جی پلاس/به مناسبت رحلت؛

آیت الله سید محمد ضیاء آبادی که بود؟

آیت الله سید محمد ضیاء آبادی، عالم و مفسر برجسته در سال ۱۳۰۷ در قریه ضیاء آباد قزوین متولد شد. سال های عمرش به تعلیم و تفسیر و تزکیه گذشت و سرانجام ساعتی پیش بر اثر کرونا رحلت کرد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که به لطف روح بزرگشان مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی مفسر برجسته شیعه مرحوم آیت الله سید محمد ضیاء آبادی اختصاص دارد که ساعتی پیش از دنیا رفتند.

 

آیت الله سید محمد ضیاء آبادی از چهره‌های ارزشمند و مفسران بزرگ شیعه است، و از علمای برجسته و خطبای نامدار و دانشمند عصر حاضر است. 

 

 

زندگینامه آیت الله سید محمد ضیاء آبادی 

تولد و دوران کودکی

آیت الله سید محمد ضیاء آبادی در سال ۱۳۴۷هـ ق (۱۳۰۷هـ ش) در قریه ضیاءآباد[۱] واقع در ۴۵ کیلومتری شهرستان قزوین و در خانواده‌ای روحانی دیده به جهان گشود. سادات ضیاءآباد از سادات جلیل القدر حسینی منطقه قزوین هستند و به شغل کشاورزی مشغول اند. پدرش سید محمود ضیاءآبادی از روحانیان متقی، مورد اعتماد، محل پناه مردم و خوشنام بود که در کنار تبلیغ، اقامه نماز و مطالعه روزانه کتب مذهبی، مخارج خانواده نه نفری خود را با کشاورزی تامین می‌کرد. او سحرها قبل از اذان صبح مشغول شب زنده داری می‌شد و بعداز اقامه فریضه اذان صبح با آهنگ خوش، قرآن تلاوت می‌ کرد. مادر ارجمندش هم از زنان پارسا و آشنا به مسایل اسلامی بود.

 

 نسب

نسب شریف سید محمد و همه سادات ضیاءآباد به امام حضرت زین العابدین علیه‌السّلام می‌رسد. سادات ضیاءآباد -به نقل ایشان- در گذشته هنگام هجوم امراض فراگیری مانند طاعون و وبا، پناهگاه اهالی بودند.

 

 خواندن و نوشتن

آیت الله سید محمد از دوران کودکی در کشاورزی به والدین کمک می‌ کرد و در کنار آن نزد پدر قرآن و خواند و نوشتن را فرا می‌گرفت. پدر وقتی در محافل مذهبی شرکت می‌کرد، سید محمد را همراهش می‌ب رد و او را با فضای معنوی و مجالس و محافل حسینی آشنا می‌ کرد. سید محمد به خوبی یاد دارد که شبانه و آخر وقت به مجالس روضه که معمولا در منازل اشخاص برگزار می‌شد، می‌رفتند، زیرا قانون ضد دینی رضاخان روضه خوانی و برقراری مجالس عزاداری را منع کرده بود.[۲]

 

تحصیل در قزوین

سید محمد با تشویق والدین بعد از شهریور سال ۱۳۲۰ برای تحصیل علوم اسلامی به شهرستان عالم پرور قزوین(قزوین از شهرهای تاریخی ایران است و در عصر شاه طهماسب صفوی پایتخت ایران بود. در حوزه علمیه قزوین عالمان و حکیمان فراوانی تربیت شده‌ اند که نام اغلب آنان در تاریخ تراجم و رجال به ثبت رسیده است. خصوصا در دو قرن اخیر به علت مرکزیت خاص علمی و وجود اساتید نامدار و برجسته در حوزه علمیه این شهر، بسیاری از مشتاقان از سایر نقاط، به خصوص گیلان، مازندران و آذربایجان، بدین شهر مهاجرت می‌ک ردند، مانند مرحوم میرزای رشتی (م: ۱۳۱۲هـ. ق) که بخشی از دروس مقدمات و سطح خود را در این شهر و در نزد مرحوم ملاعلی طارمی فراگرفت.) [۳] 

( برخی از صاحب نظران سابقه علمی و تاریخی قزوین را مربوط به قرن سوم هجری می‌ دانند. زمانی که قزوین پایگاه مهم مسلمانان و اعراب برای تسخیر بلاد دیلم و مازندران بود. در این دوران مسلمانان با تاسیس حوزه‌ های علمی مشغول فراگیری علم می‌شدند. ) [۴][۵] رفت و در مدرسه التفاتیه که از مدارس کهن قزوین به شمار می‌ رود، سکونت گزید.

مشغول فراگیری علوم اسلامی شد. سید مقدمات (صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع و منطق) را نزد استاد برجسته آقا شیخ یحیی مفیدی[۶] فراگرفت. شیخ یحیی از شاگردان برجسته آیات عظام حائری، نائینی و عراقی بود و بعد از اتمام تحصیلات و اخذ اجازه‌ های اجتهاد، به علت بیماری به قزوین برگشت و مدیریت مدرسه التفاتیه را عهده دار شد. از دیگر اساتید سید، آقا میرزا عبدالرحیم سامت قزوینی است که معالم و قوانین را نزد وی، فرا گرفت.

 

 

 میرزا عبدالرحیم

آقا میرزا عبدالرحیم از نوادگان ملارفیع الدین واعظ تبریزی (م: ۱۰۸۹ق) نویسنده «ابواب الجنان» در مواعظ و اخلاق است. او در سال ۱۳۲۱هـ. ق در قزوین متولد شد و مقدمات را در نزد اساتید آن دیار آموخت.

