آیت الله شیخ حسین نجفی اهری در سال ۱۲۸۲ قمری در اهر به دنیا آمد. وی با ورود به حوزه علمیه نجف از محضر بزرگانی مانند آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی بهره برد و سال ها در همان جا به تربیت شاگردان پرداخت.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی آیت الله شیخ حسین نجفی اهری اختصاص دارد.
زندگینامه آیت الله حاج شیخ حسین نجفی اهری بیرق بردباری
ولادت
حسین آقا نجفی اهری به سال ۱۲۸۲ ه . ق در خانواده ای پارسا وبا تقوا و ساده و بی آلایش در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش، فتح الله، مادرارجمندش، زهرا، هر دو عاشقان و شیفتگان اهل بیت عصمت وطهارت(علیهم السلام) بودند و در کمال صفا و پاکی زندگی می کردند.
در همین رابطه بخوانید:
از زندگی میرزا حسین فقیه سبزواری، احیاگر حوزه علمیه مشهد چه می دانید؟
شیخ مهدی حائری تهرانی که بود و از زندگی او چه می دانید؟
تحصیلات
آقا نجفی اهری از اوان کودکی به تحصیل علم، عشق و علاقه وافری داشت و این اشتیاق در سیمای نورانی و معصوم گونه اش نمایان بود. در سن ده سالگی به همت والدین ارجمندش موفق به شروع تحصیل در زادگاه خود اهر شد و به مدت دوازده سال در محضر«آیت الله میرزا عبد الغنی مجتهد اهری » و «ملا جواد اهری »زانو زد و به تحصیل علوم مقدماتی و کتاب های درسی متداول طلبه های آن زمان (نصاب، گلستان، صرف و نحو، منطق، معانی وبیان، اصول و فقه) پرداخت. در سن بیست و دو سالگی برای تکمیل دروس سطح به حوزه علمیه تبریز وارد شد و به مدت نه سال تا سال ۱۳۱۳ ه . ق از محضر بزرگان حوزه تبریز کسب فیض کرد که متاسفانه از اساتید وی در حوزه تبریز اطلاعی در دست نیست!
ازدواج و فرزندان
مرحوم آقا نجفی اهری، قبل از عزیمت به نجف، در زادگاه خود با دختر مرحوم ملا تقی، فرزند ملاعلی اصغر رواسجانی به نام «فضه خانم » ازدواج کرد. ثمره ازدواجشان تنها دخترش (رباب) بود که او را به عقد حاج سید عباس گرگری، از فضلای آذری نجف، درآورد.
آقا نجفی از رباب صاحب شش نوه (۴ دختر و ۲ پسر) شد. تمامی نوه های دختری هم اکنون در قید حیات اند. به ترتیب، همسران حاج آقابخارایی در مشهد، حاج آقا نجومی در کرمانشاه، حاج آقا دهدشتی در آبادان و مرحوم کاتب الغروی (خطاط کاشیکاری های حرم امام علی (ع) و امام حسین (ع)) در نجف، هستند و دو نوه پسرش، حاج سیدمحمد حسن گرگری (مقیم اهر) و مرحوم حاج سید محمد علی گرگری(ساکن نجف) هستند.
رؤیایی صادق
معظم له بعد از فرا گرفتن دروس سطح به صورت کامل و شایسته در سن سی و یک سالگی (۱۳۱۳ ه . ق) برای رسیدن به مقامات عالی علمی و اجتهاد به حوزه کهن و هزار ساله نجف مشرف شد و به محافل علمی و جلسات درسی برخی از بزرگان راه یافت. آیت الله العظمی نجفی اهری خود درباره سفر به نجف اشرف می گفت: «در اهر منزل کرده و منتظر بودم تا زمینه عزیمت به نجف اشرف فراهم گردد. تقریبا اواسط مهرماه بود. یک شب در عالم رؤیا دیدم که در حرم مطهر ابا عبد الله الحسین (ع) و در ایوان طلا هستم. با دقت به یکی از ستونهای ایوان طلا چشم دوخته بودم و سعی می کردم تا از این ستون به پشت بام حرم بروم، ناگهان از خواب بیدار شدم. نزدیکیهای صبح بود، وضو ساخته و خود را برای دخول به صبح آماده نمودم، و از خداوند متعال خواستم که این خواب را برایم مبارک گرداند. هنوز اذان صبح نگفته بود که کوبه در منزلمان به صدا در آمد. به پشت در آمده، با نگرانی در را گشوده و پدربزرگوارم را مشاهده نمودم. علت تشریف فرمائیش را به این صبح زودی سئوال نمودم. (پدرش آن زمان در روستای «رواسجان » زندگی می کرد.) در جواب فرمودند: امروز آقای حسن اهری (پدر دکتر قاسم خان) به مکه مشرف اند.
