شیخ جعفر بن خضر مالکی -معروف به کاشف الغطاء- در سال ۱۱۵۴ هـ.ق در نجف اشرف متولد شد. وی از محضر اساتیدی مانند شیخ محمدمهدی فتونی و آقا محمدباقر وحید بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم کسب علم کرد. همه عمرش در راه اعتلای اسلام گذشت و سرانجام در ۲۲ یا ۲۷ رجب سال ۱۲۲۸ رحلت کرد.
شیخ جعفر بن خضر مالکی -معروف به کاشف الغطاء- در سال ۱۱۵۴ قمری در نجف اشرف به دنیا آمد. مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس از محضر بزرگانی مانند شیخ محمدمهدی فتونی و آقا محمدباقر وحید بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم کسب دانش کرد. وی منشا خدمات بسیاری برای جامعه اسلامی بود و در ۲۲ یا ۲۷ رجب ۱۲۲۸ رحلت کرد و در یکی از حجره های مدرسه ای که خود بنا کرده بود، به خاک سپرده شد.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی شیخ جعفر کاشف الغطاء، از فقیهان نامی دوره فتحعلی شاه قاجار اختصاص دارد.
زندگینامه شیخ جعفر کاشف الغطاء
شیخ جعفر کاشفالغطاء (۱۲۲۸-۱۱۵۴ ق)، از علما و فقیهان نامی زمان فتحعلیشاه قاجار در قرن سیزدهم هجری بود. کاشف الغطاء با پرورش بزرگانی همچون سید جواد عاملی و شیخ محمد حسن (صاحب جواهر الکلام) قدم در راه اساتید بزرگ خویش نظیر وحید بهبهانی و سید محمد مهدی بحرالعلوم نهاد. اثر معروف او در فقه، «کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء» است.
اطلاعات فردی
نام کامل شیخ جعفر کاشفالغطاء
زادروز ۱۱۵۴ قمری
زادگاه نجف اشرف
وفات ۱۲۲۸ قمری
مدفن نجف اشرف
اساتید وحید بهبهانی، سید محمدمهدی بحرالعلوم، شیخ محمدمهدی فتونی،...
شاگردان سید جواد عاملی، شیخ محمدحسن نجفی، شیخ محمدتقی اصفهانی،...
آثار کشف الغطاء، العقائد الجعفریه فی اصولالدین، غایه المامول فی علم الاصول،...
تحصیلات
شیخ جعفر بن خضر مالکی -معروف به کاشف الغطاء- متولد سال ۱۱۵۴ هـ.ق در نجف اشرف بود. وی از همان اوان کودکی به تحصیل علوم دینی پرداخت. در آغاز مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس از محضر بزرگانی نظیر: شیخ محمدمهدی فتونی و آقا محمدباقر وحید بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم کسب دانش کرد و به مرتبت والایی از علم و عمل نائل آمد.
کاشف الغطاء در فقه نظریات دقیق و عمیقی داشته و از او به عظمت یاد می شود.[۱]
شاگردان
یکی از آثار مهم عملی و علمی شیخ کاشف الغطاء را میتوان تربیت کردن فرزندانی برجسته و فقیه ذکر کرد که هر یک دریایی از علم و دانش بودند. شیخ جعفر دارای سه فرزند مجتهد بود که هر سه از فقهای بنام شیعه اند و بزرگترین آنها شیخ موسی است که پدر برای وی احترامی فوقالعاده قائل بود و برخی از تألیفات این فرزند به خواهش پدر بوده است. شیخ جعفر این فرزندش را بر تمام فقها، به استثنای شهید اول و محقق برتر می دانست. در حق او گفته شده است: کسی همانند شیخ موسی آگاه به قوانین فقه نبوده است. دو فرزند دیگرش شیخ علی و شیخ حسن هستند که هر دو مجتهد بوده اند.
شیخ جعفر پنج داماد داشته است که این پنج داماد نیز هر کدام از فقهای به نام شیعه اند و آنها عبارتند از:
شیخ اسدالله تستری کاظمی، صاحب کتاب المقابیس
شیخ محمدتقی رازی اصفهانی، صاحب هدایة المسترشدین
سید صدرالدین موسوی عاملی
آقا محمدعلی هزارجریبی
شیخ محمد، پدر شیخ راضی
شیخ جعفر کاشف الغطاء را شاگردان بسیار دیگری نیز هست که بیشتر آنها از مجتهدین و شخصیت های برجسته تاریخ بوده اند و ما برای تیمن و تبرک نام برخی از آنها را ذکر می کنیم:
سید جواد عاملی، مؤلف کتاب ارزنده مفتاح الکرامه.
شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهرالکلام. هیچ فقیه و مجتهدی از این کتاب ارزشمند مستغنی نیست و نمی تواند باشد.
