آیت الله سید عباس مهری از علمای شیعه که در سال ۱۳۳۳ قمری در خانواده ای اهل علم از سادات مُهر به دنیا آمد. وی برای تحصیل به نجف رفت و از محضر علمایی همچون آیت الله شاهرودی استفاده کرد. او به عنوان امام جمعه کویت از طرف امام منصوب شد، شبانه از طرف دولت کویت به عربستان تبعید شد و سرانجام در تهران رحلت کرد و در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.
به گزارش جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که به لطف روح بزرگشان مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی آیت الله سید عباس مهری از مبارزان علیه رژیم شاه و امام جمعه کویت اختصاص دارد که در مُهر به دنیا آمد و سال های عمرش در راه تعلیم علوم اسلامی، مبارزه علیه ظلم و ارتقای سطح معارف شیعه گذشت.
زندگینامه آیت الله سید عباس مهری
آیت الله سید عباس مهری (۱۳۳۳ق - ۱۳۶۶ش)، نماینده امام خمینی و امام جمعه کویت و از علمای شیعه در قرن چهاردهم شمسی بود.
وی تحصیلات علوم دینی را در نجف اشرف گذراند و از محضر آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله سید محمدباقر محلاتی و آیت الله سید محمدتقی بحرالعلوم بهره برد و به درخواست مردم کویت برای امر تبلیغ دین به آنجا هجرت کرد و به فعالیت های علمی و اجتماعی و مبارزاتی پرداخت.
آیت الله مهری از مبارزان علیه حکومت محمدرضا شاه و از یاران امام خمینی در بیداری و هدایت مردم علیه رژیم بود و در این زمینه زندانی و شکنجه شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از سوی امام خمینی به امامت جمعه کویت منصوب شد ولی با تبعید ایشان به ایران توسط حکام کویت، نماز جمعهای برپا نشد.
دوران کودکی
آیت الله مهری در سال ۱۳۳۳ هجری قمری در شهر «مهر» واقع در جنوب استان فارس، در خانواده ای روحانی و از سادات متولد شد. او را عباس نامیدند.
در دوازده سالگی پدرش درگذشت. پس از آن تحت تکفل برادرش سید هاشم مهری قرار گرفت. او چون پدری مهربان و دلسوز به تعلیم و تربیت او پرداخت با اینکه سال های سخت تنگدستی را می گذراندند؛ از همینرو بود که ایشان همیشه از برادرش به خیر و خوبی یاد می کرد و می گفت: «من نمی توانم آن همه محبت و مهربانی را پاسخگو باشم.» [۱]
تحصیلات
عباس مهری پس از گذراندن دوره مقدمات در زادگاهش مهر برای تحصیل علوم و معارف دینی راهی نجف اشرف شد. خود می گوید: «به قدری درس هایم فشرده بود که بعضی از روزها سه درس می گرفتم و دو درس می دادم و سه درس را نیز به مباحثه می گذراندم، غذایم معمولا نان و ماست و هندوانه بود.» [۲]
وی با آنکه مدت زیادی نتوانست در نجف اشرف بماند و به درخواست جمعی از مؤمنان برای امر تبلیغ به کویت عزیمت کرد منتهی در همین مدت کم توانست با جدیت تمام مدارج علمی را پشت سر بگذارد و از محضر اساتیدی همچون آیتالله سید محمود شاهرودی (رحمةاللهعلیه)، آیتالله سید محمدباقر محلاتی (رحمةاللهعلیه) و آیتالله سید محمدتقی بحرالعلوم (رحمةاللهعلیه) بهره کافی ببرد. [۳]
هجرت به کویت
در نجف اشرف، پس از چند سال درس و بحث فشرده، مردم مسلمان کویت با اصرار و تقاضای فراوان از برخی عالمان آن زمان، از ایشان می خواهند که برای راهنمایی آنها به کویت بروند. (شایان ذکر است که در آن زمان هنوز نفت در کویت کشف نشده بود و مردم با سادگی زندگی متواضعانه می گذراندند. آقای مهری در آغاز راضی نمی شود، زیرا می خواسته است درس خود را ادامه دهد، ولی به درخواست بیش از حد مردم و اصرار برخی از علما ناچار به آن دیار مهاجرت می نماید.) خود در اینباره می گوید: وقتی به کویت آمدم، مردم حتی نمیتوانستند درست وضو یا تیمم بگیرند و از مسائل شرعی خود بیخبر بودند. [۴]
آیتالله وحید خراسانی که بهترین گواه بر زحمات و فعالیت های آقای مهری است، چنین تعبیر آوردهاند: «مرحوم آقای مهری احیای موات کردند.» (کنایه از اینکه کویت مانند یک زمین مردهای بود که وی با زحمات خویش آن را زنده و آباد کرد.)
