به مناسبت سالروز رحلت آیت الله طالقانی؛
آیت الله طالقانی دلیل بازگشت خود از نجف به تهران را چه عنوان می کند؟/کانون اسلام با چه انگیزه ای تاسیس شد؟/کدام مسجد مرکز فعالیت های آیت الله بود؟
آیت الله سید محمود علایی طالقانی (۱۲۸۹- ۱۳۵۸ش) از مبارزان و شخصیتهای انقلاب اسلامی ایران، مفسر قرآن و نهج البلاغه و از علمای تهران بود که پیش از انقلاب با جبهه ملی و نهضت آزادی همراهی داشت و پس از کودتای ۲۸ مرداد، از مدافعان فدائیان اسلام بود. وی در جریان انقلاب سفید و مخالفت با آن به زندان افتاد. در آستانه انقلاب، ریاست شورای انقلاب را بر عهده گرفت و پس از انقلاب اولین امام جمعه شهر تهران و نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی شد.
به گزارش جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که به لطف روح بزرگشان مفید فایده باشد.
این شماره از معرفی بزرگان که از سایت ویکی فقه گرفته شده است به آیت الله سید محمود علایی طالقانی اختصاص دارد که ایشان علاوه بر فعالیت های سیاسی، مفسر قران و نهج البلاغه بوده و از علمای تهران به شمار می آمدند.
تولد و درگذشت
آیت الله سید محمود علایی طالقانی در سال ۱۳۲۶ق (اسفند ۱۲۸۹ش) در روستای گلیرد طالقان متولد شد.[۱] او در سحرگاه ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ش؛ ۱۸ شوال سال ۱۳۹۹ بر اثر سکته قلبی درگذشت. پیکر وی، طبق وصیتش، در میدانگاهی وسط قطعات ۱۷ و ۲۱ بهشت زهرا، که مدفن هزاران شهید انقلاب اسلامی بود، به خاک سپرده شد.
تحصیلات
وی از پنج سالگی تحصیلات خود را در مکتبخانه آغاز کرد و نزد ملا سید تقی اورازانی، قرآن و کتب رایج آن دوره را فرا گرفت.[۲] سپس مقدمات علوم حوزوی را نزد پدرش شروع کرده و در ده سالگی راهی قم و مدارس رضویه و فیضیه شد،[۳] پس از آن به نجف اشرف رفت و از دروس بزرگان آن زمان بهره برد. اساتید مهم او در قم و نجف، از این قرار بودند:
- سید شهاب الدین مرعشی نجفی
- ادیب تهرانی
- سید محمد حجت
- سید ابوالحسن اصفهانی
- محمد حسین غروی اصفهانی
- آقا ضیاءالدین عراقی
- شیخ عبدالکریم حائری یزدی
وی موفق به اخذ درجه اجتهاد از سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ عبدالکریم حائری، و اجازه نقل حدیث از شهاب الدین مرعشی و قمی، شد.[۴] و در خلال سالهای ۱۳۱۸- ۱۳۱۷ﻫ.ش به تهران بازگشت و در درس میرزا خلیل کمرهای، فلسفه و حکمت آموخت.[۵]
فعالیتهای فرهنگی
آیت الله دلیل بازگشت خود به تهران را تثبیت عقاید ایمانی جوانان ذکر کرده است و فعالیتهای فرهنگی خود را با نوشتن مقاله و سخنرانی شروع میکند. وی چارۀ درد اجتماع را در بازگشت به قرآن و نهجالبلاغه میدانست و تلاش کرد خود در این راه پیشقدم باشد، از همینرو برای جوانان جلسات تفسیر قرآن برپا کرد. خود در این باره میگوید:
این کتاب هدایت که چون نیم قرن اول اسلام باید بر همه شئون نفسانی و اخلاقی و قضاوت و حکومت حاکم باشد، یکسره از زندگی برکنار شده و در هیچ شأنی دخالت ندارد. دنیای اسلام، که با رهبری این کتاب روزی پیشرو و رهبر بود، امروز دنبالهرو شده. کتابی که سند دین و حاکم بر همه امور بوده مانند آثار عتیقه و کتاب ورد تنها جنبه تقدس و تبرک یافته و از سرحد زندگی و حیات عمومی برکنار شده و در سر حد عالم اموات و تشریفات آمرزش قرار گرفته و آهنگ آن اعلام مرگ است.[۶]
تأسیس کانون اسلام
پس از سقوط رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ش، وی کانون اسلام را برای نشر معارف قرآن و سنت تأسیس کرد و در همان زمان مجلهای به نام دانشآموز از طرف همان کانون به انتشار رساند. این کانون محل آمد و شد اقشار مختلف جامعه اعم از افسران ارشد ارتش، مهندسین، و صاحبان منصب عالی در برخی وزارتخانهها همچون پست و تلگراف، دانشیاران، آموزگاران، دانشجویان، دانشآموزان و حتی کسبه بود.[۷]