آنگاه به قم مهاجرت کرد و از محضر اساتید نامدار حوزه قم استفاده کرد به ویژه دوره سطح را در نزد آیات میرزا ابوالفضل زاهدی قمی و میرزا محمد همدانی به پایان رساند و آن گاه به نجف اشرف مشرف شد و از محضر آیات عظام اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، مرحوم نائینی، میرزا ابوالحسن مشکینی و شیخ محمد حسین غروی اصفهانی بهره برد. در سال ۱۳۶۲ هـ. ق به قزوین بازگشت و در مدارس این شهر مشغول تدریس و تربیت شاگردان شد. جمعی از افاضل معاصر قزوینی از شاگردان آن بزرگوارند.[۷]

 

 

آیت الله ضیاء آبادی شرح لمعه، رسایل، مکاسب و منظومه سبزواری را در نزد میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی -که در آن ایام در قزوین به سر م ی‌برد و از اساتید برجسته به شمار می‌رفت- فرا گرفت.

 

 

میرزا ابوالحسن رفیعی

آیت الله میرزا ابوالحسن رفیعی که استاد بسیاری از عالمان و مجتهدان، حکیمان و مفسران معاصر است، در سال ۱۳۱۰هـ. ق در قزوین متولد شد. از خاندان رفیعی -از خاندان‌های علمی قزوین- فقیهان و حکیمان فراوانی در طول تاریخ برخاسته‌اند. وی بعد از اتمام مقدمات و سطح در قزوین به تهران مهاجرت کرد و علوم عقلی و نقلی را در محضر اساتید برجسته‌ای چون حکیم میرزا هاشم اشکوری گیلانی (م: ۱۳۳۲هـ. ق)، حکیم میرزا حسن کرمانشاهی (م: ۱۳۳۶هـ. ق)، حکیم میرزا محمد هیدجی زنجانی و شیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی (م: ۱۳۶۲هـ. ق) به پایان رسانید.

آن گاه به حوزه قم مهاجرت و از دانش فقهی آیات عظام به ویژه آیت‌الله حائری یزدی بهره برد. در قم علاوه بر تحصیل، به تدریس فقه و حکمت پرداخت و جمعی از افاضل آن عصر که همگی بعدها درشمار بزرگان و مراجع تقلید قرار گرفتند، از محضرش بهره مند شدند مرحوم رفیعی بعد از اتمام تحصیلات در سال ۱۳۴۹هـ. ق به قزوین برگشت و ۳۲ سال به تدریس متون فقهی و فلسفی پرداخت. آنگاه به قم و بعد از مدتی به تهران رفت و مشتاقان فراوانی از سرچشمه‌ های زلال علم و حکمت و معنویت وی سیراب شدند. میرزا ابوالحسن سرانجام در سال ۱۳۹۵هـ. ق درگذشت و در حرم فاطمه معصومه علیه‌السّلام به خاک سپرده شد.[۸]

 

 

آیت الله ضیاء آبادی همراه با گروهی از مشتاقان علم در ایام اقامت این حکیم در حوزه قزوین از محضرش بهره مند شد. خود درباره استادش می‌گوید:

 

 

«مرحوم آیت‌الله رفیعی جامع علوم عقلی و نقلی بود. حافظه‌ای قوی و استعدادی درخشان داشت. بیانش شیوا و استدلالش محکم بود. اگر در قم یا نجف ماندگار می‌شد، قطعا از مراجع عظام تقلید می‌شد. با اینکه ارزش علمی آن بزرگوار نزد خواص مشخص بود متواضعانه قم را رها کرد و در شهرستان قزوین ماندگار شد. استاد علاوه بر تدریس متون سطح فقه و اصول و منظومه سبزواری در مدرسه شاه قزوین، برای عموم مردم منبر می‌رفت. او با مطالب عمیق و بیان گیرا مردم را مجذوب خود ساخته بود و ما علاوه بر تحصیل، از نماز جماعت و منابر مفیدش هم بهره مند می‌شدیم و آن دوره از باارزش‌ترین دوران زندگی ما به شمار می‌رود.» [۹]

 

 

حوزه علمیه قم

آیت الله سید محمد ضیاءآبادی بعد از مدتی اقامت در حوزه قزوین، در سال ۱۳۲۸هـ ش راهی حوزه علمیه قم شد و به مدت ۱۲ سال از محضر اساتید این شهر استفاده کرد، ازجمله:

 

 اساتید

 آیت‌الله طباطبایی

آیت‌الله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی (م: ۱۴۱۶هـ. ق)

او در سال ۱۳۳۲هـ. ق در بروجرد متولد شد. بعد از اتمام دوران تحصیل، به خاطر تسلط فوق العاده بر کتب سطح عالی (رسایل، مکاسب، کفایه) و داشتن بیان رسا شاگردان فراوانی را تربیت کرد، به گونه‌ای که اغلب مراجع کنونی و مسئولان و عالمان سرشناس ایران اسلامی از شاگردان مکتب علمی وی به شمار می‌آیند. سید محمد ضیاءآبادی جلد اول کفایه را در محضر این استاد گرانمایه -در مسجد امام حسن عسکری علیه‌السّلام قم- فراگرفت. آیت‌ الله ضیاءآبادی متانت در گفتار را از مهم‌ترین ویژگیهای این استاد می‌داند و همواره از وی به نیکی یاد می‌کند.[۱۰][۱۱]

 

 