فعالیت های علمی و اجتماعی آیت الله مهری در کویت
آیت الله عباس مهری افزون بر انجام تکلیف نسبت به اسلام و مسلمین که به بهترین وجه ادا می شد به تدریس علوم دینی می پرداخت و از همه اقشار مردم می خواست که اوقات فراعت را به درس و بحث بپردازند و عمر خود را بیهوده صرف نکنند و خود مجالس درس را اداره می کرد. همه شب پس از ادای نماز جماعت در مسجد شعبان - که اکنون به صورت بارزترین پایگاه انقلاب اسلامی در کویت درآمده است - به منبر می رفت و پس از گفتن چند مساله به موعظه میپرداخت و مشکلات اجتماعی مردم را گوشزد می کرد و هر چند برای مردم آن زمان، باورکردنی نبود که فردی روحانی درباره مسائل سیاسی با مردم سخن گوید، او از گفتن آنها باکی نداشت و اوضاع جهان اسلام را تا آنجا که برایش ممکن بود بیان می کرد و مردم را از عطر استعمار و استعمارزدگی برحذر میداشت. [۵]
مبارزات سیاسی آیتالله مهری
آنچه بیشتر از هر خصوصیت دیگر، آیت الله مهری را ممتاز کرده بود، روحیه ظلمستیزی و مبارزه همیشگی او بر ضد ستم در شکل های گوناگون بود. در این باره می فرمود: «هنوز بالغ نبودم و عمرم از سیزده سال تجاوز نکرده بود ولی نسبت به شاه احساس دیگری - جدای از مردم آن زمان - داشتم. من او را ظالم و غاصب حق می دانستم و از اینکه برخی از روحانیون از او تجلیل می کردند سخت منزجر میشدم. من معتقد بودم باید قدرت در دست مرجع تقلید باشد و اگر کسی را او تعیین کند واجب الاطاعه است و الا فلا.[۶]
ناگفته نماند که همواره ظلمستیزی وی مشکلات زیادی برایش به وجود میآورد. خود در اینباره طی مصاحبه ای می گوید: «بنده قبل از اینکه به نجف بروم و سپس در کویت اقامت گزینم، در ایران حبس رفتم، شکنجه شدم، پای برهنه مرا در پشت اسبها دواندند و برادرم نیز در این مصائب با من شریک بود. ما هرگز ساکت نبوده ایم و فکر کردیم وقتی به کویت می رویم، آقایان مراجع پشتیبان ما خواهند بود و با حمایت آنان بنده می توانم علیه ظلم مبارزه کنم. ولی هیچ کس در آن زمان حاضر نشد علیه ظلم حرفی بزند تا اینکه آقای خمینی، این بزرگوار سر بلند کرد و از ابتدایی که امام شروع به مبارزه علیه ظلم نمود امیدی خاص در من حاصل شد، زیرا یک راهنما و پیشوا پیدا شده بود، پس می توانستیم به احکام و نظریات این بزرگوار عمل کنیم.[۷]
درخواست از علما برای قیام علیه طاغوت
در آغاز نهضت تلگراف شدید اللحنی به مراجع وقت در نجف اشرف و قم مخابره کرد و آنان را به قیام دعوت کرد. در آن تلگراف چنین آمده است: «مصیبت هایی که این روزها بر سر مسلمین در ایران فرود می آید دل هر آزاده ای را آزرده ساخته است و سکوت شما در برابر این فجایع، بر این درد افزوده است. ما منتظر اقدام سریع شما برای تسکین دردها و جلب رضایت حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه الشریف) می باشیم.»