واقعه آذربایجان و زنجان
پس از واقعه آذربایجان در سال ۱۳۲۵ش، آیت الله طالقانی از طرف انجمن تبلیغات اسلامی، اتحادیه مسلمین و جامعه روحانیت آن زمان، برای بررسی حوادث آذربایجان، راهی آن دیار شد. وی حدود ده شبانهروز در زنجان و آذربایجان به تحقیق و تفحص درباره مسئله دموکراتها و حمله ارتش به آن مناطق میپردازد و پس از آن گزارشی مفصل از حوادث و وقایع ارائه میدهد.[۸]
در بحبوحه غائله آذربایجان، تهدیدات در زنجان هم شروع شد و بیشترین فشار بر آیت الله سید محمود حسینی زنجانی (پدر سید عزالدین حسینی زنجانی) بود که در مقابل کمونیستها و جدایی طلبها ایستاده بود. با مساعدت آیت الله طالقانی و برای حفظ جان استادش، آیت الله زنجانی به تهران منتقل شد و طالقانی به سفارش استاد، عازم زنجان شد و در همین سفر برای سربازان ارتش، سخنرانی کرد. خود وی نقل میکند:
وقتی به راه آهن... عدهای از جوانان و مخبرین مطبوعات با تعجب به من نگاه میکردند که این سید اینجا چه کار میکند و به این کارها چه کار دارد.[۹]
حضور مؤثر در انجمنها
آیت الله طالقانی سلسله سخنرانیهایی در انجمنهای مختلف آن دوره داشت از جمله انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه تهران، انجمن اسلامی مهندسین، و تشکل فداییان اسلام. وی بیشترین فعالیت را در خلال سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ش، در انجمن ماهانه دینی داشت که غالباً درباره مسائل روز و کاربردی جامعه به سخنرانی میپرداخت. شهید مطهری و محمد ابراهیم آیتی نیز از ارکان این انجمن بودند.[۱۰]
حوزه و دانشگاه
فاصله میان حوزویان و دانشگاهیان، یکی از مهمترین دغدغههای طالقانی بود و همواره از این دیوار بزرگ میان این دو قشر رنج میبرد. وی تلاش بسیاری کرد تا میان این دو نهاد تاثیرگذار در جامعه ارتباط و وحدت ایجاد کند که بیشترین این فعالیت ها در مسجد هدایت بوده است.[۱۱] کاتوزیان در این باره میگوید:
آیتالله طالقانی ... حق بزرگی به گردن ما دانشگاهیان دارد؛ برای اینکه از نخستین کسانی بود که میخواست بین دانشگاه و روحانیت پلی ایجاد کند و این دو مرکز علمی را به هم مربوط سازد، ارتباطی در سطح برابر، نه در سطح ولایت که یکی پیشرو باشد و یکی مقلد.[۱۲]
فعالیتهای سیاسی
نهضت ملی
نامزدی برای مجلس
از جمله فعالیتهای سیاسی آیت الله طالقانی در زمان نهضت و دولت ملی مصدق، نامزدی وی در دوره هفدهم مجلس شورای ملی در استان مازندران بود. وی تلاش کرد با نامزدی خود، از یک طرف مانع گسترش حزب توده در آن منطقه شود و از طرف دیگر مایل بود که نیروهایی که آرمانهای دینی و ملی دارند و خواستار مبارزه با استبداد هستند به مجلس راه یابند؛ ولی به علت درگیری بین طرفداران حزب توده و فئودالهای منطقه، که مورد حمایت دربار بودند، دولت ملی مصدق انتخابات این مناطق را لغو میکند؛ در نتیجه، وی از راهیابی به مجلس بازمیماند.[۱۴]
پس از کودتا
آیت الله طالقانی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش، مسجد هدایت را به یکی از کانونهای مقاومت و مبارزه تبدیل کرد. در کنار فعالیتهای فرهنگی و نشر فرهنگ و اصول راستین اسلامی، فعالیت و مبارزات خود را سامان داد و همراه با سید رضا موسوی زنجانی به نهضت مقاومت ملی پیوست. وی نحوه شکلگیری نهضت مقاومت ملی پس از کودتا را چنین شرح میدهد:
پس از شکست دولت مصدق، نهضت مقاومت ملی تشکیل شد. برای آنکه چراغ مبارزه خاموش نشود عدهای از فرزانگان، شخصیتهای ملی و دینی رهبری را بر عهده گرفتند. این نهضت ادامه پیدا کرد.