 آیت‌الله سدهی اصفهانی

آیت‌الله شیخ عبدالجواد سدهی اصفهانی (م: ۱۳۲۳هـ. ق)

این استاد فرزانه که پرجمعیت‌ترین مجمع درسی حوزه علمیه قم را در اختیار داشت و به خصوص درس کفایه اش مجمع افاضل و اهل تحقیق بود،[۱۲][۱۳] در سال ۱۳۲۳هـ. ق در سده اصفهان -دو فرسخی اصفهان- دیده به جهان گشود. تحصیلات دینی را در اصفهان آغاز کرد و مقدمات و سطح را در محضر اساتید بزرگواری، چون شیخ محمدباقر جبل عاملی (دائی خویش)، جلال الدین همائی، میرزا احمد مدرس و آقا شیخ علی یزدی (لمعه) سید علی نجف آبادی (قوانین) میر سید محمد نجف آبادی (مکاسب) شیخ محمدرضا جرقویه‌ای (رسایل) و سید محمد مهدی درچه‌ای (کفایه) به خوبی فراگرفت.

آنگاه خارج فقه و اصول و برخی علوم متداول آن عصر ( طب، تفسیر، ریاضیات، نجوم و حکمت) را در نزد اساتید مبرز اصفهان مانند شیخ محمد خراسانی (م: ۱۳۵۵هـ. ق) آقا میرزا عبدالرحیم ارباب (م: ۱۳۹۶هـ. ق) عالم مهذب میرزا علی آقا شیرازی (م: ۱۳۷۵هـ. ق)، شیخ محمدرضا رهنانی و شیخ محمود مفید فرا گرفت. سپس در زمان زعامت آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری به قم مهاجرت کرد و به حلقه درسی وی پیوست و تا پایان عمر از محضرش بهره برد. همزمان از محفل درسی آیات سید محمد تقی خوانساری و سید محمد حجت و بروجردی بهره مند شد.[۱۴]

 

 

وی علاوه بر تحصیل و فراگیری علم و دانش، به تدریس سطوح مختلف پرداخت. مهارت ویژه‌ای در تدریس سطوح عالی داشت و اغلب دانش آموختگان مکتب علمی معظم له از مدرسان و علمای بزرگ حوزه و سایر شهرهای ایرانند.

خود اسامی برخی از شاگردان برجسته اش را چنین برمی شمارد:

«آیات: سید محمد حسین طهرانی، امام موسی صدر، محمد محمدی گیلانی، یوسف صانعی، صادق خلخالی، حسین مظاهری، اسماعیل ملایری، محمدرضا مهدوی کنی، محمدتقی ستوده، حاج آقا مصطفی خمینی، و...» [۱۵]

 

 

آیت الله سدهی همراه با آیت‌الله شهید اشرفی اصفهانی و جمعی دیگر از طرف آیت‌الله بروجردی به شهرستان کرمانشاه اعزام شدند و سالیان متمادی به تدریس تبلیغ پرداختند.

 

 

آیت الله ضیاءآبادی جلد دوم کفایة الاصول را از محضر پرفیض و برکت این استاد جلیل القدر آموخت.

 

وی، دقت نظر در متن، تسلط بر متون سطوح عالیه به ویژه کفایه الاصول، ژرف اندیشی پرهیز از تفصیل و تشریح موارد اضافی در درس، نظم و ادب و نزاکت، احترام به شاگردان را از ویژگیهای استادش می‌داند.

 

 

اساتید درس خارج

 آیت‌الله بروجردی

آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی (م: ۱۳۸۰هـ ق)

آیت الله ضیاء آبادی همانند بسیاری از شخصیت ها در درس پربرکت فقه این استاد شرکت می‌کرد. او خود می‌گوید:

«آیت الله العظمی بروجردی موقعیت علمی و معنوی بسیار ممتازی میان فقهای شیعه داشت و با اینکه به علت اشتغالات سنگین علمی و مسئولیت زعامت و رهبری دینی، یک درس فقه می‌فرمود، ولی همان یک درس بسیار پرمحتوا و عمیق بود و به گونه‌ای تدریس می‌فرمود که مسائل برای همگان قابل درک و فهم بود. به قدری روان تدریس می‌کرد که جای هیچ گونه ابهامی باقی نمی‌گذاشت.»

 

 

 امام خمینی

امام خمینی (م: ۱۳۶۸هـ ش)

آیت الله ضیاءآبادی از تربیت یافتگان ویژه مکتب علمی امام خمینی به شمار می‌رود. وی در درس اصول و فقه، به ویژه درس خارج مکاسب حضرت امام شرکت می‌کرد و از محضر آن بزرگوار بهره مند می‌شد. خود می‌گوید:

«زمانی که به درس حضرت امام رفتم و از نزدیک با محتوای درسی معظم له آشنا شدم، احساس کردم که با وجود چنین درس پرفایده‌ای نیازی به شرکت در درس سایر اساتید ندارم، لذا در ایام اقامت در قم سه استاد داشتم آقای بروجردی، امام و آقای طباطبایی. درباره امام و ویژگیهای درس معظم له سخنان فراوانی از سوی شاگردان برجسته آن بزرگوار در منابع، کتب و مجلات آمده است که بنده هم تایید می‌کنم.»

