مهرانه مهین‌ترابی یکی از دوست‌داشتنی‌ترین آدم‌های این روزگار است. نمی‌گویم بازیگر محبوب چون رفتار و سبک زندگی‌اش تا جایی که ما می‌دانیم و خودش درباره آن صحبت‌ کرده، فراتر از یک بازیگر است و نمی‌توان درباره او نوشت فقط با این عنوان که مهرانه مهین‌ترابی بازیگر است.

به گزارش جی پلاس، مهین‌ترابی از آن آدم‌هایی است که شبیه حرف هایشان زندگی می‌کنند، در واقع از آن آدم‌هایی نیست که به اصطلاح فقط حرف بزند. یک چیزهایی سرهم بندی کند و بگوید اما وقتی پای عمل به میان می‌آید، رفتارش با حرف‌هایش از زمین تا آسمان فرق داشته باشد. برای همین است که مهین‌ترابی بین همه طیف‌ها با هر سن و سالی و هر تحصیلاتی طرفدار دارد و به معنی واقعی کلمه محبوب است.

دیروز تصمیم گرفتم درباره توانمندسازی خانم‌ها با یک آدم حسابی صحبت کنم؛ آدمی که کارنامه‌اش و سبک زندگی‌ اش برای اثبات موفقیتش و این که آدمی خودساخته‌ است کافی باشد با همین رویکرد به اولین نفری که تلفن کردم خانم مهین‌ترابی بود که البته خوش‌شانس هم بودم که وقتی موضوع گفت و گو را به او گفتم پذیرفت که صحبت کند. با همان صدای زیبایش گفت البته نمی‌دانم صحبت‌های من چقدر به کار خواننده‌های روزنامه شما بیاید چون من جامعه‌شناس نیستم.وقتی به او گفتم از تجربه و باورهای شخصی‌تان برایم بگویید، پذیرفت که درباره توانمندسازی و زندگی هدفمند زنان صحبت کنیم اما جلوتر که رفتیم به این نتیجه رسیدم که این صحبت‌ها اصلا ربطی به جنسیت ندارد و برای همه می‌تواند کاربرد داشته باشد.

دنبال رویایم رفتم
مهین‌ترابی درباره انتخاب مسیر زندگی و این که بازیگری را انتخاب کرده، گفت: من در رشته مدیریت اداری در دانشگاه درس خواندم و بعد از فارغ‌التحصیلی به عنوان ارزیاب گمرک شروع به کار کردم.اما چند ماهی که صبح ساعت 6 از خواب بیدار شدم و سرکار رفتم، دیدم من اصلا آدم زندگی کارمندی نیستم و نمی‌توانم این زندگی را ادامه بدهم. برای همین تصمیم گرفتم بروم دنبال رشته‌ای که به آن علاقه مند بودم.  به بازیگری و هنر علاقه داشتم برای همین کنکور شرکت کردم و در دانشگاه هنرهای زیبا قبول شدم و همزمان هم کار می‌کردم و هم درس می‌خواندم که این اصلا کار آسانی نبود.نمی‌توانستم کارم را رها کنم چون به حقوقش نیاز داشتم.از آن طرف خانواده‌ام هرچند مانع این تصمیم من نشدند اما حمایتی هم از آن نکردند.آنها ترجیح می‌دادند من کارم را حفظ کنم و کارمند بمانم اما رویای من چیز دیگری بود و بابت آن باید هزینه می‌دادم که دادم.