همراهی با فداییان
وی پس از کودتای ۲۸ مرداد، فداییان اسلام را پناه داد. ایشان علاوه بر پناه دادن آنان در تهران، آنها را به طالقان و دیگر شهرهای ایران میفرستاد تا از گزند جوخۀ اعدام رژیم در امان باشند. وی به سبب پناه دادن فداییان اسلام دستگیر و به طور موقت روانه بازداشتگاه شد.
تأسیس نهضت آزادی
پس از آنکه نهضت ملی دچار اختلافات شده و از نگاه طالقانی، دیگر توان یک مبارزه اصولی را با شاه نداشت، آیت الله طالقانی و همفکرانش درصدد برآمدند تا راهی دیگر را برای مبارزه مدنی و سیاسی خود برگزینند. در این میان با تلاش مهدی بازرگان و یدالله سحابی، و همچنین همراهی سید محمود طالقانی، در اردیبهشت ۱۳۴۰ش نهضت آزادی ایران تأسیس شد.[۱۵]
انقلاب سفید
در جریان انقلاب سفید شاه، یکی از کسانی که به مخالفت با این رفراندوم پرداخت، آیت الله طالقانی بود. وی در بیانیهای در ۲ بهمن ۱۳۴۱ش با بیان دیدگاهش در مخالفت با فئودالیسم و اینکه به داشتن گرایشهای سوسیالیستی مشهور است و با اصلاحات واقعی مخالف نیست، اعلام داشت که تا آزادی قلم و مطبوعات نباشد و قانون اساسی زیر پا گذاشته میشود، خیمه شب بازی رفراندوم، فایدهای ندارد.
پس از این مخالفت، وی در ۳ بهمن ۱۳۴۱ش، به همراه مهدی بازرگان و یدالله سحابی دستگیر و زندانی شدند. گفته شده هدف از دستگیری این عدّه و نیز اعضای جبهه ملی و عدهای از روحانیون این بود که در هنگام رفراندوم، مخالفان در صحنه نباشند. [۱۶]
این دستگیری، چهار ماه و هشت روز طول کشید و او در ۱ محرم ۱۳۴۲ش از زندان آزاد شد. وی پس از آزادی، دوباره مسجد هدایت و منابر سخنرانی را مرکز مبارزه با رژیم استبداد قرار میدهد. پس از دستگیری امام خمینی در شب ۱۵ خرداد (شب ۱۱ محرم)، آیت الله طالقانی به اتفاق دیگر دوستان اعضای نهضت آزادی ایران، اعلامیهای با عنوان «دیکتاتور خون میریزد» منتشر میکند که در آن به بازداشت غیرقانونی امام خمینی(س) و حبس دیگر علما اعتراض میکند با تأکید این نکته که هر کس در این وضعیت دست از مقاومت بردارد، به اسلام، قرآن و آزادی خیانت کرده است.
اعلامیههای دیگر طالقانی در انتقاد از سیاستهای شاه، باعث شد که پس از کش و قوسهای فراوان مجدداً دستگیر و به ده سال زندان محکوم شد. وی در زندان به تدوین اولین جزء تفسیر پرتوی از قرآن می پردازد. وی در ۹ آبان ۱۳۴۶ش از زندان آزاد شد و به فعالیت خود در مسجد هدایت ادامه داد.