زمینه را فراهم دیده و از پدرم خواستم، تا از ایشان بخواهد ساعاتی سفرشان را به تاخیر اندازد تا من هم همراه آنان به نجف مشرف شوم. برای خداحافظی از مادر و سایر بستگان به روستای رواسجان رفتم که عمویم هم برای همراهیم و تشرف آماده گردید.
به همراه افراد فوق الذکر حرکت نمودیم و بعد از طی منزلها اول وارد کربلای معلی گشتیم. وقتی وارد حرم ابا عبد الله الحسین (ع)شدیم، ناگهان چشمم به ستونی افتاد که آن را در خواب دیده بودم و درست همان ستون بود. به عمویم گفتم: من اینجا را دیده ام و بعد همگی به زیارت نجف مشرف شدیم و آقای حسن اهری بعد از زیارت حضرت امیر (ع) جهت تشرف به مکه آماده شدند و من و عمویم از آنان جدا گشتیم و من، بعد از اجازه اقامت و تحصیل در حوزه نجف از آقا سید محمد کاظم طباطبائی یزدی (صاحب عروة الوثقی)، به عمویم گفتم که من ماندنی شدم و دیگر برنمی گردم و چون خانواده ام را همراهم نبرده بودم،... نامه ای به پدرم نوشتم اگر امکان داشت، همسر و دخترم را به نجف بفرستد و پدرم با همت والای خود آنها را به نجف فرستاد.
حوزه علمیه نجف در زمان حیات آقا نجفی اهری
حوزه کهن و هزار ساله نجف به سال ۴۸۸ ه . ق به همت شیخ الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، از بزرگترین عالمان و فقیهان شیعه تاسیس گردید. همزمان با سالهای عزیمت آقا نجفی اهری به نجف، در سال ۱۳۱۳ ه .ق، وظیفه پاسداری و حراست از میراث گرانبهای شیعه به دست آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبائی یزدی رسیده بود که به حق فقه شیعی را رونق بخشید و کتاب گرانسنگی به نام «عروة الوثقی » را به رشته تحریر درآورد. و سالهاست که فقهای عظیم الشان به آن حاشیه یا تعلیقه می زنند. آنگاه محقق بزرگ و اصولی زبر دست، آیت الله العظمی شیخ محمد کاظم خراسانی، معروف به «آخوند» طلوع کرد و رشته اصول فقه را چنان بارور ساخت که از زمان تالیف کتاب علمی و تحقیقی معظم له به نام «کفایة الاصول » هیچ عالم و فقیهی از مطالعه و تحقیق آن بی نیاز نیست. در حقیقت این دو بزرگوار نهضت علمی شیخ اعظم انصاری را که به وسیله میرزای شیرازی آبیاری شده بود، به تکامل رساندند. همزمان با این دو بزرگوار و بعد از آنان شخصیتهای بزرگی مانند: سید ابو الحسن اصفهانی، شیخ الشریعه اصفهانی و صد فقیه برجسته و استاد مبرز در حوزه نجف قدم به میدان گذاشتند و به برکت دانش گسترده شان روز به روز بر رونق این حوزه کهن افزودند و آن را در دو بخش «فقاهت و سیاست » فعال و پویا ساختند. آقا نجفی اهری در چنین حوزه ای به تحصیل پرداخت و از جلسات درس و افکار بلند دانشمندان و فقیهانی بهره گرفت. شمار زیاد مشایخ عالی و اساتید والا مقام معظم له خود نشانگر موقعیت مهم، پویا و باعظمت حوزه های آن روزگار است.