سه نفر از مراجع وقت نجف آیت الله حکیم (رحمة الله علیه)، آیت الله شاهرودی (رحمة الله علیه) و آیت الله خوئی (رحمة الله علیه) پاسخ هایی دادند و ایشان دستور داد همان پاسخها را تکثیر و در دسترس عموم مردم قرار دادند و به همین پاسخ برای تایید نهضت اکتفا کرد و می فرمود: «ما در حد توانمان به قیام دست زدیم، ما مردم را هدایت می کردیم تا کمک به ظلم و جور نکنند و با اشخاصی که علیه دین اسلام قدم برمیداشتند، همقدم نشوند. در آن زمان حضرت امام به همه نمایندههایشان دستور داده بودند که به اینگونه مسائل توجه گردد و بنده یکی از نمایندگان ایشان بودم که به این امر عمل نمودم. حتی از دیگران نیز درخواست و دعوت کردم تا هم زبان با ما، در دیگر بلاد اسلامی، جلو ظلم ظالمین را بگیرند و در این خصوص بعضی از آقایان متاسفانه با بنده همزبان نشدند و بعضیها نیز بنده را سرزنش و توبیخ می نمودند که چرا علیه حکومت شاه بپا خاستهام. و بنده تمام جوانب را تحمل نمودم و به اعمال و رفتار آن آقایان نیز اعتنا نکردیم و مطالبمان را هر چه بود بر زبان آوردیم...»
منزل مهری کانون اندیشهها
منزل آیت الله مهری در دوران نهضت همواره کانون اندیشه های انقلابیون و مبارزان مسلمان بویژه روحانیون بود و در آنجا جلسات زیادی درباره شیوه های مبارزه از سوی مبارزانی همچون شهید آیت الله سعیدی، آیتالله خزعلی و شهید حجت الاسلام محمد منتظری و سایر عزیزان پیرو خط امام از ابتدا شروع نهضت تا پیروزی انقلاب برپا می شد و برای پیشبرد نهضت در داخل و خارج کشور، تبادل نظر صورت می گرفت و آن بزرگوار واسطه ای بین حضرت امام در نجف اشرف و پیروان و ادامه دهندگان راهشان در ایران، اروپا، آمریکا و سایر کشورها بود.
او در این راه نه تنها از مال دنیا و جان خود و فرزندانش مایه می گذاشت که از عزت و آبروی خویش نیز می گذشت و در راه مرادش از هیچ کوششی فروگذاری نمی کرد به گونهای که منزل ایشان خانه دوم امام شده بود و انقلابیون به طور دائم از آن خانه به نشر انقلاب اسلامی و فرامین امام می پرداختند. به طور مثال همه کتاب های امام و اعلامیهها و فتاوی ایشان در کویت با همت و نظارت مستقیم ایشان چاپ و نشر می شد و به طور رایگان در اختیار مردم مسلمان مخصوصا ملت ایران قرار میگرفت. [۸]
یک خاطره:
آن روز یکی از مراجع میخواست به کویت بیاید تا از آنجا به مکه مشرف شود. چون در اتاق پذیرایی آقا فقط عکس حضرت امام بود، به او عرض کردیم یا موقتا این عکس را برداریم یا اجازه دهید چند روزی عکس آن آقا را نیز در اینجا نصب کنیم! ایشان با ناراحتی پاسخ داد: «مگر من عکسپرست هستم یا با عکس میخواهم خودشیرینی کنم؟ عکس امام برای من یک شعار است من با نصب کردن این عکس، راه و روش خود را به مردم نشان میدهم و میخواهم از راه امام تبلیغ کنم وگرنه خوب بود عکس دهها مرجع تقلید، که طی چندین سال همه با من ارتباط داشتند و بدون درخواست من، مرا نماینده خویش در کویت قرار داده بودند، بر در و دیوار بیرونی من نصب باشد!
مرید و مراد
همانگونه که مهری امام را خوب درک کرده و به او عشق می ورزید امام نیز در مقابل به او محبت و علاقه خاصی داشت.
