ابن ندیم، کتاب شناس، فهرست نگار و محقق قرن چهارم هجری است که همه او را با اثر معروف الفهرست می شناسند. ابن ندیم با علوم مختلف آشنایی نسبی داشته و در برخی رشته ها همچون ادبیات عرب و علوم اوائل، به ویژه فلسفه و تاریخ فلسفه صاحبنظر بوده است.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی ابن ندیم اختصاص دارد.
ابوالفرج محمد بن ابی یعقوب اسحاق بن محمد بن اسحاق مشهور به ابن ندیم، کتاب شناس، فهرست نگار و محقق بغدادی سده ۴ق و نویسنده اثر معروف الفهرست بود. وی با علوم مختلف آشنایی نسبی داشته و احتمالاً در برخی زمینه ها مثل؛ ادبیات عرب و علوم اوائل، به ویژه فلسفه و تاریخ فلسفه صاحبنظر بوده است.
ابن ندیم
اطلاعات فردی
نام کامل: ابوالفرج محمد بن ابی یعقوب اسحاق بن محمد بن اسحاق
لقب ابن ندیم
تاریخ تولد دهه اول سده چهار قمری
محل زندگی بغداد، موصل
تاریخ وفات اوایل سده پنجم قمری
اطلاعات علمی
استادان ابوسعید سیرافی، ابوسلیمان منطقی سجستانی، ابوالفرج اصفهانی و....
تألیفات الفهرست، الاوصاف و التشبیهات که از بین رفته است.
در همین رابطه بخوانید:
محمدتقی آقا نجفی اصفهانی که بود؟/علت انتقال وی به وسیله دربار به تهران و مجددا به اصفهان چه بود؟
از زندگی عالم برجسته سید اسماعیل نوری طبرسی چه می دانید؟/وی در محضر کدام بزرگان شاگردی کرد؟
آیت الله العظمی یوسف مدنی که بود؟/عنایت علامه طباطبایی به وی چه بود؟/چه کسی بر وی نماز خواند
زندگینامه ابن ندیم
منابع پژوهش درباره زندگی وی
قدیمترین منبع درباره احوال ابن ندیم، گزارش موجز ابن شهر آشوب (وفات ۵۸۸ق) در معالم العلماء[۱] است. پس از وی یاقوت حموی (درگذشت ۶۲۶ق) در شرح حالی مختصر و برگرفته از الفهرست، به ستایش از ابن ندیم و اینکه این اثر، دانش مؤلف را در کتابشناسی و علوم مختلف نشان می دهد، پرداخته است.[۲]
در میان منابع متأخرتر، باید از لسان المیزان ابن حجر[۳] یاد کرد که شامل شرح حال نسبتاً مفصل تری از ابن ندیم بر مبنای گفته های ابن نجار، ذهبی و بررسی انتقادی الفهرست است. انتقاد تند از شخصیت ابن ندیم ویژگی کار ابن حجر محسوب می شود.
نسب
درباره نسب و خاستگاه ابن ندیم نمی توان به صورت قطعی سخن گفت، اما باتوجه به اینکه وی در نسبت یا وابستگی خود به قبیله ای از قبایل عرب در الفهرست مطلبی نیاورده، می توان گفت که احتمالاً عرب نبوده است.
همچنین شواهدی چون نپرداختن ابن ندیم به ادیان ایرانی در بخش مربوط به مذاهب و ادیان الفهرست و نیز مطالبی که در صفحات ۲۳۹-۲۴۰ آن آورده است، میتواند احتمال ایرانی نبودن وی را تقویت کند.
از سوی دیگر، علاقه ابن ندیم به علوم اوائل و دوستی وی با عالمان مسیحی بغداد[۴] و شناخت درخور ستایش او از وضعیت بین النهرین پیش از اسلام، شاید بتواند شاهدی برای انتساب او به اقوامی باشد که قبل از ظهور اسلام در بین النهرین ساکن بودند، چنانکه نام پدر و جدش ـ اسحاق ـ و کنیه های خود او و پدرش ـ ابوالفرج و ابویعقوب ـ به این احتمال قوت می بخشد.
ولادت و وفات
باتوجه به اینکه در خود الفهرست همواره از وی با عنوان محمد بن اسحاق الندیم یاد می شود و هچنین منابع رجالی و تاریخی غالباً نام او را به همین صورت یا به صورت «ابن الندیم» ضبط کردهاند،[۵] می توان گفت که «ندیم» لقب پدر او بوده است، اما علت این نامگذاری معلوم نیست.