سید محمدباقر، صاحب انوار
حاج محمدابراهیم کرباسی، صاحب اشارات
شیخ قاسم مجیب الدین عاملی نجفی
ملا زینالعابدین سلماسی
شیخ عبدالحسین اعسم
سید باقر قزوینی
شیخ حسین نجفی
آثار و تألیفات شیخ جعفر کاشف الغطاء
شیخ را مؤلفات بسیاری نیست، ولی آنچه نوشته است، عالی و ارزنده است:
مهمترین و عالیترین کتاب وی، کتاب «کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء» است که در عبادات است، تا آخر باب جهاد و در آخر نیز کتاب وقف را بر آن افزوده است. شیخ جعفر این کتاب را در سفر تألیف کرده و از کتاب های فقهی، به جز «قواعد» علامه، همراه نداشته است و این کتاب از عجایب روزگار است، آن چنان که مؤلفش بود.
شرح قواعد علامه
کتاب الطهاره که خیلی مفصل است و در آن اقوال دانشمندان نیز در باب طهارت بررسی شده است.
بغیة الطالب، در طهارت و نماز
العقائد الجعفریه فی اصول الدین
غایة المامول فی علم الاصول
شرح الهدایه للطباطبائی
الحق فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین، کتابی است استدلالی در رد اخباریین و اظهار حق اصولیین
رساله منهج الرشاد لمن اراد السداد؛ شاید اولین کتابی است که در رد وهابیان نوشته شده است.
یکی از کارهای مهم شیخ جعفر را نیز می توان مقابله با میرزا محمد اخباری نام برد. این شخص از بزرگترین دشمنان مراجع اصولی بود که تهمت های ناروا و زشت به علما می زد و در گوشه و کنار فعالیت زیادی علیه آنان می کرد. شیخ جعفر برای کوبیدن او ناچار به ری سفر کرده و به تبلیغ علیه آن فرد اخباری مشغول شد و در این زمینه، نامه ها و رساله های مفصلی در رد میرزا محمد اخباری و مذهب او نوشت و آن قدر کوشش کرد تا این که حرکت او را در نطفه خفه کرد و میرزای اخباری از ترس او پا به فرار گذاشت.
شیخ جعفر همچنین دارای قریحه ای شعری بوده و دیوان شعری از او موجود است که در آن اشعار بسیار جالب و زیبا سروده است. بین او و استادش آیت الله سید مهدی بحرالعلوم اشعار زیادی رد و بدل می شد که در کتاب های ادبی ثبت است.
در منظر بزرگان
مرحوم استاد میرزا حسین نوری، صاحب مستدرک الوسائل این چنین کاشف الغطاء را ستایش می کند: بزرگ بزرگان، شمشیر بران اسلام، استاد پژوهش و تحقیق، آیت عجیب خداوند که عقل ها از درک آن قاصرند و زبان ها لال، اگر به علم و دانش او بنگری، کتاب کشف الغطایش که در هنگام سفر نوشته است تو را از امری سترگ باخبر می کند و از مقامی والا در مراتب علوم دینی او، چه اصول باشد و چه فروع آگاه می کند».[۲]
از استاد اعظم شیخ مرتضى انصارى نقل شده است که فرمود: «اگر کسى آن قواعد و اصولى را که شیخ جعفر در کتاب کشف الغطایش جا داده است، بداند، نزد من مجتهد خواهد بود».[۳]
ویژگی های اخلاقی شیخ جعفر کاشف الغطاء
کاشف الغطاء دارای اخلاق الهی بود. وارسته، سخاوتمند، غیور، متواضع، مجاهد و با مستمندان از هر راهی که می توانست برای فقرا پول جمع آوری می کرد و بر آنان انفاق می کرد، حتی نوشته اند که گاهی خود به پول جمع کردن می پرداخت و در عبای خود پول جمع آوری و در همان مجلس بر فقرا و بیچارگان تقسیم می کرد.
در دل شب، برای عبادت و راز و نیاز بیدار می شد و تا سپیدهدم، در حال تضرع و گریه و زاری بود و صبحگاهان برای درس و بحث و برای مقابله با دشمنان دین و مذهب، همانند شیر در این میدان های خطرناک وارد می شد و همواره پیروز و سربلند بود. شب که فرامیرسید، هنگام خوابیدن به محاسبه نفس خویش می پرداخت و گاهی خطاب به خویشتن می گفت: در کوچکی تو را جُعَیفِر (جعفر کوچولو) می گفتند، سپس جعفر شدی و پس از آن شیخ جعفر و سپس شیخ الاسلام، پس تا کی خدا را معصیت می کنی و این نعمت را سپاس نمی گویی؟
همیشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش می کرد و بر این امر اهمیت فراوان قائل بود. غالباً در مسجدی که می رفت، نماز ظهر را با مردم می خواند، سپس برای نماز عصر، یکی از مؤمنین را که عدالتش ثابت بود به عنوان امام جماعت برمیگزید و خود نیز به او اقتدا می کرد.