رضایتمندی درونی
مهین ترابی می‌گوید: راستش من می‌توانستم به همان آب باریکه حقوق کارمندی راضی باشم و خودم را به دردسر نیندازم؛ اما نشستم و با خودم فکر کردم آیا با این سبک زندگی چند سال می‌توانم دوام بیاورم؟ آیا دو سال دیگر هم خوشنود خواهم بود؟ همین تحلیل و روراست بودن با خودم باعث شد از سایه امنیت بیرون بیایم. داشتن زندگی هدفمند و آن طور که دوست داری با راحت‌طلبی و تنبلی به دست نمی‌آید. من خیلی تلاش کردم و بابت همین تلاشی که کردم الان از جایی که در آن قرار دارم راضی‌ام. رضایتم بابت شهرت بازیگری نیست. بابت این است که روحم راضی است. مسیری را طی کرده‌ام که دلم می‌خواسته به جایی رسیده‌ام که هدفم بوده. این رضایتمندی درونی است که خوشحالم می‌کند. من با آگاهی و به دور از هر هیجانی تصمیم گرفتم. با آگاهی مسیر و هدفم را انتخاب کردم و مرحله به مرحله پیش رفتم و همین است که راضی‌ام می‌کند.
به مهین‌ترابی می‌گویم برخی منتظرند تا شرایط بیرونی هموار شود تا آنها شروع به هدف‌گذاری کرده یا مسیرشان را انتخاب کنند، به نظرتان این روش درستی است، می‌گوید: شرایط بیرونی شامل جامعه، خانواده و مدرسه بسیار اهمیت دارند. اما روحیه و این که هر آدمی چقدر خواسته‌های خودش را بشناسد و چقدر به خودش احترام بگذارد و برای رسیدن به اهداف و آرزوهایش مبارزه کند هم مهم است. باز هم تاکید می‌کنم با تنبلی و امروز و فردا کردن هیچ کس به هیچ جا نمی‌رسد یا به جایی که دوست دارد نمی‌رسد. این که فقط رویا ببافی بدون هیچ تلاشی یعنی خیالبافی صرف و درجا زدن. این که بیشتر ساعات شبانه‌روز گوشی دستت باشد و در شبکه‌های اجتماعی بچرخی هیچی عایدت نمی‌شود. من موافق این هستم که گوشی‌ها را زمین بگذاریم و واقعیت زندگی را درک کنیم و از ماهیت واقعی زندگی لذت ببریم. من در هیچ شبکه اجتماعی عضو نیستم چون آن را وقت تلف کردن بیهوده می‌دانم. حالا فرض کن عکسی در اینستاگرام گذاشتی و هزاران لایک و تایید هم گرفتی و در لحظه خوشحال شدی، در چنین شرایطی فکر کن آیا یک سال بعد هم این لایک‌ها و تاییدها خوشحالت می‌کند؟ این لایک‌ها که از آدم‌هایی می‌گیری که اصلا تو را نمی‌شناسند آیا یک ماه دیگر هم احساس خوبی به تو می‌دهد؟ آیا آن آدم‌ها یک سال بعد هم هستند که تو را تایید کنند؟ اگر نباشند و اگر تاییدت نکنند چه احساسی خواهی داشت؟ همه اینها باعث شده من به جای گرفتن تایید از بیرون و گرفتن لایک از شبکه‌های اجتماعی به درون خودم بپردازم و کارهایی انجام دهم که از درون خوشحالم می‌کند.این رفتارها چون درونی و عمیق است همیشه در دسترس هستند و من هرگز نگران این نیستم که اگر آن آدم‌های مجازی نباشند چه به روز من خواهد آمد.

وقت تلف کردن محض !
به مهین ترابی می‌گویم، برخی در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخند با این هدف که چیزی یاد بگیرند، آیا این نوع حضور در این شبکه‌ها به معلومات آنها اضافه می‌کند؟

این بازیگر می‌گوید: اصلا ! آگاهی باید عمیق باشد و آگاهی و دانش فقط با مطالعه زیاد به دست می‌آید. به نظرم باید یک موضوع را برای مطالعه و عمق بخشیدن به آگاهی انتخاب کرد و بعد تا آخرش رفت، تحقیق و مطالعه کرد تا در آن موضوع کاملا دانا شویی. این که در چند شبکه اجتماعی بچرخی و مطالبی را که معلوم نیست منبع آنها چیست بخوانی که نتیجه‌ای ندارد، فقط توهم دانایی به تو دست می‌دهد و وقتی به خودت می‌آیی که هم زمان را از دست داده‌ای و هم به جایی نرسیده‌ای و هم بی سوادی‌ ات عمیق‌تر شده است. قدیم‌ترها می‌گفتند فلان کار آب می‌شود یا نان؟ درست حکایت همین شبکه‌های اجتماعی است، حضور در آنها نه آب می‌شود و نه نان و فقط وقت تلف کردن است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1355136
  • منبع: جام جم
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.