کنفرانسهای اسلامی
حوزه تفکر آیت الله طالقانی محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نبود. وی در کنفرانسهای متعددی با حضور اندیشمندان اسلامی شرکت کرد و با آنان به گفتگو نشست. او از سال ۱۳۲۷ش برای شناساندن صهیونیستها به مردم مسلمان ایران، شناساندن حق مردم مسلمان فلسطین به همگان و نشان دادن علت این بدبختی ها، که همان تفرقه در میان امت اسلام است، به نوشتن و گفتن و اعلامیه دادن و تبلیغ و مسافرت کردن اقدام کرد. از جمله فعالیتهای او شرکت در کنفرانسهای اسلامی بود:[۱۷]
- کنفرانس شعوبالمسلمین در کراچی در سال ۱۳۳۱ش
- کنفرانس اسلامی قدس در ۲۷ رجب ۱۳۷۹ق (۱۳۳۸ش) به دعوت کامل شریف و سعید رمضان
- کنفرانس اسلامی قاهره در ۱۳۸۱ق (دی ۱۳۴۰ش)
آثار
اسلام و مالکیت
طالقانی با هدف معرفی مکتب اقتصادی اسلام، کتاب «اسلام و مالکیت» را در سال ۱۳۳۲ش نگاشت. وی در این کتاب، دیدگاههای اقتصادی مارکسیسم و سرمایهداری را نیز نقد کرده است.
تنبیه الامه
در زمینه سیاست و مبارزه با استبداد و حکومت مطلقه کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله نائینی را با عنوان حکومت از نظر اسلام با مقدمه و پاورقیهای توضیحی منتشر کرد. نقل شده که آیت الله زنجانی در ترغیب آیت الله طالقانی در تجدید چاپ این کتاب، آن هم در شرایط سخت پس از کودتای ۲۸ مرداد بسیار نقش داشته است.[۱۸]
پرتوی از قرآن
پرتوی از قرآن، تفسیری ناتمام است که ۶ جلد از آن منتشر شده است که شامل تفسیر سورههای حمد، بقره، آلعمران و جزء سی است. گفته شده است که این تفسیر در طول نزدیک به ۴۰ سال نگارش شده که بخشی از آن را آیتالله طالقانی در زندان نوشته و مخفیانه به بیرون از زندان ارسال کرده است. جلد اول این تفسیر در سال ۱۳۴۲ منتشر شد. آیتالله طالقانی در مقدمه کتاب نوشته است: «من خود را مفسر نمیدانم و پرتوی از قرآن که به ذهن من تابیده است را به کاغذ منتقل میکنم.»
به سوی خدا میرویم
این کتاب که سفرنامه حج آیت الله طالقانی است که سال ۱۳۳۲ نوشته شده است.
توحید از نظر اسلام
این کتاب مختصری است که در ۵۲ صفحه در سال ۱۳۵۸ منتشر شده است.
همچنین مجموعه آثار ایشان در سال ۱۳۸۹ از سوی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و شهرداری تهران به کوشش مرحوم سید هادی خسروشاهی در دو جلد چاپ شده است.
مجاهدین خلق ایران(منافقین)
این سازمان، یک گروه سیاسی ـ نظامی بود که در سال۱۳۴۴ش توسط تعدادی جوان مسلمان پایهگذاری شد و آنان از همراهان دائمی آیت الله طالقانی در سخنرانیهای او درباره اسلام، قرآن، و مبارزه با استبداد بودند. ایشان، طالقانی را به عنوان مهمترین روحانی حامی خود میدانستند.
