هادی فردانش یادداشتی درباره برنامه عصر جدید نوشت.

به گزارش جی پلاس، هادی فردانش نوشت:

اگر یک اصلاح‌طلب برنامۀ «عصر جدید» را می‌ساخت، کیهان چنین می‌نوشت: «لیبرال‌ها با نفوذ به رسانۀ ملی، در حال تأسیس و ترویج فرهنگ غربی در ایران هستند و با کپی‌برداری از برنامۀ ماهواره‌ایِ «گات تالنت» (Got Talent)، قصد تثبیت سبک زندگی آمریکایی (American lifestyle) در ایران اسلامی را دارند». کیهان بدون شک می‌پرسید: اصلاً چه معنی دارد در مملکت اسلامی، زن و مرد در یک سالن بزرگ کنار هم بنشینند و تشویق کنند و جیغ و هورا بکشند!

▫️اما کیهان نه نوشت، نه پرسید؛ چرا که پشت پرده صحنۀ جذاب عصر جدید، ریسمانش دست همان سازمان رسانه‌ای «اوجِ» سپاه است، که بعد از همکاری با حاتمی‌کیا در «به وقت شام» و تأمین بودجۀ «پایتخت ۵» به شرط تبلیغ اپلیکیشن امنیتی «روبیکا» (که مدام ارسطو تکرار می‌کرد: روبیکا نصب‌کن، رایگان ببین) و اینکه نقی معمولی بگوید: «اگر ما در سوریه با داعش نجنگیم، باید در تهران بجنگیم» (بدون اینکه بگوید مگر ما اصلاً مرز مشترک با سوریه داریم)، و بعد از تجربۀ ناموفق شبکۀ کم مخاطب افق، ناگهان شبکۀ پر مخاطب «سه» را تصاحب کردند.

▫️جریانی که برای تعامل با آن، لازم نیست اصول‌گرا باشید، فقط کافی‌ست اصلاح‌طلب نباشید. برای نمونه، می‌توانی امین حیایی باشی، با همان سبک زندگی خودت، ولی در فیلم «قلاده‌های طلا » بازی کنی. اگر هم بابتش منفور مردم شدی، ما دوباره و براحتی با انتخاب به عنوان داور (تو فقط بگو دوست داشتم، دوست نداشتم)، محبوبت خواهیم کرد. اما اگر عادل فردوسی‌پور هم باشی، با آن سابقه در مبارزه با فساد در ورزش؛ مؤلف، مترجم و استاد دانشگاه؛ و محبوب مردم، ولی اصلاح‌طلب باشی، باید نباشی! در واقع عصر جدید رساندن این پیام به جامعه و سلبریتی‌هاست، که: «هر چه می‌خواهید باشید، اما اصلاح‌طلب نباشید» و این یعنی بالا بردن هزینۀ عرصۀ اصلاح‌طلبی برای جامعه و خاکستری‌سازی سیاسی. امری که مالاً موجب تولید و ترویج احسان علیخانی شدن می‌شود. آهن‌ربای رسانه‌ای «مثلاً مستقل» اما «عملاً عامل». از محمدرضا میثاقی تا محمدرضا گلزار. در لحظۀ پایانی عصر جدید، علیخانی گفت: «این یک برنامۀ مستقل بود، بدون گرایش سیاسی»؛ از او می‌پرسم: آیا هر فرد مستقل دیگری اجازۀ ساخت این برنامه را داشت و دارد؟ آیا اگر همین جمعیت، تماشاگر فوتبال باشند، «تهاجم فرهنگی» محسوب نمی‌شود؟

▫️باری؛ به گمانم پایان عصر جدید، آغاز عصر جدیدی در صحنه و سنخ سیاست‌ورزی اقتدراگرایان است. عصری که با یک چرخش استراتژیک، حساسیت‌های سیاسی‌شان تقدمی چشمگیر به ارزش‌های فرهنگی‌شان پیدا کرده! ایشان به درستی دریافته‌اند که بایستی با تهدید و تخریب و تحدید و تضعیفِ بنیه و برد اجتماعی رقیب، نخست حاکمیت یکپارچه و یکدست شود، سپس محدودیت‌های فرهنگی اعمال یا تحمیل شود؛ به تعبیر بهتر، از کار انداختن مغزِ جسمِ مدنیِ جامعه. پس باید منتظر رفتارهای تاکتیکیِ مردم‌پسند بعدی این جریان بود؛ چرا که در عصر جدید: «اقتدارگراها مهربان می‌شوند».

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.