از محل تولد ابن ندیم نیز اطلاعی در دست نیست، تنها می دانیم که در بغداد می زیسته و مدتی در موصل اقامت داشته است.[۶]
در مورد تاریخ تولد ابن ندیم گزارشی که خود او در الفهرست[۷] درباره ملاقاتش با فقیه خارجی، ابوبکر بردعی در ۳۴۰ق به دست داده، تا حدودی راهگشاست. با توجه به اطلاعاتی که ابن ندیم از آثار و عقاید بردعی در این دیدار گردآوری کرده، می توان دریافت که وی در زمان ملاقات، از بلوغ علمی برخوردار بوده است و در حدود سی تا چهل ساله بوده است.
زمان درگذشت ابن ندیم محل اختلاف است. صفدی آن را ۳۸۰ق نوشته[۸] و مقریزی چهارشنبه ۲۰ شعبان ۳۸۰ در بغداد ضبط کرده است.[۹] همچنین بر مبنای سخن ابن نجار در یکجا درگذشت ابن ندیم، چهارشنبه ۲۰ شعبان ۳۸۵[۱۰] و در جای دیگر شعبان سنة ثمان و ثلاثین (۳۳۸ق) آمده است.[۱۱] برخی از معاصران[۱۲] باتوجه به تاریخ اخیر، زمان مرگ او را اوایل سده ۵ق نوشته اند.
گفتنی است که تاریخ های بعد از ۳۸۰ق که در الفهرست دیده می شود، به گمان قریب به یقین از اضافات ناسخان است، خاصه اینکه مؤلف خود در کتابش[۱۳] از خوانندگان خواسته است که در تکمیل اثر او بکوشند.[۱۴]
شغل
در مورد شغل ابن ندیم، گرچه یاقوت حموی احتمال داده که او وَرّاق بوده است [۱۵] و برخی منابع دیگر ظاهراً او را به عنوان ورّاق میشناختهاند[۱۶]، اما در خود کتاب الفهرست در این باره ناهمگونی به چشم می خورد: در بسیاری از موارد میتوان «وراق» را مربوط به پدر و در برخی از موارد مربوط به خود ابن ندیم دانست. به هر روی دلیل قاطعی بر وراق بودن ابن ندیم در دست نیست، هر چند برخی از خاورشناسان، چون داج [۱۷] و کرمر [۱۸] احتمال دادهاند که پدر و فرزند هر دو وراق بوده باشند.
با این همه ابن ندیم با فن وراقی آشنا بوده است، چنانکه بخشی از کتاب الاوصاف و التشبیهات وی به کتابت و ادوات آن اختصاص داشته است.[۱۹] ظاهراً اطلاعات او را در این زمینه باید مأخوذ از پدرش دانست.
اساتید
در مورد تحصیلات و استادان ابن ندیم نیز اطلاعات اندکی در دست است.
در میان مشایخ وی می توان از سری بن احمد کندی،[۲۰] ابوعلی بن سوار کاتب،[۲۱] ابوالحسن علی بن هارون بن علی بن هارون بن علی بن یحیی از آل منجم،[۲۲] ابوالفتح ابن نحوی،[۲۳] ابودلف ینبوعی،[۲۴] ابوالخیر ابن خمار[۲۵] و مهمتر از همه ابوسعید سیرافی،[۲۶] ابوسلیمان منطقی سجستانی،[۲۷] ابوالفرج اصفهانی،[۲۸] ابو عبیدالله مرزبانی[۲۹] و احتمالاً یحیی بن عدی[۳۰] نام برد.
ابن حجر[۳۱] نیز در میان مشایخ وی اسماعیل صفار، از محدثان مشهور بغداد را نام برده که منبع آن معلوم نیست.
شخصیت علمی
با دقت در الفهرست می توان دریافت که ابن ندیم با علوم مختلف آشنایی نسبی داشته و احتمالاً در برخی زمینه ها صاحب نظر بوده است. از آن جمله است: ادبیات عرب و علوم اوائل، به ویژه فلسفه و تاریخ فلسفه.
در واقع اگر او نزد ابوسلیمان سجستانی فلسفه خوانده باشد، باید برای او در این علم مقامی بلند فرض کرد.
از خصوصیات ابن ندیم که با مطالعه الفهرست می توان به آنها پی برد، آزاداندیشی و تسامح، دقت به ضبط، ذوق سلیم و ابتکار در مسائل علمی است که از مصاحبتش با کسانی چون ابوسلیمان سجستانی و مشرب معتزلی و عقل گرای او و نیز از مطالعاتش در باب ادیان و مذاهب، ناشی می شود.
مذهب
اختلاف نظری که در مورد مذهب ابن ندیم دیده می شود، از تشتت و گوناگونی آرای وی در الفهرست ریشه می گیرد.