با نفوذ ساواک به درون سازمان مجاهدین، آیت الله طالقانی هم مورد مراقبت قرار گرفت. بعد از رمضان ۱۳۵۰ش، حکومت وقت، آیت الله طالقانی را به مدت ده سال به زابل تبعید کرد که اعتراضات زیادی را در پی داشت. البته بعدها با فشار بزرگانی چون آیتالله آشتیانی، یکی از مراجع تهران، رژیم رأی صادره را پس از شش ماه تقلیل داده و محل اقامت اجباری وی را از زابل به بافتِ کرمان تغییر داد. وی پس از یک سال اقامت در بافت، به تهران بازگشت.[۱۹]
دستگیری مجدد
آزادی و مبارزه مجدد
هنگامی که بختیار دولت تشکیل داد، آیت الله طالقانی آن را به رسمیت نشناخت و اعلام داشت که این دولت مغایر با قوانین اسلامی و خواست ملت است. طالقانی پس از آزاد شدن از آخرین زندان (آبان ۱۳۵۷) تصمیم داشت به علت کهولت سن و ضعف قوای جسمی و روحی مدتی به استراحت بپردازد؛ اما با دریافت پیام امام خمینی از پاریس و توصیه امام مبنی بر حمایت و هدایت انقلابیون، و نیز انتظارات عامه مردم، به ویژه روحانیون، روشنفکران، دانشجویان و سازمانها و گروههای مبارز سرّی، که عموماً او را میشناختند و به انتظارش بودند، این تصمیم خود را تغییر داد و برای اینکه رژیم در حال زوال، این غیبت ایشان را در صحنه انقلاب دستاویزی قرار ندهد با همان حال به جمع مردم انقلابی پیوست و فرمود:
من فکر کردم که چرا رژیم ما را آزاد کرد و حال آنکه آزادی ما مبارزه را تشدید خواهد کرد و با بررسی اوضاع و احوال انقلاب، به این نتیجه رسیدم که عوامل دربار و ساواک میخواهند من را در برابر رهبری امام علم نموده و به قطبی در برابر ایشان تبدیل کنند.[۲۰]
شورای انقلاب
شورای انقلاب یکی از مهمترین ارکانی بود که در رهبری انقلاب، در دوران قبل و پس از پیروزی آن عملکردی مهم و تأثیرگذار و در حقیقت نقش قوای سه گانه را بر عهده داشت. ظاهراً در ابتدا دو شورا تشکیل شده بود. امام شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از آن اعلام شد که شورای انقلابی هم از طرف آیت الله طالقانی تشکیل شده است. نقل شده که این موازی کاری، به سبب عدم اطلاع وی از تشکیل شورای انقلاب به دستور امام، بوده است. پس از این جریان، امام پیام داد تا آیت الله طالقانی رئیس شورای انقلاب شود.[۲۱]
رابطه طالقانی و امام خمینی تنها یک رابطۀ روحانی و حوزوی نبود؛ ریشه در خط فکری و حرکتی و اهداف اساسی آن دو داشت. به همین جهت، وی سعی در انسجام مردم و وحدت رهبری میکرد و چنانکه خود به یاران نزدیکش گفته بود:
بعد از ورود امام کنارهگیری خواهد کرد تا امام بتوانند با تمرکز، خود جنبش را به پیش برند.[۲۲]
تثبیت جمهوری اسلامی
آیت الله طالقانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سعی میکرد نیروهای مختلف سیاسی را در جهت اتحاد و هماهنگی ملت گرد هم آورد و تحت رهبری امام خمینی متحد کند. از اینرو، به همه نیروها توصیه میکند که به ملاقات امام بروند و همبستگی خود را با رهبری ایشان اعلام دارند.
درگیریهای سنندج
با شروع درگیریهای مسلحانه بین کمیتههای شیعه و سنی سنندج در اواخر اسفند ۱۳۵۷ش، آیت الله طالقانی به این شهر میرود و سخنان تأثیرگذار وی منجر به ختم این غائله شده و کار با انتخاب شورای شهر ختم به خیر میشود.[۲۳]
امامت جمعه
اولین نماز جمعه تهران پس از انقلاب اسلامی، به امامت آیت الله طالقانی در اولین جمعه رمضان ۱۳۵۸ش در بهشت زهرا برگزار شد.[۲۴] آخرین نماز جمعه به امامت وی در ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ در بهشت زهرا بر سر قطعه شهدای ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ برگزار شد.
