در ساعت هفت عصر روز سی و یکم شهریور ماه سال ۵۹ یعنی در حالی که فقط چند ساعت از آغاز رسمی حمله رژیم بعث عراق به ایران می گذشت، امام خمینی در پیامی رادیو تلویزیونی نکته های مهمی را خطاب به ملت ایران و عراق مطرح کردند.
"بسم الله الرحمن الرحیم
در این موقع که مدارس ایران باید باز بشود و امیدوارم که جوانان ما و اطفال ما با تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی، به مدارس بروند و کار خودشان را شروع کنند، باید به این جمعیتهایی که می خواهند نگذارند مدرسه های ما باز بشود، توجه داد که شما در یک همچو موقعی که ایران در این وضع واقع است و عراق رسماً اعلام جنگ کرده است به ایران، اگر راست می گویید که شما با ملت هستید و نسبت به خلق وفادار هستید، باید شما خودتان در این امر با دولت ایران همراهی کنید و اگر ما دیدیم که شما در مدارس ایجاد یک اغتشاش کردید، ماهیت شما با اینکه مقداری اش معلوم است، بیشتر معلوم می شود پیش ملت ایران. در یک همچو وقتی که ایران در حال جنگ است با امریکا و این آلت دست امریکا تجاوز کرده است به ایران، شما اگر برای باز شدن مدارس اغتشاش بپا کنید یا شایعه سازی کنید، معلوم می شود که شما عمّال امریکا و همدست صدام حسین خبیث هستید. بنابراین، ملت ما باید با آگاهی و با خونسردی به این مسائل توجه کند.
بعض نکات باید گفته بشود: یکی اینکه گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد. هر وقتی که مقتضی بشود من پیامی به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او خواهم ثابت کرد که اینها، این اذناب امریکا قابل ذکر نیستند و ما همیشه بنا داریم که در این برخوردها، طوری برخورد بشود که جواب برخورد آنها داده بشود که به ملت عراق ـ خدای نخواسته ـ صدمه ای وارد نشود. لکن ما عازم بر این هستیم، مصمّم بر این هستیم که اگر عراق حدّ خودش را نداند و تجاوز را تکرار بکند، ما دستور بدهیم و ملت ما بسیج بشوند و آن وقت برای ملت عراق معلوم باشد که ما با آنها هیچ کار نداریم، بلکه این صدام حسین است که به واسطۀ تحریک امریکا به ما تجاوز کرده است و ما اگر جوابی به او بدهیم، هرگز به ملت عراق، که برادر ما هستند، مربوط نیست.
امروز من صدای منحوس این آدم را شنیدم؛ یعنی، بیانیه اش را شنیدم. ایشان معلوم می شود که تازه مسلمان شده است! برای اینکه به حضرت امیر، علی بن ابی طالب و امام حسین ـ سلام الله علیهما ـ و اینها تشبث کرده و مردم را می خواهد گول بزند. ایشان نمی داند که مردم عراق ایشان را می شناسند و از اوّلی که این حکومت اشتراکی روی کار آمد و مرحوم آقای حکیم(۱)تحریم کرد و آنها را تکفیر کرد، مردم عراق اینها را شناخته اند و بعد هم از اعمالی که انجام داده اند، اینها شناسایی شده اند. اینها علمای بزرگ عراق را اعدام کردند. اینکه الآن به شَعْب عراق متوسل می شود، اینها شعب عراق را سرکوب کرده اند. این صدام حسین، من از اول وقتی که روی کار آمد تنبّه دادم که این دیوانه است، این عقلش درست کار نمی کند، و لهذا، با دیوانگی دارد عمل می کند و خودش را به هلاکت می رساند.
من یک صحبت دارم برای ملت ایران و برای ملت عراق و ارتش عراق هم یک صحبت. برای ملت ایران این صحبت را دارم که گمان نکند ملت ایران که ارتش ایران نمی تواند جلوی اینها را بگیرد. خیر، ارتش ایران و قوای مسلّح ما، پاسدارهای عزیز ما قادر بر این معنا هستند، لکن تا مسئله جدّی نشود، آنها جدّاً عمل نمی کنند. آن روزی که مسئله جدّی شد، تمام اینها به طور جِدّ، امر می کنم که عمل بکنند و عراق را سر جای خودشان بنشانند.
