آنطور که مادر وصف می کند، شهید حمید عابدی جوانی رشید و درشت اندام بوده است. چهار ماهی از حضورش در جبهه ها می گذشت که عملیات والفجر مقدماتی آغاز شد و او در این عملیات و در نوزدهم بهمن سال ۶۱ مفقودالاثر شد.
جی پلاس: چهار ماهی از حضور حمید (شهید عابدی) در جبهه ها می گذشت که عملیات والفجر مقدماتی(۱) آغاز شد و حمید در این عملیات یعنی در نوزدهم بهمن سال ۶۱ مفقودالاثر شد. سیزده سال مادر نگاهش به در ماند تا خبر بازگشت پیکر مطهرش را دادند.
مادر ماجرای بازگشت حمید را اینگونه روایت کرده است:
پیکر حمید سیزده سال بعد از شهادتش شناسایی و تفحص شد. من خیلی بیقراری می کردم. حمید اهل ورزش کشتی بود. هیکلی درشت و قدی بلند داشت. بعد از سیزده سال وقتی او را آوردند گویا یک نوزاد در قنداق بود. علی اکبر رفت و علی اصغر برگشت. وقتی خبر دادند که تفحص شده برادرش مجید رفت و جیب پیراهنش که مانده بود را دید. مهدی پسر عمویشان خوشخط بود و با همان خط خوبش مشخصات حمید را داخل جیب حمید نوشته بود. برای همین مطمئن شدیم پیکر متعلق به حمید است.
در سالهای نبودن ها و بیخبری از حمید، همیشه با خودم می گفتم حمید چگونه به شهادت رسیده است؟! تا اینکه یک شب خوابش را دیدم و از او پرسیدم پسرم میگویند سرت ترکش خورده است. بعد دستم را روی سرش کشیدم و دیدم نقطه ای از سرش نزدیک گیجگاهش سوراخ شده است. وقتی بعد از 13 سال پیکرش را برایمان آوردند به اصرار خودم پیکرش را دیدم، می خواستم بدانم خوابم صحت دارد یا نه؟! جمجمه حمید مانده بود، حتی دندانهایش سالم بود. جمجمه حمید را به دست گرفتم و با دقت نگاه کردم دقیقاً همان نقطه ای که حمید در خواب به من نشان داده بود، ترکش همان جا اصابت کرده بود. با اینکه برادرش داوود من را از شهادت حمید مطمئن کرده بود، اما هر لحظه که در خانه باز می شد با خودم می گفتم الان حمید وارد خانه می شود. این سال ها بر من سخت گذشت. من دوست داشتم پیکرش بیاید و بالاخره آمد. چشمانتظاری خیلی سخت است. پیکر حمید را در بالای سر داوود به خاک سپردند.
۱. عملیات والفجر مقدماتی در 17 بهمن 1361 با رمز یا الله یا الله یا الله در جبهه میانی فکه و از پنج محور شمال و جنوب رشیده، صفریه و ارتفاعات چرمر و خاک آغاز شد