میرزای نوری در مستدرک می نویسد: سید مرتضی نجفی که مرد عادل و باتقوی و فرد مورد اعتمادی است و در اوایل عمرش شیخ جعفر را درک کرده بود، به من گفت: روزی شیخ جعفر برای نماز ظهر تاخیر کرد و به مسجد نیامد مردم که از آمدن شیخ ناامید شدند، شروع کردند نماز را فرادی خواندند، چیزی نگذشته بود که شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتی مردم را سرزنش کرد که چرا نماز را فرادی می خوانید؟ مگر یک نفر عادل بین شما نیست که به او اقتدا کنید؟ سپس مؤمنی را دید که تا اندازه ای امکانات مالی نیز داشت، و نماز میخواند فوراً به او اقتدا کرده و به نماز ایستاد. مردم که شیخ را دیدند به آن مؤمن اقتدا کرده، همه پشت سر او ایستادند و اقتدا کردند آن مؤمن به قدری شرمنده شد که نمی دانست چگونه نماز را تمام کند. پس از ادای نماز ظهر کنار رفته و به شیخ عرض کرد: باید نماز عصر را خود جناب عالی امامت کنید. شیخ خودداری کرد. او اصرار کرد، تا این که بالاخره شیخ گفت: حال که اصرار می کنی، اگر پولی بدهی که همین جا بر فقرا تقسیم کنیم، از امامت تو صرف نظر می کنیم. آن مرد پذیرفت و دویست شامی (که پول رایج آن زمان بود) به شیخ پرداخت و شیخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد فقرا را جمع کنند و همان طور پول ها را بر آنها تقسیم کرد سپس به نماز ایستاد.
شیخ نسبت به مذهب خیلی تعصب داشت و در برابر دشمنان حق، بی پروا می ایستاد و مقاومت می کرد. هنگامی که وهابیها به نجف یورش آوردند و به غارتگری و جنایت دست زدند، شیخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنان جهاد کرد و از مذهب دفاع کرد، تا آنجا که جبهه ای در مقابل آنان گشود و رزمندگانی را برای دفاع از دین آماده کرد و خود همراه علما و بزرگان دین پیشاپیش آنان به راه افتاد و پس از نبردی سهمگین آنان را تار و مار کرده، از نجف راند و رئیس آنها که سعود نام داشت (و شاید از نیاکان ملک فهد، پادشاه کنونی عربستان باشد) ناچار پا به فرار گذاشته و برای انتقام جویی به کربلا حمله کرد، چون دیگر توان مقاومت در برابر یاران شیخ جعفر را نداشت و اهل کربلا با این که بیشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نیاورده، تسلیم ستمگران شدند.
پس از آن حادثه برای این که نجف اشرف از هر گزندی مصون بماند، شیخ جعفر قیام به ساختن سور نجف (دیواری بزرگ در اطراف نجف اشرف) کرد و محمدحسن خان صدر اصفهانی به دستور آن بزرگوار کار ساختمانی این سور مهم را به عهده گرفت و بنا کرد.
کاشف الغطاء مسافرت هاى گوناگون مى کرد و در هر شهر و مملکت مورد استقبال هیئت دولت و دانشمندان و رجال آنجا قرار مى گرفت. او در بیت المقدس در مؤتمر اسلامى که علماى مذاهب اسلامى در آن شرکت داشتند، حاضر شد و به خواهش علماى فلسطین پس از نماز مغرب بر مکان بلندى که براى سخنرانى اش قرار داده بودند، در مقابل پنجاه هزار نفر به منبر رفت و منبر او بیش از یک ساعت و نیم به طول انجامید. وى در آن جلسه چنان همه را شیفته سخنان خود کرد که پس از ختم منبر از حضرتش خواستار شدند تا در نماز عشا به او اقتدا کنند. وى پذیرفت و همه علماى مذاهب چهارگانه و حتى وهابیه و نواصب و خوارج نیز به او اقتدا کردند. در مدتى که وى در قدس توقف داشت، همه آنان در نمازهاى پنج گانه به او اقتدا مى کردند.[۴]
وفات
سرانجام شیخ جعفر کاشف الغطاء پس از گذراندن عمری سرشار از خدمت به مکتب و امت اسلام، در روز چهارشنبه، ۲۲ یا ۲۷ رجب سال ۱۲۲۸ هـ.ق، پس از هفتاد و چهار سال زیستن پربرکت در دنیا، به لقای خدا شتافت و زندگی جاودان خود را آغاز کرد. وی در نجف در یکی از حجره های مدرسه ای که بنا کره بود دفن شد.
پانویس
۱. آشنایی با علوم اسلامی، ص ۳۰۷؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۴۲.
۲. خاتمه مستدرک علامه نوری.
۳. سید محمدباقر موسوی، روضات الجنات.
۴. زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص ۴۷۸.
منابع
"شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء"، در مجموعه فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی، ص ۳۱۵.