اساتید
۱- مرحوم ملا جواد اهری (استاد مقدمات حاج شیخ در اهر)
۲- حضرت آیت الله شیخ عبد الغنی مجتهد اهری (استاد آقا نجفی در اهر) فقیه بارع، زبردست، عالم بزرگوار، ادیب جلیل و شاعر مجید، از اعاظم فقهای قرن ۱۳ و ۱۴ ه . ق در اهر دیده به جهان گشود. دوران کودکی و جوانی را به کسب علوم در زادگاهش گذراند مدتی به تبریز رفت و در آنجا ساکن شد. در تبریز از جمله عالمان طراز اول و مراجع امور شرعی بود و با حضور او شهر عالم خیز تبریز شکوه، عظمت و شرافت دو چندان یافت. حاج شیخ بعد از مدتی به تهران عزیمت کرد و اثر ارزنده اش در فقه به نام «درر اللئالی » را در نهایت زیبایی و مهارت، به سبک سید بحرالعلوم، منظوم کرد و به طبع رسانید. به اعتراف آگاهان در این علم کسی را به غیر از میرزا عبد الغنی بعد از سید بحر العلوم یارای آفریدن چنین اثر عظیمی نبود. وی جامع علوم فقه، اصول، حدیث، تفسیر و ادبیات بود و در سال ۱۳۰۶ ه . ق در زادگاهش اهر در گذشت.
۳- حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد کاظم بن عبد العظیم طباطبائی یزدی (صاحب کتاب شریف عروة الوثقی) وی از استوانه های معارف و فقه جعفری و از مفاخر و مراجع بزرگ تقلید بود. در بیست و هشت رجب (۱۲۴۷ ه . ق) در کسنو یزد متولد و ۲۸ رجب(۱۳۳۷ ه . ق) در گذشت.
۴- حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد کاظم بن ملا حسین خراسانی(آخوند صاحب کفایة الاصول) به سال ۱۲۵۵ ه . ق در مشهدالرضا(ع) متولد و به سال ۱۳۲۹ ه . ق در بیست ذی الحجه در نجف الاشرف درگذشت.
۵- حضرت آیت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی؛ از مراجع بزرگ و دور اندیش و استاد بسیاری از فقهای نیم قرن گذشته بود. به سال ۱۲۸۴ ه . ق متولد و در سال ۱۳۶۵ه . ق در گذشت. کتاب «وسیلة النجاه » او از مشهورترین کتب فقهی، بعد از عروه الوثقی است.
از دیگر اساتید آقا نجفی اهری می توان آقا شیخ محمد حسین نائینی (متوفی ۱۳۵۵ ه . ق)و آقا شیخ عبدالکریم ممقانی را نام برد.
اجازات اجتهادی و روایتی
مرحوم آقا نجفی اهری بعد از تکمیل تحصیلات عالیه، موفق به کسب اجازه اجتهاد و نقل روایات از آیات و بزرگانی مانند سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، شیخ محمد حسین نائینی، سید ابو الحسن اصفهانی، شیخ عبد الکریم ممقانی شد که گویای موقعیت ممتاز علمی آن فقیه فرزانه و توجه اساتید معظم له به ایشان است. همچنین ارجاع مسائلی از ناحیه آیت الله العظمی بروجردی به وی، گویای عنایت ایشان و فضل معظم له بود، به عنوان نمونه به دو حکایت اشاره می کنیم:
۱- در زمان آقا نجفی اهری عده ای از ثروتمندان اهر جهت پرداخت بدهی های شرعی اموالشان، قبل از تشرف به حج، خدمت آقای بروجردی می رسند. قبل از هر چیز، آقا از آنان می پرسد: از کدام منطقه ایران آمده اید؟ آنها در پاسخ می گویند: از ارسباران (اهر). آقا از گرفتن خمس خودداری کرده، می فرمایید تا زمانی که آقا نجفی اهری در اهر هستند، من اقدام به چنین کاری نمی کنم. برگردید و خدمت آقا شیخ حسین برسید.