وقتی که امام از عراق به طرف کویت هجرت کرد و با همراهان قصد منزل ایشان را داشت. برخی به محض شناخت امام وحشت زده از ورود امام به کویت ممانعت کردند. آقای مهری می خواست با رئیس آنها صحبت کند تا شاید در قلب سخت آنها اثر کند، امام فرمود: «ابدا! حیف نیست وجه خود را پیش این ناکس بفروشی؟! ما برمی گردیم، ما با خدا هستیم.» [۹]
امام که ناراحتی آقای مهری را می دانست بعد از برگشت به عراق و هجرت به فرانسه به محض رسیدن به آقای فردوسی پور امر کرده بود که: «به فلانی یک تلفن بکنید که او خیلی ناراحت است.» ایشان هم امتثال امر کرده و برای رفع ناراحتی ایشان به کویت تلفن زده بودند. آری امام نیز مرید خود را خوب شناخته بود.
انتصاب به امامت جمعه
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای ارتقای رشد فکری جامعه اسلامی و بیداری هر چه بیشتر مسلمانان جهان و صدور انقلاب و جامه عمل پوشاندن به یکی از آرزوهای شیعیان کویت یعنی برپایی نماز عبادی، سیاسی جمعه، امام خمینی، آیتالله مهری را طی حکمی در مورخه ۱۳۵۸/۷/۲ به امامت جمعه در کشور کویت منصوب کردند. [۱۰]
و لکن با تبعید ایشان از طرف حکام کویت همراه با تمامی اعضای خانواده به ایران اسلامی نماز جمعه در این کشور برگزار نشد.
برخی از ویژگیهای اخلاقی آیت الله مهری
همیشه با وضو بود و به مستحبات با دقت عمل می کرد و از مکروهات مانند حرام ها گریزان بود. نماز را با طمانینه کامل و مستحبات و تعقیبات انجام می داد و مقید بود که هرگز نوافل را ترک نکند. دو ساعت قبل از طلوع فجر از خواب بیدار و مشغول نماز شب و تهجد و دعا خواندن و استغفار می شد، و هیچگاه نماز شبش ترک نمیشد. شب ها قبل از خواب، درست در همان لحظه ای که همه اهل منزل به خواب رفته بودند، زیر آسمان می رفت و دست ها را به آسمان بلند و با گریه و زاری استغفار می کرد.
- هرگز سؤالکننده را محروم نمی کرد، حتی اگر به مقداری غذا یا لباس باشد. اگر روزی لباس نو یا عمامه نویی می پوشید و کسی از آن لباس تعریف می کرد فوری آن را به او می بخشید و خودش به لباس کهنه اکتفا می کرد. گاهی که همسرشان به ایشان اعتراض می کرد که چرا نمیتوانی لباس نو را لااقل برای چند ماه نگاه داری، با لبخند میگفت: «مگر آن لباسها چه عیبی دارد؟»
یکی از روزهای بیماری، سائلی وارد شد، ما اعتنایی چندان نکردیم ولی او با آن حال بد، از جا برخاست و مانند دیگران به او احترام کرد. پس از رفتن با ناراحتی به او عرض کردم: «شما با این کار خودتان را اذیت می کنید. تازه او کسی نبود که اینقدر برایش احترام قائل شوید! » با نگرانی به من پاسخ داد: «تو از کجا علم داری که مقام من نزد خدا، از او بالاتر باشد؟!»
- با اینکه خود سید بود نسبت به سادات احترام شدید و تجلیل کامل می کرد.
- بسیار مهمان نواز بود و حتی اگر بعضی از روزها مهمان نداشت یک نفر از مسجدیان را با خود می آورد تا بیمهمان غذا نخورد.
- علاقه عجیبی به اهل بیت (علیهمالسّلام) داشت. هرگاه نام امام حسین (علیهالسّلام) را می شنید بیاختیار اشکش جاری می شد و روزهای عاشورا مانند کسی که تازه پدرش را از دست داده، با صدای بلند گریه می کرد تا جایی که بیحال می شد. از اینرو همه ساله دو ماه محرم و صفر و هر شب دوشنبه در منزلش جلسه روضه و عزاداری برقرار بود و بعد از اینکه به ایران تبعید شدند در طول نه سال زندگی در ایران صبح های جمعه همان مجلس، با شکوه تمام برگزار می شد. در مراسم مولود یا اعیاد اسلامی ضمن برقراری مجالس جشن و سرور، با شیرینی و شربت و گاهی با پول از حاضرین پذیرایی می کرد.