قرائن موجود در الفهرست بر میل او به اعتزال و مکتب معتزله دلالت دارد. از آن جمله است:
نقل اظهارات معتزله درباره پیامبر(ص) به عنوان سرچشمه اندیشه اعتزال.[۳۲]
تقسیم معتزله به ۲ گروه مخلص و بدعت گذار.[۳۳]
اطلاق عنوان اهل العدل و التوحید بر معتزله.[۳۴] و در مقابل، حشویه بر اهل سنت؛[۳۵]
ذکر ابوالحسن اشعری در بخش متکلمان مجبّره و حشویه.[۳۶]
دلایل تشیع
نظر به اینکه او از برخی امامان شیعه و فرزندانشان با جمله علیهالسلام یاد کرده[۳۷] و اهل بیت پیامبر(ص) را همچون فردی شیعی می ستاید[۳۸] و برای شیخین، دیگر خلفا و کسانی چون طلحه، زبیر و عایشه تعبیر رضی اللـه عنه را به کار نمی برد،[۳۹] می توان گفت که شیعی مذهب بوده است. باید افزود که از عبارت ترضیه (رضی الله عنه) که در برخی موارد در کتاب الفهرست چاپی[۴۰] برای عمر بن خطاب و دیگران دیده می شود، در نسخه های اصلی آن اثری نیست، از این رو می توان دریافت که این تعابیر توسط ناسخان اضافه شده است.
قرائن دیگری نیز وجود دارد که میتواند بر تشیع وی دلالت کند:
ذکر تعبیر خاصه برای شیعیان و عامه برای اهل سنت؛[۴۱]
نقل روایتی از واقدی مبنی بر آنکه علی(ع) معجزه پیامبر(ص) بوده است.[۴۲]
حسن المذهب خواندن واقدی که خود، او را شیعی می داند.[۴۳]
ستایش از هشام بن حکم که به امامت امام صادق(ع) گروید.[۴۴]
رجالنویسان اهل سنت همواره بر گرایش ابن ندیم به تشیع و اعتزال تصریح و گاه از او به سختی انتقاد کرده اند.[۴۵]
لازم به ذکر است که علمای امامیه هچون شیخ طوسی و نجاشی، با اینکه از الفهرست بهره گرفته اند، او را از جمله رجال امامیه محسوب نداشته اند.[۴۶]
دلایل حنفی بودن
با دقت در بخش مربوط به ابوحنیفه در الفهرست می توان چنین استنباط کرد که ابن ندیم به او و مذهب حنفی هم علاقه داشته است، زیرا در شرح حال ابوحنیفه او را بسیار مدح کرده است.[۴۷]
در جای دیگر مناظره معروف میان ابوحنیفه و مؤمن الطاق را که ناظر بر قدح ابوحنیفه بود، ظاهراً به گونه ای تحریف شده نقل کرده است.[۴۸]
آثار
الفهرست
این کتاب نه تنها به مثابه دانشنامه ای است که تاریخ فرهنگ، ادبیات و مذهب را از ادوار قبل از اسلام تا عصر نویسنده (سده ۴ق) به شکل بدیعی به تصویر می کشد، بلکه خصوصیات کتاب شناسی نیز دارد و چنانکه از مقدمه کوتاه آن بر میآید[۴۹] ابن ندیم مصمم بوده است تا فهرستی از کلیه آثاری که به زبان عربی توسط نویسندگان عرب و غیرعرب تألیف شده بوده، با تراجم مؤلفان آنها به دست دهد، اما مطالعه الفهرست نشان می دهد که محتوای این کتاب گستردهتر از آن است که مؤلف خود در مقدمه وعده داده است.[۵۰]
الاوصاف و التشبیهات
ابن ندیم علاوه بر الفهرست، کتابی با عنوان الاوصاف و التشبیهات نیز داشته است که اکنون از آن نشانی در دست نیست.[۵۱]
پانویس
۱. ابن شهر آشوب، ص۱۴۳
۲. یاقوت، ص۱۸-۱۷
۳. ابن حجر، ج۵، ص۷۲-۷۳
۴. نک: "علم ابن الندیم بالیهودیه و النصرانیه"، ج۸، ص۸۴-۱۱۳؛ ج۱۰، ص۱۵۶-۱۸۳
