جی پلاس/به مناسبت سالروز ولادت؛
سنایی غزنوی که بود؟/مولوی او را با چه لقبی ستوده است؟/ویژگی حدیقه الحقیقه چیست؟
سنایی غزنوی در نیمه دوم قرن پنجم هجری قمری در غزنین به دنیا آمد. وی نخستین شاعری است که مضامین و اصطلاحات عرفان و تصوف را در قالب شعر درآورده است.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه و ادب این مرز و بوم و کسانی که کارنامه پر افتخار ادبی شان مایه مباهات سرزمین ایران است، در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های شاخص عرصه ادبیات را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی مجدودبن آدم سنایی غزنوی اختصاص دارد.
مجدود بن آدم سنائی غزنوی، از شاعران قرن پنجم و نخستین شاعر اهل تصوف است. مولوی از او با عنوان «حکیم» یاد کرده است. درباره مذهب او اتفاق نظر وجود ندارد، اما برخی با استناد به اشعاری که در وصف ائمه علیهم السلام سروده، او را شیعه می دانند.
اطلاعات فردی
سنائی غزنوی
زادروز نیمه دوم قرن پنجم
زادگاه غزنین
درگذشت نیمه دوم قرن ششم
تأثیرگذاران خواجه یوسف همدانی
تأثیرپذیرفتگان مولانا
در همین رابطه بخوانید:
میرزا حبیب الله مجتهد خراسانی که بود؟/چرا وی قصد مهاجرت به مدینه را داشت؟/ویژگی های شعر او کدام است؟
سید محمدعلی روضاتی که بود؟/ارتباط وی با کدام مراجع نزدیک بود؟/تخصص ایشان در کدام علوم زبانزد است؟
زندگینامه سنایی غزنوی
ابوالمجد مجدود ابن آدم مشهور به سنائی، در نیمه دوم قرن پنجم هجری قمری در غزنین به دنیا آمد. وی در شهرهای بلخ، هرات، سرخس، نیشابور و غزنین سکونت داشته است.[۱] در تاریخ وفات وی اختلاف نظر وجود دارد. نویسنده کتاب ریحانة الأدب یکی از دو تاریخ ۵۴۵ و ۵۵۵ قمری را درست میداند[۲] و در برخی منابع ۱۱ شعبان ۵۴۵ق تاریخ وفات وی ثبت شده است.[۳]
جایگاه
سنائی را در کنار فریدالدین عطار نیشابوری و جلالالدین محمد بلخی، یکی از سه شاعر بزرگ اهل تصوف و نخستینِ آنان به شمار میآورند.[۴] گفتهاند سنائی نخستین شاعری است که مضامین و اصطلاحات عرفان و تصوف را در قالب شعر درآورده است.[۵]
کتاب حدیقة الحقیقة وی را نشاندهنده تبحرش در علوم ادبی، تفسیر، حدیث، فقه، حکمت، عرفان، منطق، کلام، تاریخ، طب و نجوم میدانند.[۶] مولوی در کتاب مثنوی معنوی از او با عناوین «حکیم» و «حکیم غزنوی» یاد کرده است.[۷]
مذهب
سنائی در برخی از اشعارش از اهل بیت علیهم السلام سخن گفته و آنان را مدح کرده است؛ ازاینرو برخی او را شیعه دانسته اند. مدرس تبریزی مؤلف ریحانة الأدب، دو کتاب حدیقة الحقیقة و دیوان قصائد سنائی را شامل اشعاری می داند که بر شیعه بودنِ سنائی دلالت صریح دارند.[۸] شیخ عباس قمی در الکِنیٰ و الأَلقاب با استناد به شعری از سنائی که در آن از خلافت امام علی (ع) پس از عثمان با عبارت «زَهَقَ الباطل است و جاءَ الحق» (باطل نابود شد و حق آمد) یاد شده، نوشته است: او شیعه بوده و تقیه میکرده است.[۹] همچنین افندی در کتاب ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، با استناد به ابیاتی از او که در آنها به حدیث غدیر اشاره شده، سنائی را شیعه دانسته است.[۱۰]
اشعار دیگری نیز در دیوان سنائی وجود دارد که گفته شده آنها را در پاسخ به سلطان سنجر سرود که از مذهب سنائی پرسید. سنائی در این اشعار، امام علی(ع) را مدینة العلم خوانده و تنها او را شایسته امیری دانسته است؛ همچنین از غصب حق حضرت زهرا(س) (ماجرای فدک) سخن گفته، به حدیث ثَقَلَین اشاره کرده و اعتقاد به مذهب جعفری را لازم دانسته است:
چون همی دانی که شهر علم را حیدر درست خوب نبود جز که حیدر میر و مهتر داشتن
مر مرا باری نکو ناید ز روی اعتقاد حق زهرا بردن و دین پیمبر داشتن
آنکه او را بر سر حیدر همی خوانی امیر کافرم گر میتواند کفش قنبر داشتن
جز کتاب الله و عترت ز احمد مرسل نماند یادگاری کان توان تا روز محشر داشتن
گر همی مومن شماری خویشتن را بایدت مهر زر جعفری بر دین جعفر داشتن