 

 

 علامه طباطبایی

علامه سید محمد حسین طباطبایی (م: ۱۴۰۲هـ ق)

آیت الله ضیاءآبادی از محضر علمی این حکیم نامدار و مفسر الهی بهره برد، به خصوص اینکه درس اسفار اربعه ملاصدرا را طی ۵ سال در محضر وی فراگرفت و آن را با یار باوفای خویش آیت‌الله محمدی گیلانی مباحثه کرد. مدتی هم به درس تفسیر آن بزرگوار حاضر شد و روشهای نوین برداشت تفسیری آن بزرگوار را آموخت. وی مانند بسیاری از فضلای فاضل و برجسته حوزه، در دروس خصوصی علامه که فقط در شبهای پنج شنبه و جمعه به صورت سیار و در منازل اعضاء برگزار می‌ شد، شرکت می‌کرد. وی ضمن تجلیل از مقام علمی و معنوی استاد، درباره چگونگی آشنایی خود با تفسیر المیزان می‌گوید:

«برای اولین بار در یک کتاب فروشی با تفسیر المیزان آشنا شدم و یک جلد آن را خریدم و خواندم. مطالب آن بسیار مورد پسندم واقع شد، به گونه‌ای که علاوه بر شرکت در درس تفسیر وی، از مطالعه کنندگان سرسخت المیزان شدم. من ذوق تفسیری خودم را مدیون علامه طباطبایی وکتاب شریف المیزان می‌دانم.»

 

 

تدریس در قم

آیت الله ضیاءآبادی وقتی در حوزه قزوین بود، هر کتابی را که تحصیل می‌کرد، مراحل پایین تر آن را برای طلاب تدریس می‌ کرد. وقتی هم که به قم آمد ضمن تحصیل، بارها کتب معالم، قوانین و لمعه را برای جمعی از طلاب و فضلاء در یکی از اتاقهای صحن نو و یا در مدرس زیر کتابخانه مدرسه فیضیه تدریس کرد.

 

هجرت به تهران

آیت الله ضیاءآبادی در سال ۱۳۴۰هـ ش و بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی به تهران مهاجرت کرد و بیش از ۴۰ سال در این شهر مشغول خدمات علمی و فرهنگی بود. خود دراین باره می‌گوید:

«در دوران اقامتم در قم فقط در درس خارج حضرت امام و آیت‌الله بروجردی شرکت کردم و تمام این درسها و نیز کفایه و اسفار ملاصدار را با حضرت آیت‌الله شیخ محمد محمدی گیلانی و مرحوم شیخ حسن لاهوتی بحث می‌کردم. بعد از فوت آیت‌الله بروجردی احساس کردم اقامت من در قم ضروری نیست، لذا به تهران مهاجرت کردم. آشنایی‌ام با دوستان شمالی که اغلب اهل وعظ وخطابه و به اصطلاح منبری بودند، مرا به منبری شدن علاقمند کرد و تشخیص دادم که زمینه کار در تهران مساعدتر است، لذا به تهران آمدم و ضمن تدریس در مدرسه آقای مجتهدی تهرانی، به کار وعظ و تبلیغ پرداختیم. بعد از مدتی چون علاقمند به مطالعه بودم، تشخیص دادم که منابر خودم را هدفمند کنم تا وقت بیشتری برای مطالعه داشته باشم که الحمدلله توفیقاتی نیز در این باره داشته‌ام.» [۱۶]

 

 

خدمات علمی و فرهنگی آیت الله ضیاء آبادی 

معظم له در طول بیش از ۴۰ سال اقامت در تهران منشاء خدمات علمی و فرهنگی و عمرانی زیادی شد که به برخی از آنها اشاره می‌ شود.

 

 تدریس

بعد از اقامت در تهران آیت‌الله حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی از وی دعوت کرد برای طلاب مدرسه علمیه تحت مدیریتش تدریس کند. او بیش از ۴۰ سال در این حوزه به تدریس علوم اسلامی شامل مطول، معالم، لمعتین، رسایل و مکاسب و کفایة الاصول اشتغال پرداخت و از مدرسان کار آمد و موفق آن حوزه به شمار می آمد.(مدرسه علمیه آیت‌الله مجتهدی که به برکت نفس گرم عالم ربانی و عارف کامل آیت‌الله شیخ محمد حسین زاهد و با همت شاگرد فاضل او آیت‌الله شیخ احمد مجتهدی تهرانی در خیابان ۱۵ خرداد شرقی تهران و جنب مسجد ملامحمد جعفر احداث شده است، از مدارس نمونه و موفق تهران است. مدیریت و اساتید آن در کنار تعلیم و تعلم، به امور معنوی و اخلاقی طلاب و مشتاقان علوم اسلامی توجه و دقت فراوانی داشتند. رشد علمی در کنار شکوفایی معنوی و اخلاقی طلاب مدرسه به گونه‌ای است که بزرگان و مراجع عالیقدر تقلید به ویژه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای توجه و عنایت مخصوصی به آن دارند. یکی از مراجع بزرگوار درباره برنامه‌های این مدرسه و نقش اساتید در امور اخلاقی و معنوی و علمی طلاب فرموده است: «در مدرسه آقای مجتهدی انسان تربیت می‌شود.» [۱۷]

 

آیت الله ضیاءآبادی از مدرسان باتقوا و برجسته مدرسه علمیه آیت‌الله مجتهدی به شمار می‌آمد به گونه‌ای که آیت‌الله مجتهدی درباره مقام علمی و معنوی او گفته است:

«عالم ربانی در روایات و اخباری که از ائمه معصومین علیه‌السّلام به ما رسیده است دارای مقام ویژه و شان خاصی است. به آن کس عالم ربانی می‌گویند که دنبال دنیا و مقام و ریاست و شهرت نیست و بلکه برای رضای خدا و خدمت به دین و یاری امام زمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف کار می‌کند  یا منبر می‌رود یا هرگونه خدمت دیگری که از دست اش برمی آید، هرچند در ظاهر کوچک و ناچیز باشد انجام دهد. برای اثبات عالم ربانی می‌توانم از مدرسه خودمان و در میان اساتید بزرگوار حضرت آیت‌الله جناب آقای ضیاءآبادی حفظه الله که وجودی ارزشمند و با برکتی هستند را مثال بزنم.

