور کار کرده باشند، و در لیست بیمه‌ای هر یک از این کارگاه‌ها، از لحاظ تطبیق عناوین شغلی خود مشکلی داشته باشند، تامین اجتماعی تطابق هر یک از این لیست‌ها  را به صورت منفک انجام می‌دهد؛ در حالی که به گفته‌ی این کارگران برای تامین اجتماعی محرز شده است که کارگر ۲۰ سال به صورت متوالی یا ۲۵ سال به صورت متناوب، در یک یا چند عنوان شغلی سخت و زیان آور اشتغال داشته است. 

لزوم تسهیل امور بازنشستگی کارگران

در نتیجه ممکن است که پس از طی روند تطبیق لیست یک پیمانکار در لیست پیمانکارِ دیگر، مجدد با چنین مشکلی مواجه شود؛ بویژه اینکه لیست‌های بیمه‌ی سال‌های دور به صورت «قبل از مکانیزه» ارسال شده‌اند؛ یعنی لیست بیمه کارگر در زمانی ارسال شده‌ که هنوز خبری از نرم افزار "List Desk"یه همان نرم افزار لیست بیمه نبود. این موضوع‌ها، به ویژه برای کارگران معادن که سال‌‌ها برای یک پیمانکار مشخص کار نمی‌کنند و پس از این مدت هم احتمال تبدیل وضعیت استخدامی و خروج آنها از زیر نظر پیمانکار، وجود دارد، دردسرساز شده است؛ بدین‌سان حتی اگر از گزند حادثه مصون بمانند و جسم خود را به مرز بازنشستگی برسانند، باید با مصائب جدیدی دست و پنجه نرم کنند و بیشتر از ۱ سال هم با آنها درگیر باشند. آنچه ضروری می‌نماید، تسهیلِ امور بازنشستگی کارگرانی است که مسئولان وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی پس از هر سانحه‌‌‌ای، بر لزوم پیگیری خواسته‌‌های آنها «در اسرع وقت» تاکید می‌کنند. با این حال، پس از اینکه آب‌ها از آسیاب افتاده‌اند، تازه متوجه می‌شویم که وعده‌‌ها هم مانند لیست‌های بیمه، تطابقی با واقعیت ندارند! 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.