خبرگان قانون اساسی
آیت الله طالقانی در ۱۸ تیر ۱۳۵۸ش از حوزه انتخابیه تهران با اکثریت قاطع آرا به عنوان نماینده اول تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد(۲۵)
دولت موقت
هرچند که رابطه خوب میان طالقانی و بازرگان این شائبه را پدید آورده بود که طالقانی در این انتصاب نقش داشته است اما نقل شده طالقانی، در جلسه مدرسه رفاه، تمایلی به تعیین بازرگان به عنوان نخست وزیر نداشته است و بازرگان را برای پیشبرد اهداف انقلاب، قاطع و مدبر نمیدانسته است.[۲۶]
تبیین نظرات اسلام و انقلاب
تبریک سال نو
هنوز جنجال تفرقهانگیز حقوق اقلیتهای مذهبی و سیاسی و مسئله حجاب اسلامی فروکش نکرده بود که برخی به تصور اینکه با زوال رژیم شاهنشاهی همه سنتهای اصیل ملی را هم باید کنار گذاشت، خواستار حذف عید نوروز بودند و به آن دامن میزدند و این امر موجب نگرانی مردم و اقلیتهای قومی و مذهبی به ویژه زرتشتیان اصیل و علاقهمند به این سنت ملی شده بود. به همین جهت، شبِی که ساعت تحویل سال فرامیرسد، دقایقی قبل از حلول سال نو ۱۳۵۸ش، آیت الله طالقانی در صفحه تلویزیون ظاهر شد و عید نوروز را یک سنت اصیل ملی و مذهبی خواند و با قرائت دعای تحویل سال آغاز سال نو را «بهار آزادی» نامید و به رهبر و ملت ایران تبریک گفت.[نیازمند منبع]
پانویس
- افراسیابی، طالقانی و تاریخ، ص۲۵.
- افراسیابی، طالقانی و تاریخ، ص۲۵.
- افراسیابی. طالقانی و تاریخ، صص۲۸-۲۹.
- افراسیابی. طالقانی و تاریخ، ص۳۱.
- شیرخانی، شورا و آزادی، ص۷۹.
- اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۳۲۶.
- اسفندیاری، پیک آفتاب، صص۵۳-۵۴.
- شیرخانی، شورا و آزادی، ص۷۹.
- یادآوران، مصاحبه با آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی، ص۲۴.
- اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۶۲.
- مجله یادآور، مصاحبه با آیت الله امامی کاشانی، ص۲۹؛ اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۶۳.
- اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۶۷.
- شیرخانی، شورا و آزادی، ص۹۵.
- شیرخانی، شورا و آزادی، ص۹۵.
- افراسیابی، طالقانی و تاریخ، ص ۱۸۵-۱۸۶.
- اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۱۵۶.
- یادآور، مصاحبه با آیت الله یحیی نوری، ص۵۰-۵۲؛ همان، دکتر غلامعلی حداد عادل، ص۵۶-۵۷.
- یادآوران، مصاحبه با آیت الله سید عزالدین حسین زنجانی، ص۲۵.
- علی شیرخانی، همان، ص۱۱۶.
- میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ص۲۱.
- میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ص۷۵.
- میرابوالقاسمی، همان، ص۹۰.
- شیرخانی، همان، ص۱۲۰.
- شیرخانی، ص ۱۲۵-۱۲۶.
- شیرخانی، ص ۱۲۵-۱۲۶.
- میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، صص۹۴-۹۵.
منابع
- اسفندیاری، محمد، پیک آفتاب (پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیتالله سید محمود طالقانی)، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۳.
- افراسیابی، بهرام، طالقانی و تاریخ، تهران، نیلوفر، ۱۳۶۰.
- خمینی، روحالله، صحیفه امام. تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، ۱۳۷۸.
- شیرخانی، علی، شورا و آزادی (بحثی در اندیشه سیاسی آیتالله طالقانی). قم، آفتاب سباء، ۱۳۸۱.
- عزیزی، حشمتالله، مبارزات آیتالله طالقانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸.
- میرابوالقاسمی، محمدحسین، طالقانی فریادی در سکوت، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۲.
- یادآور، کتاب ماه فرهنگی تاریخی، شناخت نامه آیت الله سید محمود طالقانی، سال پنجم، شماره نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم، تابستان ۱۳۹۱.
دیدگاه تان را بنویسید