 

این مرد بزرگوار و شخصیت ربانی از عالمان بزرگ و صاحب تالیفات عدیده‌ای هستند و سالیان متمادی در این مدرسه تدریس می‌نمایند. بدون دریافت حق التدریس نه تنها برای تدریس مبلغ دریافت نمی‌کند بلکه برای نماز و منبر و سایر امور دینی پول نمی‌گیرند. یاد دارم یک زمانی شخصی یک ساعت تلفنی با ایشان صحبت کرده بود و تلاش می‌کرد که آیت‌الله ضیاءآبادی را برای تدریس به حوزه علمیه دیگری ببرند و طلاب محترم آنجا از وجود ارزشمند ایشان بهره مند شوند. آخر ایشان به آن شخص فرمودند: اگر این تدریس برای رضای خداست که ما همین جا مشغول هستیم و قبول نکردند. حالا وقتی این عالم بزرگوار وارد مدرسه ما می‌شوند، تمام حوزه را نور فرا می‌گیرد و خداوند متعال هم در عوض، علاوه بر تامین آخرت، دنیای این گونه افراد را هم تامین می‌کند. من در وصیت نامه خود نوشته‌ام که وقتی از دنیا رفتم ایشان باید بر جنازه‌ام نماز بخوانند.» [۱۸]

 

 

حضرت آیت‌الله محفوظی هم به نگارنده گفت:

«از خصائص بارز ایشان بی اعتنایی به دنیا و زخارف آن و تقوای بالا است. سالهای طولانی در تهران سکونت دارند و به وظایف روحانی خویش مشغول است. صفای باطن، اخلاص، تلاش و مجاهدت علمی و اعراض از امور دنیا از بارزترین ویژگی ایشان است. به رغم اینکه از توان والایی در علم و خطابه برخوردار است، از شهرت به شدت پرهیز دارد.» [۱۹]

 

 صفیر هدایت

آیت الله ضیاءآبادی درباره جلسات طولانی تفسیر قرآن و زیارت جامعه و عاشورا می‌گوید:

«در حدود سال ۱۳۵۰هـ ش جمعی از مؤمنان مرا برای اقامه نماز جماعت به مسجد علی بن موسی الرضا علیه‌السّلام در حوالی خیابان ایران، خیابان سقاباشی دعوت کردند. در آنجا به پیشنهاد برخی از دوستان جلسات سیار تشکیل یافت که هر شب جمعه در منازل افراد منعقد می‌شد و من سخنرانی می‌کردم. فرصت را غنیمت شمردم تا با افزایش مطالعات، به تفسیر قرآن بپردازم. من علاقه زیادی به تفسیر قرآن داشتم، اما نمی‌شد آن را بر منابر عمومی مطرح کرد، ولی جلسات هفتگی که افراد ثابتی در آن شرکت دارند، زمینه خوبی برای این کار بود. پیشنهاد کردم قرآن را از اول تفسیر کنم و موافقت شد. از آن روز تا کنون از اول قرآن تا سوره رعد را تفسیر کرده‌ایم. ناگفته نماند برخی دیگر از سوره‌های قرآن خصوصا جز آخر قرآن کریم را نیز تفسیر کرده‌ایم.

 

 

به دنبال جلسات تفسیری، تشکیل جلسات شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره را در صبح‌های جمعه، با همان شکل سیار منعقد کردیم و طی ۱۰ سال زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا را برای آن دوستان شرح و تفسیر کردم.

 

 

بعدها بنیاد فرهنگی الزهرا علیهاالسّلام که توسط جمعی از نیکوکاران اداره می‌شد بر آن شدند نوارهای جلسات تفسیری را پیاده و بعد از اصلاح و بازبینی اینجانب، منتشر سازند که این کار ادامه دارد. همچنین بعد از مدتها نوارهای شرح دعای زیارت جامعه به دست آمد که آن نیز به همین شیوه چاپ و منتشر می‌شود این دو کار به صفیر هدایت (تفسیر قرآن) و صفیر ولایت (تفسیر و شرح دعا) نام گذاری شده‌اند. جلسات تفسیری، اخلاقی برای جوانان هم داشتیم که به صورت هفتگی برگزار می‌گردید که در آنجا مطالب به صورت مختلف و آزاد ارائه می‌شد. یادم می‌آید ساواک نیز روی این جلسات حساس شده بود و ما را به کلانتری احضار و سفارش کرد که در این جلسات نباید سخنان سیاسی گفته شود.» [۲۰]

 

 تفسیر قرآن کریم

آیت الله ضیاءآبادی از چهره‌های ارزشمند و مفسران بزرگ شیعه است و هم اکنون (زمستان سال ۱۳۸۴) مشغول تفسیر سوره رعد است. معظم له درباره تفسیر قرآن می‌فرماید:

«از دوران طلبگی و زمانی که پای منبر مرحوم آیت‌الله رفیعی می‌رفتم، به تفسیر قرآن علاقه پیدا کردم و چون در قم پای درس تفسیر علامه طباطبایی نشستم، شدت علاقه‌ام زیادتر گردید، به گونه‌ای که اکتفاء به درس معظم له نمی‌کردم و بلکه تفسیر المیزان را که در آن ایام چاپ شده بود، مطالعه می‌کردم. تفسیر قرآن و اخلاق و اعتقادات شیعه که همگی بر اساس قرآن استوار است، می‌تواند بخشهای زیادی از نیازهای جامعه دینی به خصوص نسل جوان را تامین کند، خصوصا قشر تحصیل کرده و جوانان نیازمند به قرآن و آگاهی از مسایل آن می‌باشند و قرآن می‌تواند غذای روح آنان را تامین سازد. بنده حتی اخلاق را از قرآن جدا نمی‌دانم، چنانکه در روایات هم اخلاق از تفسیر قرآن جدا نیست.» [۲۱]

 

جرعه‌های جان بخش

گزیده‌هایی از سخنان آیت‌الله ضیاءآبادی را که در خلال تفسیر آیات و شرح زیارت جامعه آمده است، می‌خوانیم:

 

 سوره رعد

ذیل آیات ۶-۱۰ سوره رعد:

«... آری در میان مردمی که حب مال و جاه از حد عادی گذشت و طوفان دنیاطلبی در فضای جان‌ها پیچید، طبیعی است که چراغ عقل رو به خاموشی می‌گذارد و زشتی‌ها به صورت زیبایی‌ها جلوه می‌کند و بی حیایی یک امر عادی می‌شود و قهرا دین نیز رنگ خود را می‌بازد و بی دینی در قیافه ی دینداری و روشنفکر مآبانه رواج می‌یابد و سرانجام پیشگویی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به وقوع می‌پیوندد...» [۲۲]

 

 

 رابطه‌های عقلانی در عقاید اسلامی

او درباره رابطه‌های عقلانی در عقاید اسلامی می‌گوید:

«مقتضای حکم این است که باید خالق حکیم در ماورای این دنیا عالم دیگری داشته باشد که مطیعان و متخلفان از قانون حکیمانه ی خود را آنجا به کیفر و پاداش برساند وگرنه جعل قانون از قبل او لغو خواهد بود و حکمت خودش زیر سئوال خواهد رفت...» [۲۳]

 

 

 آیات ۱۵ و ۱۶ سوره رعد

ذیل آیات ۱۵ و ۱۶ سوره رعد:

«یاللاسف که ذائقه ی ما با طعم قیمه و قورمه و شربت به لیمو آشناست اما غالبا خبر از طعام حب خدا و شربت قرب خدا نداریم!! ولی چه خوب است که حداقل باورمان بشود که هستند در میان بندگان خدا اوج گرفتگانی در آسمان معرفة الله که (قد کشف الغطاء عن ابصارهم) پرده از مقابل چشمشان برداشته شده است.» [۲۴]

 

 

حجیت اهل بیت در دنیا و آخرت

وی درباره حجت بودن اهل بیت در دنیا و آخرت می‌نویسد:

«حجت بودن اهل بیت بر مردم دنیا روشن است و در آخرت نیز حجت بودنشان معلوم است و به اذن خدا فرمانروای در محشرند... آن دری از درهای بهشت که پیش از سایر درها به روی اهل محشر باز است و پرجمعیت‌ترین است باب الحسین است.» [۲۵]

 

 

حضرت زهرا(س)

درباره حضرت زهرا سلام الله علیها :

«چرا باید تنها یادگار رسول خدا مخفیانه دفن گردد و قبرش ناشناخته بماند؟ چرا؟! مگر گمنام تر از زهرا کسی در عالم اسلام نبود؟ آیا او چرا وصیت به تجهیز شبانه و پنهان نگه داشتن قبرش نمود؟. ..» [۲۶]

 

 

 حدیث ثقلین

درباره حدیث ثقلین می‌گوید:

«این حدیث شریف (ثقلین) از مسلمات بین فریقین از شیعه و سنی است و نشان می‌دهد که برای همیشه باید اهل بیت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم کنار قرآن باشند تا حقایق آن به وسیله ی آنها برای امت تبیین شود جز آنها کسی نمی‌تواند این کار را انجام دهد.» [۲۷]

 

 

 تبعیت از هوی

«حال‌ای امت محمد و شیعه ی علی! گوش به فریادهای دلسوزانه ی این دو پدر مهربان خود فرا دهید که می‌گویند اتباع الهوی و پیروی از خواهش دل، ترسناک‌ترین و خطرناک‌ترین بیماری است که ما از مبتلا شدن شما به آن بیمناکیم.» [۲۸]

 

 

 فهم مردم در آخرالزمان

«مردم زمان غیبت به مرتبه‌ای از عقل و فهم و درایت می‌رسند که (صارت الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة) غیبت در نزد آنها به منزله ی مشاهده می‌شود یعنی ظهور و غیبت امام علیه‌السّلام برای آنها یکسان می‌گردد و آنها امام علیه‌السّلام را پیوسته حاضر و ناظر افکار و اعمال خود می‌بینند و در محضر امام علیه‌السّلام مرتکب کار ناپسند امام نمی‌شوند و معتقدند که امام اگرچه ظهور ندارد و از چشم سر پنهان است اما حضور دارد و در چشم دل عیان است.» [۲۹]

 

 

معظم له بعد از ۲۳ سال اقامه جماعت و اقامت در خیابان سقاباشی، به دنبال بیماری همسرش و توصیه پزشکان به تجریش نقل مکان کرد و هم اکنون بیش از ۱۰ سال است که در مسجد علی بن الحسین علیه‌السّلام خیابان دربند تجریش ضمن اقامه جماعت و ارشاد و موعظه، جلسات تفسیری را به صورت هفتگی در منزل خویش منعقد می‌سازد و مشتاقان فراوانی در آن شرکت می‌ کردند.(این قسمت مربوط به سال ها قبل است)