۵. شیخ طوسی، ص۴۱، ص۶۸، جاهای مختلف؛ نجاشی، ص۱۱۴؛ ابن شهر آشوب، ص۱۴۳؛ فقطی، ج۱، ص۷، ۸، ۹؛ ابن ابی اصیبعه، ج۱، ص۵۷، ص۲۸۷
۶. نگاه کنید: ابن ندیم، ص۹۴، ص۱۸۱، جاهای مختلف
۷. ص۲۹۵
۸. صفدی، ج۲، ص۱۹۷
۹. نگاه کنید: The Fihrist of al-Nadim، ص۲۵-۲۶
۱۰. نگاه کنید: زلهایم، ص۶۱۷
۱۱. نگاه کنید: ابن حجر، ج۵، ص۷۲
۱۲. نگاه کنید: اعلام، ج۶، ص۲۹؛ قس: Kitâb al-Fihrist، ص۱۲، حاشیه؛ Byzance et les Arabes، ص۲۹۵
۱۳. ابن ندیم، ص۲۲۴
۱۴. برای اطلاع بیشتر از تاریخ مرگ ابن ندیم، نک: زلهایم، ص۶۱۳-۶۲۴
۱۵. ص۱۸-۱۷
۱۶.نگاه کنید: ابن خلکان، ج۱، ص۵۳؛ ابن حجر، ج۵، ص۷۲
۱۷. The Fihrist of al-Nadim, New York، ص۱۶-۱۷
۱۸. Humanism in the Renaissance of Islam، ص۱۳۹
۱۹. ابن ندیم، ص۱۴
۲۰. ابن ندیم، ص۱۳
۲۱. ابن ندیم، ص۱۵۴
۲۲. ابن ندیم، ص۱۶۱
۲۳. ابن ندیم، ص۱۶۲
۲۴. ابن ندیم، ص۴۱۰
۲۵. ابن ندیم، ص۳۰۵
۲۶. ابن ندیم، ص۴۵، جاهای مختلف
۲۷. ابن ندیم، ص ۳۰۲
۲۸. ابن ندیم، ص ۱۵۸
۲۹. ابن ندیم، ص ۲۰۸؛ مقایسه کنید: The Fihrist of al-Nadim، ص۲۵-۲۶، به نقل از مقریزی
۳۰. ابن ندیم، ص ۳۰۹، ۳۱۳، مقایسه کنید با ابن ندیم، ص۳۲۲
۳۱. ابن حجر، ج۵، ص۷۲
۳۲. ابن ندیم، ص۲۰۲
۳۳. ابن ندیم، ص۲۱۴-۲۱۷
۳۴. ابن ندیم، ص ۲۰۱-۲۰۲
۳۵. ابن ندیم، ص ۲۸۷
۳۶. ابن ندیم، ص ۲۳۱
۳۷. ابن ندیم، ص۹۵، ۱۲۰، ۲۵۲، جاهای مختلف
۳۸. ابن ندیم، ص ۱۹۷، ۲۷۶
۳۹. ابن ندیم، ص ۲۷، ۱۱۵، ۱۳۶، جاهای مختلف
۴۰. ابن ندیم، ص ۱۱۵، ۱۴۶، ۲۲۴، ۲۵۱
۴۱. ابن ندیم، ص ۲۴۶، ۲۸۷، ۲۸۹؛ نیز نگاه کنید: Beitzge zur Erkzrung des Kitâb al-Fihrist، ص۲۷۸-۲۸۴
۴۲. ابن ندیم، ص ۱۱۱
۴۳. ابن ندیم، ص ۱۱۱
۴۴. ابن ندیم، ص ۲۲۳-۲۲۴
۴۵. نگاه کنید: یاقوت، ص۱۸-۱۷؛ تاریخ الاسلام، ص۳۹۸؛ صفدی، ج۲، ص۱۹۷؛ ابن حجر، ج۵، ص۷۲-۷۳؛ The Fihrist of al-Nadim, New York، ص۲۵-۲۶، به نقل از مقریزی
۴۶. مقایسه کنید با ابن شهر آشوب، ص۱۴۳
۴۷. ابن ندیم، ص۲۵۵-۲۵۶
۴۸. ابن ندیم، ص۲۲۴؛ مقایسه کنید با نجاشی، ۳۲۶
۴۹. ابن ندیم، ص۳
۵۰. توضیح بیشتر رجوع شود به مدخل الفهرست
۵۱. ابن ندیم، ص۱۴
منابع
ابن ابی اصیبعه، احمد بن قاسم، عیون الانبیاء، به کوشش آوگوست مولر، بولاق، ۱۲۹۹ق/۱۸۸۲م.
ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۱ق.
ابن خلکان، وفیات الاعیان.
ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
ابن طاووس، علی بن موسی، فرج المهموم، نجف، ۱۳۶۸ق.
ابن نجار، محمد بن محمود، ذیل تاریخ بغداد، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
ابن ندیم، الفهرست.
ابوالحسن عامری، محمد بن یوسف، الاعلام بمناقب الاسلام، به کوشش احمد عبدالحمید غراب، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
ادریسی، محمدبن عبدالعزیز، انوار علو الاجرام، به کوشش سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۰م.
بغدادی، عبدالقادر بن عمر، خزانه الادب، بولاق، ۱۲۹۹ق.
تجدد، رضا، مقدمه بر ترجمه الفهرست، تهران، ۱۳۶۶ش.