۲- مساله دیگر این که در زمان حیات آقا نجفی اهری، شهرداری اهر با غصب قبرستانی که هنوز مورد استفاده اموات مومنین بود، حمامی بنا کرد، اما آقا نجفی به علت غصبی بودن، اجازه غسل در آن حمام را نمی داد. مردم (انجمن شهر) از آیت الله العظمی بروجردی برای تعیین تکلیف استفتا کردند و ایشان از جواب خودداری کرد و به آقا نجفی ارجاع داد و سرانجام حمام به خاطر اجازه ندادن آقا برای غسل و استحمام از بین رفت و به مخروبه تبدیل شد. بعد از رحلت آقا نجفی رژیم طاغوت مدرسه ای را به نام(ناموس) در آنجا ساخت که این مدرسه بعد از انقلاب به نام شهید بزرگوار رجائی تغییر نام یافت و هم اینک به خاطر فرسودگی، ساختمان جدید مجتمع آموزشی شهید رجائی در آنجا بنا می شود.
تدریس، شاگردان و تالیف
مرحوم آقا نجفی اهری در دوران پر برکت عمر شریف خود به مدت ده سال در حوزه نجف اشرف در مسجد هندی ها و مقبره صاحب عروة الوثقی بر کرسی تدریس تکیه زد و کتابهایی مانند قوانین الاصول میرزای قمی، فرائد الاصول و مکاسب شیخ انصاری را به شاگردانش از کشورهای هندوستان، پاکستان، افغانستان و ایران تدریس فرمود.
از شاگردان وی می توان حضرات آیات و حجج اسلام: شیخ عبد العلی آخوندی اهری، مرحوم حاج سید صادق آل محمد اهری(اولین امام جمعه اهر بعد از انقلاب)، حاج آقا بخارایی، حاج آقا نجومی و حاج آقا دهدشتی را نام برد.
آقا نجفی اهری در کنار تعلیم و تربیت، کتاب هایی را نیز تالیف کرد. فهرست کتاب های وی عبارت است از: ۱- «حدیقة الاحباب » کتابی وزین و شامل ادعیه، روایات، کرامات، نصایح و مناقب خاندان عصمت و طهارت است و به تعبیر مولف «کشکولی است جمع آوری شده از کتب معتبره.» در تاریخ(۱۳۵۸ ه . ق) در نجف چاپ و به تقریظ مرجع بزرگ شیعه آقا سید ابو الحسن اصفهانی مزین شد. متن تقریظ چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم: الحق و الانصاف کتاب نفیسی است،مشتمل بر اخبار شریفه و مطالب نفیسه و حکایات ظریفه. البته اخوان مومنین در طبع و نشر آن ساعی باشند. «لله در مؤلفه »جناب علم الاعلام ثقة الاسلام آقای آقاشیخ حسین مجتهد اهری دامت افاضاته ابو الحسن الموسوی الاصفهانی »
۲- «شجره طوبی » همانند حدیقه است.
۳- «رساله عملیه به نام (سدره المنتهی فی دین المصطفی)» در سال (۱۳۶۶ ه . ق) در تبریز به چاپ رسید.
از حاج شیخ شش کتاب چاپ نشده نیز به یادگار ماند که عبارت است از: ۱ و ۲- «شرح رسائل و مکاسب شیخ انصاری » ۳- «مناسک حج » ۴- «اربع مائه (از فرموده های امام صادق (ع)» ۵- «رد بهائیگری » ۶- «آیا قرآن قابل ایراد است؟»
آقا نجفی اهری دست خط خیلی خوبی هم داشت و بخشی از نسخه کتاب «ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» تالیف میرزا عبد الله بن عیسی افندی اصفهانی (قرن ۱۲) به دست خط اوست. در این باره حکایتی خواندنی به این صورت نقل کرده اند: آیت الله العظمی مرعشی نجفی می خواست در نجف اشرف این کتاب را از یک زن دست فروش خریداری کند اما انگلیسی ها هم مشتری آن بودند و تا سقف ۴۰۰ دینار برای خرید پیشنهاد کردند اما زن حاضر شد کتاب را تنها در برابر ۲۰۰ دینار به آقا نجفی مرعشی بفروشد. ایشان هم با فروختن اسباب و اثاث و حتی لباس های نوی خود کتاب را خریداری کرد. بعدها آقا مرعشی بر اثر تهدید و اجبار رژیم عراق حاضر شد آن را به انگلیسی ها بفروشد اما قبل از فروش به کمک جمعی از رفقایش آن را استنساخ کرد که مرحوم آقا نجفی اهری یکی از آنها بود. و قسمتی از کتاب توسط ایشان نسخه برداری شد و الان موجود است.