 

 

 سخنرانی آیت الله ضیاءآبادی[۳۰][۳۱]

 از سخنرانان دانشمند ساکن تهران بود که به علت قدرت والای علمی و معنوی، آشنایی با مبانی اسلامی و قرآنی، شناخت مسایل روز و دارا بودن قدرت بیان و خطابه و شیوایی سخن درخشش خاصی در مجالس عمومی و خصوصی داشت به گونه‌ای که یکی از منابر وی در جلد اول مجموعه گفتار وعاظ آمده و معظم له نیز در ردیف وعاظ و خطباء ممتاز و طراز اول کشور قرار داده شده است. وی یکی از روحانیان و مبلغان موفق در امر وعظ و تبلیغ در تهران بود و چون سخنانش با چاشنی قرآن، روایت و مطالب آموزنده اخلاقی همراه بود، مشتاقان زیادی داشت. اخلاص، تواضع، عمل به گفتار، متانت و شیوایی سخن، و بهره گیری از ظرافتهای اخلاقی و قرآنی از ویژگیهای ایشان به شمار می‌رفت.

 

 

آیت الله ضیاءآبادی از چهره‌های برجسته علمی و فرهنگی و دینی ایران بود و یکی از سخنرانیهای عمیق ایشان تحت عنوان «لقاءالله» در جلد اول گفتار وعاظ و دانشمندان شهیر آمده است. وی با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات و اخبار اهلبیت علیه‌السّلام و با دلایل منطقی و عقلی مراحل سیر ملکوتی انسان از خاک تا افلاک را تشریح کرده است. استاد در این خطابه با طرح این پرسش که «این بشر کی بیدار می‌شود؟»

به تفسیر مراحل سیر و سلوک انسان به درجات عالیه و هم چنین عوامل سقوط و دور شدن او از اخلاقیات و معنویات پرداخته و در پایان همه مردم را به سوی قوانین سعادت آفرین الهی دعوت کرده است.[۳۲]

 

 

 سخنرانی دیگر ایشان با عنوان «تلازم بین قرآن و عترت» پیرامون تفسیر حدیث شریف ثقلین و حقانیت باورداشتهای شیعه با توجه به منابع عامه، در این کتاب به تفصیل آمده است.[۳۳]

 

 

 تالیفات ارزشمند

۱ ـ امامت

۲ ـ بیان قرآن: این کتاب شامل بخشی از تفسیر سوره قیامت است و به این پرسش پاسخ می‌دهد که: «آیا اهل بیت علیه‌السّلام و قرآن مبین همدیگرند؟

۳ ـ تفسیر سوره انفال

۴ ـ تفسیر سوره یونس

۵ ـ تفسیر سوره توبه (۲جلد)

۶ ـ تفسیر سوره یوسف

۷ ـ توسل: نویسنده درباره توسل و معنا و مفهوم واقعی آن سخن گفته و این کتاب به پاسخ شبهات وهابیت که توسل را شرک می‌دانند، اختصاص دارد. وی درباره توسل تکوینی و ارتباط توحید و توسل و شرک، به تفصیل سخن می‌گوید.

۸ ـ شب مردان خدا: آداب و فضیلت نماز شب.

۹ ـ موعظه یا راه پیشگیری از نفوذ شیطان در دل انسان.

۱۰ ـ شرح و تفسیر دعای توبه از صحیفه سجادیه.

۱۱ ـ در جستجوی دین

۱۲ ـ حج برنامه تکامل: این کتاب در ۵۱۶ صفحه برای اولین بار در سال ۱۳۹۴هـ ق و نیز با اضافات و ملحقات برای دومین بار در سال ۱۴۰۱هـ ق در دارالکتب الاسلامیه به چاپ رسید.

معظم له می‌فرماید:

«در منابر برخی از خطبا دیدم وقتی سخن به حج کشیده می‌شود، مطالب مفیدی توجه شنوندگان را جلب می‌کند. درصدد برآمدم با تحقیق همه مباحث آن را جمع آوری و چاپ نمایم و الحمدالله این کار به سرانجام رسید.» [۳۴]

این کتاب شامل یک مقدمه و هفت بخش است:

بخش اول: گوشه‌ای از اسرار تشریع عبادت

بخش دوم: آثار اجتماعی حج

بخش سوم: اسرار وحی حج

بخش چهارم: مراحل آغاز سفر

بخش پنجم: مواقف حج

بخش ششم: نتیجه گیری از اعمال حج

بخش هفتم: زیارت مرقد پاک حضرت رسول و ائمه هدی علیه‌السّلام .

۱۳ ـ قرآن و قیامت: این کتاب در ۸۰۶ صفحه تدوین یافته، در سال ۱۳۹۸هـ ق (۱۳۵۷شمسی) در مکتبة صدوق به چاپ رسیده و شامل ۱۴ بخش است. کتاب شامل تفسیر سوره قیامت است و به مناسبت به گوشه‌هایی از اوضاع جاری زمان و ماجرای دلدادگان و عاشقان مکتب قرآن و پیامبر رحمت صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به شکل بسیار جالب اشاره می‌کند.