- کارهای منزل را تا حد توان خودش انجام می داد حتی بعضی از کارهای بنایی خانه. و با این کارش به فرزندانش می فهماند که نباید در همه کارها به دیگران متکی بود.
- از اسراف و زیادهروی خیلی متنفر بود. و اگر می دید چراغی بدون سبب در اتاقی روشن مانده است با عصبانیت بازخواست می کرد و این کار را نکوهش می کرد.
با اینکه انواع کاغذها و دفترها در منزل یافت می شد از یک کاغذ پاره هم استفاده می کرد، و کمتر روزی بود که در مذمت اسراف با افراد خانواده سخن نگوید.
- از افراد سخنچین بیش از همه کس متنفر بود و کمتر سخنرانی داشت که در آن نمام را نکوهش نکند.
- در روحیه اش ذرهای خودخواهی یافت نمی شد و برای اینکه با این روحیه مبارزه کند ریاضت های عجیبی داشت. گاهی در گاری سه چرخه سوار می شود و به مسجد می رفت. محال بود بر کسی بگذرد و به او سلام نکند، حتی اگر بچه خردسالی بود. در مجلسی که وارد می شد، هر جا که خالی بود می نشست و هیچگاه مقید نبود که در صدر مجلس یا اطراف آن بنشیند. اگر در بحث با بعضی از روحانیون، احساس می کرد طرف از ادامه بحث یا پاسخ به سؤال درمانده شده است، فوری بحث را عوض می کرد و نمی گذاشت حاضران متوجه ضعف طرف مقابل شوند.
- همیشه در کارهای اساسی با دیگران مشورت می کرد و برای اینکه به فرزندانش احترام بگذارد - چه در جمع و چه خصوصی - با آنها به مشورت می پرداخت و اگر رای آنها مورد قبول قرار نمی گرفت با استدلال آنها را قانع می کرد.
- همیشه در پی استدلال و برهان بود لذا به فرزندانش توصیه می فرمود: «شما فکر نکنید که چون پدر و مادرتان شیعه اند، باید شیعه باشید. بروید کتاب بخوانید، مطالعه کنید و خودتان با دلیل و برهان، حق را دریابید....
- به مظاهر اسلامی خیلی اهمیت می داد. حتی در لباس، مسکن و غذا، مسائل اسلامی را رعایت می کرد.
برخی از فعالیتهای اجتماعی آیت الله مهری
- ایشان در امر بازسازی و تجدید بنای مدارس علمیه از جمله مدرسه قزوینی و مدرسه بخارایی در نجف اشرف سعی و تلاش فراوان کرد.
- برای شیعیان ساکن در منطقه خلیج فارس (از جمله کویت، بحرین، قطر و امارات متحده عربی) مساجدی را تاسیس کرد و تاسیس و تعمیر مساجد زیادی در گوشه و کنار ایران اسلامی را بر عهده گرفت.
- در کویت اولین مدرسه دخترانه به نام «مدرسه جعفری» برای دوران ابتدایی تا دبیرستان به همت عالی او تاسیس شد.
-
جذب مبلغان از حوزه های علمیه نجف اشرف و قم و مشهد برای تبلیغ در مناطق کویت و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس از دیگر تلاشهای آیت اخلاص آیتالله مهری بود که این امر تا قبل از رحلت ایشان نیز ادامه داشت.
- چاپ و نشر و ترجمه کتب امام و غیر آن در سطح بسیار وسیع و توزیع رایگان در میان مردم.
- تشکیل جلسات شورای فقهی و سیاسی با روحانیان مقیم کویت به منظور حل معضلات و مشکلات، از فعالیت های ارزشمند او محسوب می شود.
- بسیج عدهای از اهالی منطقه فارس و شهرستان لامرد، (از شهرهای جنوبی استان فارس است.) برای توزیع مواد غذایی مورد نیاز مردم در زمان قحطی پس از جنگ جهانی دوم.
-
تاسیس و راهاندازی اولین درمانگاه در شهرستان لامرد.
- تاسیس بیمارستان و زایشگاه مجهز و گسترده در شهر مهر.
- رهبری مدبرانه نهضت اسلامی ملت کویت پس از اخراج از کویت و حمایت حرکت های اسلامی و انقلابی جوانان مسلمان.