ملت ایران نباید خیال بکنند که جنگی شروع شده است و حالا فرض کنید که دست و پای خودمان را گم کنیم. نه، این حرفها نیست. یک چیزی آوردند و یک بمبی اینجا انداختند و فرار کردند، رفتند. الآن هم دولت ایران جواب آنها را مشغولند که جواب آنها را بدهند و می دهند جواب آنها را. قوای بحریه شان بکلی از بین رفته است و قوای بریّه شان هم از بین خواهد رفت. شما خیال نکنید که یک چیزی است. این جنگهای متعددی که واقع شده است یک مقدارش هم نصیب ایران شده است که من هر دو جنگ را یادم هست. هیچ، ابداً مسئله ای نیست. شایعات یا چیزهایی را اگر دشمنهای ما، این احزاب مختلفه ای که الآن در ایران هستند، این گروهها و گروهکهایی که در ایران هستند، حالا اگر فرصت می خواهند به دست بیاورند و شایعه سازی کنند و هی تلفن کنند به این طرف و آن طرف که چه شده است، چه شده، کودتا شده ـ نمی دانم ـ این حرفها در کار نیست. این یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده، رفته است سرجایش. دیگر قدرت اینکه تکرار بکند ان شاءالله ندارد. من به ملت ایران سفارش می کنم که چند جهت را ملاحظه کنند: یک جهت اینکه خونسردی خودشان را حفظ کنند و ابداً توجه به این معنا که یک قضیه ای واقع شده است و واقعاً واقع نشده قضیه ای. توجه نکنند به این معنا. یک وقت اغتشاشی از این راه بار نیاید.
یک جهت هم اینکه ممکن است که این اشخاصی که با اسلام مخالفند و با جمهوری اسلامی از اول مخالف بودند، حالا شایع کنند که خود لشکر ایران و ارتش ایران و ژاندارمری ایران دارند خرابکاری می کنند تا شما را وادار کنند که با آنها مقابله کنید. خیر، اینطور نیست. ارتش ایران و ژاندارمری ایران وفادارند به ما و مشغولند آنها به کوبیدن عراق. شما گمان نکنید که یک وقت بیایند به شما بگویند که تحریک کنند شماها را به اینکه بروید سراغ ـ مثلاً ـ پادگانها. یک همچو کاری جایز نیست و از معاصی بزرگ اسلام است و مخالف رضای خداست و ابداً به اینها اعتنا نکنید و اگر از این افراد کسی پیدا شد که یک همچو تحریکی کرد، بگیرید او را و تحویل بدهید به کمیته هایی که هستند، به آنها تحویلشان بدهید تا آنها را به جزای خودشان برسانند. این حرفی است که ما با ملت ایران داریم که اینها با آرامش، بدون اینکه اصلاً خوفی از چیزی داشته باشند. خوفی در کار نیست اصلاً، چیزی نیست که خوف داشته باشد. یک حرف با ملت ایران است که هم خونسردی خودشان را حفظ کنند و هم این شایعه سازها را جلویشان را بگیرند و هیچ اعتنا به شایعه ها نکنند. من خودم تماس دارم و همۀ مطالب پیش من می آید. امروز هم آقای رئیس جمهور و آقای نخست وزیر آمدند اینجا و گزارش دادند اینجا و من هر روزی که محتاج به این بشود که بسیجی بکنم، خواهم کرد و ان شاءالله ، نیاید آن روز که یک همچو امری واقع بشود.
و یک حرفی [هم] که با ارتش عراق دارم این است که ارتش عراق با کی جنگ می خواهد بکند؟ طرفدار کی هست و مخالف کی؟ طرفدار صدام است که اشتراکی است و کافر است؟! بر ضد کی؟ بر ضد اسلام؟! ارتش عراق باید بداند که این آدم که حالا آمده است اسم علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ را می آورد و اسم حسین بن علی ـ سلام الله علیه ـ را می آورد، این دشمن اینهاست؛ این شخص با اینها دشمن است، با اسلام اصلاً دشمن است این. ارتش عراق باید بداند که این جنگ، جنگ با اسلام است به هواداری کفر و یک همچو جنگی برخلاف رضای خداست و خدای تبارک و تعالی نخواهد بخشید بر آن کسانی که قیام کنند بر ضد اسلام به واسطۀ همراهی با کفر، که هم خود صدام حسین ـ به حسب حکم شرعی ـ کافر است و هم این طرفدار کفّار است، طرفدار کارتر است و به واسطۀ طرفداری از کارتر و گرفتن قوا از او، دارد به ایران حمله می کند و کارتر این نوکرهای خودش را مثل صدام حسین و مثل سادات و امثال اینها را وادار کرده است که به ایران حمله بکنند یا به ایران صدمه بزنند. ملت عراق و ملت مصر باید بدانند این معنا را که اگر ـ خدای نخواسته ـ با ایران طرف بشوند و ارتش عراق با ایران طرف بشود، طرف شدن با اسلام است و ضرر زدن به اسلام و ضرر زدن به پیغمبر اسلام است به طرفداری از کفر، به طرفداری از صدام، به طرفداری از کارتر.
