کتاب "بچه های حاج قاسم"، بازنویسی خاطرات کم سن و سال ترین فرمانده گردان لشکر ۴۱ثارالله سلام الله علیه است که در آخرین روزهای جنگ به اسارت بعثی ها در آمد و ۲۶ ماه زیر سخت ترین شکنجه ها به سر برد. حاج قاسم یادداشتی بر این کتاب نوشته است.
جی پلاس- منصوره جاسبی: حسین معروفی همان نوجوانی بود که مانند بسیاری از دیگر هم سن و سالانش احساس وظیفه کرد و قدم در راه دفاع از دین و میهنش گذاشت، او که با وجود کم سن و سالی اش، هفت سالی را در جبهه ها جنگیده و بارها جراحات جنگ بر پیکرش نقش بسته بود و به گفته فرمانده شهیدش حاج قاسم، کم سن و سال ترین فرمانده گردان لشکر ۴۱ ثارالله سلام الله علیه بود، این بار قرار شد تا طعم اسارت را بچشد، آن هم درست در روزهای پایانی جنگ.
چهار روز از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گذشته بود که حسین با اینکه می توانست از معرکه بگریزد اما کنار بچه های گردانش ایستاد و مقاومت کرد و همگی اسیر دشمن بعثی شدند. این اسارت بیست و شش ماه طول کشید و چون هیچ نشانی در صلیب سرخ از او ثبت نشده بود، نامش در جرگه شهدای مفقود الاثر جای گرفت و اینگونه بود که بعثی ها فرصت بیشتری یافتند تا هر گونه که می خواهند حسین را شکنجه کنند.
قصه روزگاری که حسین گذراند در کتاب "بچه های حاج قاسم" به رشته تحریر درآمده است که خاطره نویسی آن را افسر فاضلی شهر بابکی بر عهده گرفت و طراحی جلد نیز بر عهده علی اصغر بهمن نیا گذاشته شد. ویژگی اولین نشر آن رنگی بودن و متمایز شدن عکس حاج قاسم از بقیه افراد بود اما در چاپ بعدی کل تصاویر رنگی شد. این کتاب اولین بار سال ۹۴ از زیر چاپ بیرون آمد.
کتاب " بچه های حاج قاسم" از چهار بخش اصلی و دو بخش نمایه و تصویر تشکیل شده است.
بخش اول آن شامل دو فصل است که به زمان کودکی سردار حسین معروفی پرداخته است.
نوجوانی معروفی و شروع جنگ علیه ایران که از بیست فصل تشکیل شده، بخش دوم کتاب است.
در بخش سوم نویسنده به خاطرات دوران اسارت پرداخته و هفت فصل را شامل می شود و بخش چهارم خاطرات همسر سردار معروفی و دلتنگی هایش را به رشته تحریر در آورده است و بخش آخر کتاب به تصاویری از دست نوشته ها و عکس های ایام دوران دفاع مقدس اختصاص پیدا کرده است.
یادداشت حاج قاسم بر کتاب "بچه های حاج قاسم"
سردار سپاه اسلام حاج قاسم سلیمانی در یادداشتی بر این کتاب نوشته است:
عزیز برادرم حسین آقای گل
خاطرات ارزشمندت را خواندم و به نظرم رسید حیف است این کتاب فقط با سر تیترهایی چاپ شود.
خواهش می کنم محورهایی را که آورده ای به خوبی با جزییات بیشتر بپرداز و یقیناً این کتاب تکان دهنده خواهد بود.
خوب است از یکی از نویسندگان مثل سرهنگی یا دهقانی که در نوشتن کتاب های شهدای کرمان نقش داشته اند برای تدوین استفاده کنید.
من به شما افتخار می کردم و ارادت داشتم، اما با خواندن این نوشته از داشتن چنین مردانی احساس افتخار و در خود احساس شرمندگی و حقارت می کنم.
برادرت قاسم
در مسیر دمشق
منصوره جاسبی