- کمکهای مستمر به مراکز مذهبی، فرهنگی (مدارس، مساجد و حسینیهها) در قم و سایر نقاط.
- بازسازی مراکز خدماتی (آب انبارها، راهها و...) در ایران.
- تاسیس «بنیاد معارف اسلامی قم» به منظور تحقیق و تدوین تاریخ جامعی برای تشیع از آغاز تاکنون، که این یکی از ارزندهترین آثار جاودانه آن بزرگمرد است.
وفات و مدفن
آیتالله حاج سید عباس مهری پس از ۷۵ سال زندگی در تاریخ ۱۳۶۶/۱۱/۲۶ ه. ش. در تهران وفات کرد و در حرم حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) دفن شد. (از آیتالله مهری یازده فرزند (هفت پسر و چهار دختر) به یادگار ماند.)
آثار
آیت الله مهری با همه اشتغالات سیاسی و اجتماعی، در بیان معارف اسلامی و دفاع از کیان اسلام و تشیع نیز غافل نماند و در این زمینه آثاری به یادماندنی از خویش به جای گذاشت که برخی از آن آثار چاپ شده بدین قرار است:
۱ - شعاع من التاریخ؛
این کتاب ارزشمند در پاسخ به هتاکی های ابراهیم جبهان در مجله «رایة الاسلام» چاپ ریاض به مذهب تشیع و ائمه اطهار (علیهمالسّلام) در سال (۱۳۸۱ه/ ۱۹۶۱م) به رشته تحریر درآورده است.
مرحوم مهری علاوه بر مبارزه عملی با این فرد که منجر به تبعید شبانه وی از سوی دولت کویت به عربستان سعودی شد به مبارزه علمی نیز با وی پرداخته و در ضمن کتابی به گفتههای سرا پا کذب وی پاسخ گفت. این کتاب را به موجب نامساعد بودن جو سیاسی آن زمان کویت به نام برادرش عالم فاضل سید هاشم مهری به طبع رسانده اند و اکنون در کتابخانه آیتالله نجفی به شماره ۷۵۳۰ ردیف ۵ و قفسه ۲۳ موجود است.
۲ - شعاع من سیرتنا و سنتنا «سیرة نبینا و سنته»؛
این کتاب اگرچه در بعضی از نوشتهها از جمله آثار قلمی مرحوم آقای مهری شمرده شده است ولی از مقدمه کتاب چنین استفاده میشود که شخصی از ایشان در موضوع صحت سجده بر خاک مطالبی طلب می کند و ایشان پس از پاسخ به خواسته ایشان به پیشنهاد یکی از مؤمنان اهل اطلاع به سخنرانی علامه امینی پیرامون موضوع «سجده و آنچه سجده بر آن صحیح است» که در سال (۱۳۸۴ه) در سوریه ایراد فرمودهاند دست مییابد و با تمام خلوص به جای چاپ مقاله خود به انتشار سخنرانی علامه امینی مبادرت می ورزند. این کتاب به شماره ۵۴۴۷۸ در کتابخانه عمومی مرحوم آیتالله نجفی موجود است.
۳ - تفسیر سوره والعصر؛
۴ - اهل الکتاب؛
۵ - دروس فی العین؛
۶ - رسالهای در بیان حرمت گوشت خوک.
پانویس
۱. یادداشتهای سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۲. یادداشتهای سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۳. خلاصه زندگینامه آیتالله مهری، ص۲.
۴. یادداشتهای سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۵. یادداشتهای سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۶. یادداشتهای سید محمدجواد مهری فرزند آیتالله مهری.
۷. روزنامه ابرار، ۱۳۶۶/۳/۳۱.
۸. خلاصه زندگینامه آیتالله مهری، ص۳ - ۴.
۹. وجدانی، مصطفی، سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، ج۶، ص۱۶۴ - ۱۶۵.
۱۰. خمینی، روحالله، صحیفه نور، ج۱۰، ص۹۰.
منبع
• علامه مهری، سید مصطفی، مجله فرهنگ کوثر، اسفند۱۳۷۶، شماره ۱۲، برگرفته از مقاله «آیتالله سید عباس مهری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۰/۲۰.