 

 

۱۴ ـ قساوت بیماری مهلک: یکی از بلاهای اجتماعی بشر در طول تاریخ قساوت است که اکثر سردمداران و ظالمان و ستمگران تاریخ به واسطه ابتلای به این بیماری، جنایات دهشت انگیزی را مرتکب شده‌اند. حرمله‌ها، شمرها، حجاج بن یوسف‌ها، حمید بن قحطبه‌ها و... تجسم قساوت و سنگدلی ظالمان هستند. آیت‌الله ضیاءآبادی پیرامون این بیماری خطرناک اخلاقی و اجتماعی کتابی را در ۱۱۲ صفحه تالیف نمود که در سال ۱۳۹۱هـ ق (۱۳۵۱هـ ش) در تهران به چاپ رسید.

وی با استناد به آیات و روایات و نظرات دانشمندان و حکما خصوصا دانشمندان غربی، به بررسی عوامل قساوت پرداخته است، به ویژه در مورد برخی از عوامل پیدایش و بروز این بیماری مانند موسیقی، لهوالحدیث (صدای شهوت آلود زنان خواننده) مطبوعات منحرف و بی حجابی و... ، مطالب ابتکاری دارد. نگارنده در پایان قصد و نیت خود از تدوین چنین کتابی را بیدار کردن حس دینی جوانان و زنان مسلمان در برابر انحرافات خطرناک اخلاقی معرفی می‌کند.

(ضمنا بنا به درخواست نگارنده، معظم له شمه‌ای از زندگانی و تالیفات خود را در اختیار ما گذارد که در این مقاله از آن نهایت استفاده برده شد.)

 

 

خدمات عمرانی

معظم له تا کنون با کمک افراد خیر و نیکوکار توانسته است خدمات عمرانی و خدمات دینی ارزشمندی به همنوعان ارایه نمایند، خصوصا در بخش تامین جهیزیه دختران بی بضاعت و تامین مسکن افراد نیازمند فعال بوده است.

 

 

فرزندان

معظم له یک پسر و دو دختر دارد که همگی مشغول کارهای فرهنگی‌اند.

 

ختام مسک

مورخ شهید مرحوم شیخ محمد شریف رازی، آیت‌الله ضیاءآبادی را از علمای برجسته و خطبای نامدار و دانشمند برشمرد و می‌نویسد:

«این نگارنده بیش از ۲۰ سال است که با جناب آقای سید محمد ضیاءآبادی که از مجتهدین و مفسران مشهور معاصر که در سه وعده در مسجد علی بن موسی الرضا تهران به امامت و خطابه اشتغال دارد و حلقه تفسیری وی در تهران بیش از سی سال است که برقرار است سابقه آشنایی و دوستی دارم و در این مدت طولانی مکروهی از وی ندیدم جدا معظم له واعظی متعظ و خطیبی بلیغ و عالمی ناطق و مستعمل لعلمه است و آثار آموزنده‌ای دارد که برخی از آنان به طبع رسیده است.[۳۶]

 

 

پانویس

۱.  آمارنامه استان زنجان، سال ۱۳۶۹، ص۳۸.

۲.  مصاحبه نگارنده با آیت‌الله ضیاء آبادی.

۳.  زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۶۴.

۴.  طبقات اعلام الشیعه، ج۲، ص۱۳.

۵.  طبقات اعلام الشیعه، ج۲، ص۵۷.

۶.  آثارالحجه، محمد شریف رازی، ج۲، ص۳۲۳.

۷.  آثارالحجه، محمد شریف رازی، ج۲، ص۳۲۴.

۸.  ستارگان حرم، ج۲.

۹.  مصاحبه نگارنده با معظم له.

۱۰.  شرح حال آیت‌الله سلطانی طباطبایی آثارالحجه، ج۲، ص۶۳.

۱۱.  گلشن ابرار، ج۶.

۱۲.  گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۷۵.

۱۳.  گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۵۲.

۱۴.  آیینه داران حقیقت، مصاحبه‌های مجله حوزه با عالمان حوزوی، ج۱ ص۱۱۴ تا ۱۲۰.

۱۵.  آیینه داران حقیقت، مصاحبه‌های مجله حوزه با عالمان حوزوی، ج۱، ص۱۲۲.

۱۶.  مصاحبه نگارنده، با معظم له.

۱۷.  آداب الطلاب، آقای مجتهدی.

۱۸.  آداب الطلاب، آقای مجتهدی، ص۱۴۶ و ۳۱۶.

۱۹.  مصاحبه با آیت‌الله محفوظی.

۲۰.  مصاحبه با آیت‌الله محفوظی.

۲۱.  مصاحبه با آیت‌الله محفوظی.

۲۲.  صفیر هدایت، ش ۴، ص۱۲.

۲۳.  صفیر هدایت، ش ۳، ص۴.

۲۴.  صفیر هدایت، ش ۷، ص۱۷.

۲۵.  صفیر ولایت، ش ۹، ص۷.

۲۶.  صفیر ولایت، ش ۳۷، ص۱۸.

۲۷.  صفیر ولایت، ش ۱۰، ص۵.

۲۸.  صفیر ولایت، ش ۱، ص۲۰.

۲۹.  صفیر ولایت، ش ۴۲، ص۱۷.

۳۰.  گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۳۸۳.

۳۱.  دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۱۳۹۴.

۳۲.  گفتار وعاظ، تاج لنگرودی، ج۲، ص۲۵۳-۲۴۱.

۳۳.  بوستان ولایت، طلوعی، ج۲، ص۲۷۴-۲۳۶.

۳۴.  مصاحبه نگارنده با معظم له.

۳۵. قساوت بیماری مهلک بشر، ص۸.

۳۶.  گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۳۸۳.

 

 

منبع: سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«سید محمد ضیاءآبادی».

دیدگاه تان را بنویسید