بندگی کن آل یاسین را به جان تا روز حشر همچو بیدینان نباید روی اصفر داشتن[۱۱]
سنائی در دیگر اشعارش هم به مدح امام علی(ع)[۱۲]، حضرت زهرا(س)،[۱۳] امام حسین(ع)[۱۴] و امام رضا(ع)[۱۵] پرداخته است. کتاب «مدایح رضوی در شعر فارسی»، قصیدهای از سنائی در مدح امام رضا(ع) را قدیمیترین قصیده فارسی موجود در مدح امام رضا(ع) دانسته است.[۱۶] رسول جعفریان معتقد است اشعار حدیقة الحقیقة ـ کتاب سنائی ـ اظهار نظر درباره مذهب سنائی را مشکل میسازد، چرا که دیدگاهی وحدتگرایانه را بروز میدهد و به ستایش از پیامبر(ص)، خلفای سهگانه، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، ابوحنیفه و شافعی میپردازد.[۱۷]
آثار
برخی از آثار سنائی عبارتاند از:
حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة (الهینامه/فخرینامه)
سیر العباد إلی المعاد
طریق التحقیق
کارنامه بلخ (مطایبهنامه)
عشقنامه
عقلنامه
تجربة العلم
غریبنامه
رساله اعتراض
رساله مقدمه نثری
نامهها (مکاتیب) سنائی[۱۸]
پانویس
۱. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل «سنائی».
۲. مدرس، ریحانة الأدب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۸۷.
۳. حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۲۲۱.
۴. براون، تاریخ الأدب فی إیران، ۱۴۲۴ق، ص۳۹۵.
۵. سنائی غزنوی، حدیقة الحقیقة، ۱۳۷۴ش، مقدمه ناشر، ص کج.
۶. سنائی غزنوی، حدیقة الحقیقة، تهران، ۱۳۷۴ش، مقدمه ناشر، ص که.
۷. سنائی غزنوی، حدیقة الحقیقة، ۱۳۷۴ش، مقدمه ناشر، ص کد.
۸. مدرس، ریحانة الأدب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۸۵.
۹. قمی، الکنی و الألقاب، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۳۲۳.
۱۰. افندی، ریاض العلماء، ۱۴۰۱ق، ج ۷، ص۷۷.
۱۱. سنائی، دیوان حکیم سنائی غزنوی، ۱۳۸۱ش، ص۲۴۵و۲۴۶.
۱۲. سنائی، دیوان حکیم سنائی غزنوی، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۹.
۱۳. سنائی، دیوان حکیم سنائی غزنوی، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۹.
۱۴. سنائی، دیوان حکیم سنائی غزنوی، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۹.
۱۵. سنائی، دیوان حکیم سنائی غزنوی، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۹.
۱۶. احمدی بیرجندی، مدایح رضوی در شعر فارسی، ۱۳۷۷ش، ص۲۷.
۱۷. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۸۷ش، ص۶۰۴.
۱۸. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل «سنائی»؛ سنائی، مکاتیب سنائی، انتشارات دانشگاه علیگره، مقدمه مصحح، ۱۶-۲۴.
منابع
احمدی بیرجندی، احمد و دیگران، مدایح رضوی(ع) در شعر فارسی، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
براون، ادوارد گرانویل، تاریخ الأدب فی إیران من الفردوسی إلی السعدی، مترجم ابراهیم امین شورابی، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیة، چاپ نخست، ۱۴۲۴ق.
جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، علم، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره جدید، ۱۳۷۷ش.
سنائی غزنوی، ابوالمجد مجدود بن آدم، حدیقة الحقیقة و شریعة الطّریقة، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، شهریور ۱۳۷۴ش.
سنائی، مجدود بن آدم، مکاتیب سنائی، به کوشش احمد نذیر، هند، دانشگاه علیگره، [بیتا].
سنائی، مجدود بن آدم، دیوان حکیم سنائی غزنوی بر اساس معتبرترین نسخهها، گردآورنده: پرویز بابایی، بدیعالزمان فروزانفر، تهران، نشر آزادمهر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
قمی، عباس، الکنی و الألقاب، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۶۸ش.
گوپاموی، محمد قدرت الله، تذکره نتائج الأفکار، تصحیح یوسف بیگباباپور، قم، مجمع ذخایر اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
مدرس، محمدعلی، ریحانة الأدب فی تراجم المعروفین بالکنیة أو اللقب، تهران، خیام، ۱۳۶۹ش.
دیدگاه تان را بنویسید