در فهرست «نسخه های خطی » کتابخانه آقای مرعشی، چنین آورده شده است: «توسط آقا شیخ حسین نجفی اهری عناوین و نشانیهای شگرف تصحیح شده است.»
مراجعت به اهر
آقا نجفی اهری که همواره با مشکلات ناشی از فقر، دست و پنجه نرم می کرد. نقل کرده اند گاه برای خرید حداقل مواد غذایی مجبور به فروش کتاب هایش می شد. پس از سی و شش سال تحصیل و تفقه در دین و رسیدن به جایگاه رفیع اجتهاد و کسب اجازات علمی، فقهی در سن شصت و هفت سالگی به سال (۱۳۴۹ ه . ق) برای هدایت مردم به دیار خویش بازگشت تا مصداق آیه نفر گردد. معظم له از آغاز ورود به منطقه ارسباران (اهر) مرجعیت دینی یافت و در کنار اقامه نمازهای جماعت ظهر و عصر در مسجد امام خمینی (سفید سابق) و مغرب و عشا در مسجد شیخ عماد، مدرسه علوم دینی شمس(امام صادق(ع)) را که به تصرف رژیم منحوس پهلوی درآمده بود، بازپس گرفت و به تربیت شاگردان مکتب امام صادق (ع) پرداختند.
حاج شیخ علاوه بر بازسازی مدرسه، باقیات و صالحاتی همچون مرمت و بازسازی مسجد امام خمینی (ره) و احداث یک باب «غسالخانه »در نزدیکی گلزار شهدای اهر از خود به یادگار گذاشت.
اخلاق و سیره
اخلاق پسندیده و فضائل انسانی و صفات پسندیده آقا نجفی اهری زبانزد خاص و عام بود. معظم له به تواضع، حلم، بردباری، عفو وگذشت، سعه صدر، مدارا و خوش برخوردی، احترام به کوچک و بزرگ، احساس مسئولیت، همیاری و دستگیری از فقرا و محرومان و دیگرصفات کریمه، معروف بود. در خانه اش همواره به روی مراجعین باز بود و هر کس به حضورش می رسید، بی بهره باز نمی گشت. محفل او مجلس انس با قرآن و حدیث بود. نه کسی از دیدار او دلتنگ می شد و نه او از کثرت سئوال و جواب ابراز خستگی می کرد. هر چند از او می خواستند، مطلب را تکرار می کرد. عشق و علاقه بی اندازه ای به اهل بیت عصمت و طهارت خاصه حضرت سید الشهدا و عزاداری او داشت. به عنوان نمونه به حکایتی از سجایای پسندیده اش اشاره می کنیم: می گویند در زمان حیات معظم له، فردی شراب خوار و لاابالی در اهر که به شرارت و شرب خمر معروف بود، روزی به قصد اهانت به آقا نجفی اهری سر راه او قرار گرفت و به ایشان فحش و ناسزا داد. اطرافیان معظم له خواستند مانع جسارت او شوند، اما آقااجازه نداد و به راه خود ادامه داد. فردای آن روز آقا به مغازه همان فرد رفت و بعد از سلام و احوال پرسی گفت: دیروز مثل این که عصبانی بودید، اگر قرضی یا مشکلی دارید، من در خدمتتان هستم. آن فرد لاابالی که انتظار چنین رافت و عطوفتی را نداشت، متاثر شد و به پای آقا افتاد وانگاه از کار زشت خود عذرخواهی کرد.