ملت عراق باید بدانند که این جرثومۀ فساد همان طوری دارد با شما عمل می کند که محمدرضا با ایران عمل می کرد. ما محمدرضا را بیرون کردیم و شما هم باید این شخص را بیرون بکنید از عراق. تا قیام نکنید و تا مقابله نکنید با این جرثومۀ فساد، این می خواهد اسلام را از بین ببرد و می خواهد عربیّت را به خیال خودش ـ آن هم نه اینکه واقعاً عقیده دارد به او ـ می خواهد او را جانشین کند و همچو خیالی هم ندارد. می خواهد امریکا را دستش را باز کند در این ممالک اسلامی و ما جرممان این است که با امریکا مخالف هستیم. این جرمی که پیش صدام حسین بخشودنی نیست این است که ما برخلاف امریکا هستیم و لهذا، ما را هر چه می خواهد، می گوید؛ ما را مجوس می گوید هستیم. ما که داریم در مملکتمان قرآن را ترویج می کنیم، در مملکتمان احکام اسلام را داریم ترویج می کنیم و پیاده می کنیم به جای آن احکامی که در سابق بوده است، این آقا ما را مجوس می داند و خودشان که بر ضد اسلام و بر ضد مسلمین هستند، خودشان را طرفدار علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ و اصحاب رسول الله می دانند. باید ملت عراق بداند که این آدم، آدم خطرناکی است برای ملت عراق و خطرش بر ملت عراق زیاد است والاّ به ملت ما، او که نمی تواند صدمه ای بزند. او بر ملت عراق خطرناک است. ملت عراق باید با تمام قوا، کوشش کنند که این شخص فاسد را از بین ببرند و این جمعیتی که برخلاف اسلام و برخلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل می کنند، آنها را از بین ببرند.
و سربازهای ارتش عراق و صاحب منصبهای ارتش عراق باید بدانند که جنگ با ایران، جنگ با اسلام است، جنگ با قرآن است، جنگ با رسول الله است و این از اعظم محرّماتی است که خدای تبارک و تعالی نمی گذرد از او. شما هم همان کار را بکنید که ارتش ایران نسبت به شاه سابق کردند؛ همان طوری که آنها رها کردند او را و متصل شدند به ملت و سربازها فرار کردند از پادگانها و متصل شدند به ملت. شما هم فرار کنید و قوای خودتان را صرف این کنید که این جرثومۀ فساد را از بین ببرید. خدا به شما تأیید می کند، اگر قیام کنید و این شخص را از بین ببرید و یکی را خودتان به جای او بگذارید. ما هم کمک شما هستیم در اینکه از خود شما، از ملت شما یک نفر اداره کند حکومت عراق را. این آدمی [را] که برخلاف اسلام، و برخلاف مصالح اسلام مشغول مفسده شده است، این فاسد را از بین ببرید، با ملت همراه بشوید.
ملت عراق هرگز با صدام حسین موافق نیست. یک روز هم موافقت ندارد. ملت عراق با اسلام موافق است. کسی که با اسلام موافق است، کسی که کتاب او «قرآن» است، کسی که کعبه قبلۀ اوست، نمی شود با یک آدم کافری که در پناه کفّار دارد زندگی می کند و در پناه کارتر و امثال کارتر دارد به حیات خودش ادامه می دهد، نمی شود با این همراهی بکنید. من به آنها سفارش می کنم ـ به ارتش عراق ـ که اگر می توانند قیام کنند بر ضد این آدم و این آدم را از بین ببرند و خودشان جانشین او بشوند و ما هم تأییدتان می کنیم و اگر این برایشان میسور نیست، فرار کنند و جنگ با اسلام نکنند.
با ملت عراق هم عرض می کنم که با همۀ قوا، قیام کنید بر ضد این آدمی که الآن قیام بر ضد اسلام کرده است. قیام این نسبت به ایران، قیام کافر بر مسلم است و قیام لشکر کفر بر لشکر اسلام است. باید با همۀ قوا با این شخص مقابله کنید و مقاتله کنید. من چنانچه ـ خدای نخواسته ـ دامنه پیدا کرد این کارهای صدام حسین و اربابهای صدام حسین، تکلیف ملت ایران را تعیین خواهم کرد و امیدوارم به آنجا نرسد و اگر برسد، دیگر بغدادی باقی نخواهد ماند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته"
۱.آقای سید محسن حکیم متوفای 1389 قمری از مراجع تقلید و رهبر شیعیان عراق