مبارزات
در مورد زندگی مبارزاتی آقا نجفی اهری می توان به همراهی و هم آوایی وی با بزرگان نجف، در نهضت مشروطیت، که به رهبری روحانیان آغاز گردید، و به حمایت همه جانبه معظم له از حضرت امام خمینی (ره) در اوائل شکل گیری نهضت، اشاره کرد. معظم له انس و الفت و علاقه زیادی به حضرت امام (ره) داشت، از نزدیک با ایشان در ارتباط بود و از حرکتهای حضرت امام (ره) قاطعانه پشتیبانی می کرد. در سال ۱۳۴۳ ه . ش بود که حضرت امام سخنرانی تاریخی و افشاگرانه خود نسبت به جنایات رژیم سفاک پهلوی و قرارداد ننگین کاپیتولاسیون را ایراد فرمود و به دستگیری و بازداشت امام انجامید، مرحوم آقا نجفی اهری، شبانه اعلامیه ای صادر فرمود و ضمن محکوم کردن دستگیری حضرت امام، مردم را دعوت به قیام کرد و مهاجرت خود را به تهران به اطلاع عموم رساند.
اعلامیه های حاج شیخ شبانه در کوچه و بازار نصب شد و صبح آن روز شور و غوغای عجیبی بین مردم راه افتاد. آقا نجفی اهری در مقابل صفوف به هم فشرده مردم تا دروازه شهر اهر حرکت کرد و از آنجا با بدرقه مردم به همراهی آیت الله سید جعفر بنی هاشمی اهری جهت اعتراض به بازداشت حضرت امام (ره)، به تهران عزیمت کرد و به مجمع بزرگ روحانیان طراز اول ایران (حضرات آیات عظام: گلپایگانی، مرعشی نجفی، میلانی، پسندیده (اخوی امام)،شهیدین صدوقی و دستغیب و...) که در باغ ملک تشکیل شده بود، پیوست. آنان مدت پانزده شبانه روز مشغول برنامه ریزی برای آزادی حضرت امام بودند و اعلامیه های کوبنده ای در همین زمینه صادر می کردند. متن این اعلامیه ها با امضاء نزدیک به پنجاه نفر از بزرگان در بعضی از اسناد و کتب به ثبت رسیده است. همه روزه نماز جماعت به امامت آقا نجفی اهری برگزار می شد تا اینکه یک شب به طور ناگهانی برق منطقه خاموش شد و در تاریکی چهار جیپ ارتشی وارد باغ شدند و آقا نجفی اهری را دستگیر و به ساواک انتقال دادند. پس از بازجوئی های انجام شده، معظم له را چشم بسته به تبریز فرستادند و بالاخره پافشاری روحانیان و مردم موجب آزادی حضرت امام (ره) شد و امام بعد از آزادی طی تلگراف جداگانه ای از آقا نجفی اهری تشکر و قدردانی کرد. که متاسفانه بر اثر سهل انگاری وراث این سند هم مانند سایر اسناد از بین رفته یا مفقود شده است.
رحلت
حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ حسین نجفی اهری سرانجام بعد از صد و چهار سال عمر با برکت و صرف آن در جلب رضای خالق متعال وخدمت برای اعتلای اسلام و مسلمین در (۲۳ بهمن ۱۳۴۵ ش) ندای «ارجعی » معبود را لبیک گفت و سبک بال به سوی ملکوت حق و روضه رضوان الهی پر کشید. پیکر مطهر حاج شیخ بعد از تشییع باعظمت بی سابقه ای در اهر، جهت دفن، به عش آل محمد قم انتقال یافت و با حضور حضرات مراجع و علمای اعلام و جمعی از مردم شریف شهرهای اهر، تبریز، تهران و قم از مسجد امام حسن عسکری (ع) به سوی حرم کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) تشییع شد و بعد از اقامه نماز بر پیکر مطهر آن عالم عامل در مقبره ابو حسین در کنار یاران سفر کرده اش: آیت الله شیخ احمد اهری و آیت الله سید کاظم کوه کمری اهری به خاک سپرده شد.
فسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا.