مدافع سابق تیم فوتبال استقلال گفت: روزی که محمد نوازی با آن همه سابقه را به تمرین تیمش راه ندادند و مدعی شدند از باشگاه گفتند این کار را انجام دهیم متوجه شدم که مدیرعامل باشگاه استقلالی نیست.
به گزارش جی پلاس، حنیف عمرانزاده در خصوص جداییاش از تیم جوانان استقلال، حضورش در بم در کنار اکبرپور و همچنین ماجرای مطالباتش از استقلال صحبتهای زیر را انجام داد:
چه شد از آکادمی استقلال و تیم جوانان جدا شدی؟ چند روز پیش در اینستاگرام صحبتهایی کردی که به نظر میرسد گلایههای زیادی داری...
مشکل ما در آکادمی استقلال از اینجا شروع شد که مدیر عامل ما را انتخاب کرده بود. تا جایی که من اطلاع دارم محمد نوازی سرمربی امیدهای استقلال شده بود اما به یکباره نظر آقایان تغییر کرد.در جلسهای که من، محمد نوازی و آقای شوری حضور داشتیم قرار بود نوازی سرمربی امیدها باشد اما به یکباره همه چیز عوض شد و بعداً آقای حسنزاده سرمربیگری امیدها را برعهده گرفت. این را هم بگویم که حق رضا حسنزاده بود که سرمربی باشد چون او یکی از مدافعان پرافتخار استقلال بوده است. وقتی محمد نوازی به استقلال رفت با من تماس گرفت و پیشنهاد همکاری داد من بدون اینکه فکری بکنم بلافاصله قبول کردم و کار را شروع کردیم. همان ابتدا کار تستگیری آغاز شد،شاید باور نکنید که حدود ۲ هزار نفر برای تست گیری آمدند اما اتفاقاتی می افتاد که تنم می لرزید.بعضی از خانواده ها و پدر و مادرها وحشتناک برای بچههایشان خرج میکردند و بعضا پیشنهاداتی هم میدادند که چندان اخلاقی و درست نبود. بازیکن سفارشی از این طرف و آن طرف به ما سفارش می شد و خیلی ها هم با نامه می آمدند ولی باور کنید ما فرقی نمی گذاشتیم و چون تستها آزاد بود همه را به یک چشم نگاه می کردیم. بنای ما برپاکی بود و به همین دلیل همه را به یک چشم نگاه کردیم و هر بازیکنی خوب بود آن را انتخاب می کردیم اما اختلافات ما از بستن تیم از یک جا شروع شد.
از کجا؟
من یک روز در تمرین حضور نداشتم و محمد نوازی با من تماس گرفت و گفت یک اتفاقاتی افتاده است.او گفت به من اعلام کردهاند فقط باید ۲۰ بازیکن را انتخاب کنم در حالی که من نزدیک ۲۵ بازیکن به باشگاه معرفی کردم. نوازی از باشگاه پرس و جو کرده بود که چرا باید این اتفاق بیفتد و مسئولان آکادمی اعلام کردند از باشگاه خواستند که چند بازیکن را خودشان معرفی کنند که آنها هم ملی پوش هستند. این صحبتهایی که میکنم مومنی به محمد نوازی گفته بود. نوازی هم از این صحبت ها ناراحت شده و زیر بار نرفت و گفت مسئول فنی من هستم و خودم تیم را انتخاب می کنم. محمد مومنی هم ادعا کرده بود که من رئیس آکادمی هستم و بعد از آن اتفاقاتی افتاد که نوازی را به محل تمرین تیم جوانان راه ندادند.
بعد از آن هم به باشگاه رفتید و جلسه گذاشتید...
بله. جلسهای در باشگاه تشکیل شد و طرفین صحبتهایشان را انجام دادند که علی خطیر معاون باشگاه حق را به محمد نوازی داد. ما فکر نمی کردیم این اتفاق بیفتد اما به هر حال یک نفر در باشگاه استقلال فوتبالی فکر کرد و آنجا گفت که مسئولیت فنی تیم با محمدنوازی است. خطیر به مومنی گفت شما اگر فسادی در آکادمی می بینید باید به ما بگویید تا ما با آنها مقابله کنیم. قبل از این جلسه ما تصمیم گرفته بودیم دیگر با باشگاه استقلال همکاری نکنیم اما من به محمد نوازی گفتم اتفاقا ما باید بمانیم تا آن بچه هایی که در تیم جوانان دو ماه زحمت کشیدند از لیست خط نخورند چون واقعاً آنها قلع و قمع می شوند.
البته نوازی هم از برخی اتفاقات ناراحت بود.
بله خیلی هم ناراحت بود. در مدتی که ما آنجا بودیم فقط یک دست لباس به تیم ما داده بودند. شاید باور نکنید ولی ما هندوانه بعد از تمرین را خودمان می خریدیم، شیرینی بعد از تمرین را یکی از مربیان می خرید، یک دست لباس برای تیم خودِ من خریدم و محمد نوازی هم از خانه برای بازیکنان غذا می آورد. بماند که با وجود همه این کارهایی که کردیم رفتند و پشت سر ما حرف زدند که مربیان تیم جوانان پولکی هستند و همین حرف ها باعث شد آن جلسه تشکیل شود. در آن جلسه علی خطیر به مومنی گفت اگر مدارکی دارید که مربیان تیمهای پایه پول گرفتند به ما بدهید تا ما برخورد کنیم، وقتی این حرف را شنیدند گفتند نه، ما هم شنیده ایم که آنها پول گرفته اند. ادعاهای آقایان تبدیل به شنیده ها شد، بماند که خیلی مسائل هم هست که نمیخواهم دیگر آنها را باز کنم.در نهایت هم متوجه شدیم وقتی ما از آکادمی رفتیم دوباره برای تیم جوانان تست گذاشتند و هادی شکوری که برایش آرزوی موفقیت می کنم همه را از اول تست کرده است. بعد از اینکه ما از آکادمی جدا شدیم مطمئن بودیم که کار درستی کردیم چون وقتی از روز اول در کار دخالت می شود و اسامی را خودشان رد میکنند فردا ممکن است در ترکیب تیم هم دخالت کنند و هزار اتفاق دیگر رخ دهد.مشکلات فقط اینجا نبود.
چطور؟
از همان ابتدا می خواستند برای تیم ما سرپرست بگذارند که محمد نوازی با توجه به اینکه سرپرست پیشنهادی آقایان در زمان آقای ورمزیار کار میکرد این موضوع را نپذیرفت. زمانی هم که میخواستند با مربیان تیم جوانان قرارداد ببندند کار عجیبی کرده و سرپرست یکی از تیمها را فرستادند که با ما قرارداد امضا کند. این کار صددرصد توهین بود، من از شما سوال میکنم آیا مدیرعامل باشگاه می خواهد با بازیکن قرارداد ببندد سرپرست یک تیم دیگر را برای عقد قرارداد نزد آنها می فرستد؟ پس مدیر آکادمی کجا بود؟ بعد از اینکه جدا شدیم با بعضی از بازیکنان صحبت کردیم که آنها می گفتند خیلی ما را اذیت کردند و بازیکنان تیمهای رده های دیگر جای آنها را گرفته و خیلی کارها انجام شد که گفتنش درست نیست. از همان روز اول وقتی برای رد شدن اسامی با مدیریت آکادمی مخالفت کردیم سنگ اندازی ها شروع شد. اول به مدرک مربیگری من گیر دادند و سپس به مربی بدنساز مان ایراد گرفتند که مدرکش جعلی است، هر کاری که بگویید انجام دادند تا به نوعی اذیتمان کنند. در آکادمی به این بزرگی فقط ۴ نفر استقلالی بودند. آقای حسن زاده، علیرضا اکبرپور من و محمد نوازی استقلالی بودیم و بقیه واقعاً سابقه استقلالی بودن نداشتند.این همه سال می شنیدم می گفتند وضع آکادمی ها خراب است باورم نمی شد ولی واقعاً وقتی با چشمان خودم دیدم تازه متوجه شدم که آن حرفها درست بود. شاید اگر سالم نباشی بتوانی در آکادمی ها به اندازه قرارداد دو ساله بزرگسالان پول در بیاوری، ولی ما چوب سالم بودنمان را خوردیم و به خاطر اینکه به خیلی از نامهها جواب ندادیم در آخر تاوانش را پس دادیم. بروید در آکادمی استقلال و ببینید خیلی از بازیکنان ته کفش هایشان صاف است و پاهایشان وصله و پینه زده است. الان هم پیش خدای خودمان وجدانمان راحت است. با وجود اینکه از آنجا رفتیم اما دو ماه مجانی کار کردیم، فقط دلمان برای آن بازیکنان می سوزد. امیدوارم این وسط هادی شکوری نسوزد و با او هم بازی نکنند. نمیخواهم از کسی تعریف کنم اما خدا پدر خطیر را بیامرزد که اگرچه استقلالی نیست ولی از سوئیس چند بار تماس گرفت و با من و نوازی صحبت کرد و گفت دست نگه دارید تا برگردم و مشکلات را حل کنم.
بعد از جدایی از آکادمی راهی بم شدید و عنوان شد که شما به عنوان مربیان شهرداری بم فعالیت می کنید.
بعد از این اتفاقات در آکادمی، سیاوش اکبرپور با من تماس گرفت و خواستار حضورم در بم شد، من هم از محمد نوازی اجازه گرفتم و به آنجا رفتم. با شورای شهر آنجا جلسه گذاشتیم و امکاناتشان را دیدیم که انصافاً امکانات خوبی داشتند اگرچه شهرشان شهر مظلومی بود. قراردادی هم با آنها امضا نکردیم و قرار شد که برگردیم و جواب بدهیم. سیاوش اکبرپور هم قرار شده خبر بدهد و نظر نهایی اش را به آنها اعلام کند.
وضعیت مطالبات از استقلال به کجا رسید، این طلب تو هم داستانی شده است..
دقیقا همین طور است که شما می گویید. فعلا که آقایان درگیر خارجی ها و پرداخت پول به آنها هستند.کل فوتبالیستهای تاریخ استقلال مطالبات شان را از این باشگاه گرفته اند به جز من. سال گذشته با استقلال توافق کردم و طلبم را نصف کردم اما پولی به من ندادند ولی امسال دیگر کل طلبم را میخواهم. جالب است یک روز به سازمان لیگ رفتم و متوجه شدم دوستان یک فقره چک در سازمان لیگ گذاشتند و مدعی شدند عمرانزاده مطالباتش را دریافت کرده است. من هم به مسئولان سازمان لیگ گفتم هیچ پولی نگرفتم و همین شد که در نهایت آنها با باشگاه استقلال نامهنگاری کردند و گفتند شما پول این بازیکن را ندادید و عمران زاده هنوز از استقلال طلبکار است. حالا هم برای صدور مجوز حرفهای باید تمام طلبم را بدهند چون سال گذشته به آنها تخفیف دادم ولی دقیقا یک سال است که حتی یک ریال هم به من ندادند. آقای مباشری شاهد است که ۱۰ میلیون تومان هم به من پرداخت نشده و من تعجب می کنم که رئیس هیئت مدیره استقلال چند وقت پیش مصاحبه کرد و مدعی شد ۱۸ میلیارد پول به این باشگاه آورده اند. یعنی در باشگاه استقلال حتی با ۱۰ میلیون تومان هم پول هم نبوده که به عمران زاده پرداخت کنند تا او پیش خودش بگوید باشگاه در حال اقدام برای پرداخت مطالبات این بازیکن است؟ الان هم که می بینید پروپیچ چماقی بر سر مسئولان باشگاه و خانواده آنها شده است. این آقایان فقط چنین رفتارهایی می خواهند. حتی جواد شیرزاد از استقلال مطالباتش را گرفته اما حنیف عمران زاده که هشتسال جانش را برای این تیم گذاشته همچنان به دنبال طلبش میدود. بازیکنی که در عرض چند ثانیه قراردادش را تمدید می کرد بعد از چهار سال از جدایی اش از این باشگاه هنوز ده میلیون تومان هم از طلبش را نگرفته است. یک نکته جالب تر هم بگویم که مردم بدانند.
چه نکتهای؟
آقایان به ایافسی نامه زده اند و گفته اند عمرانزاده پولش را کامل گرفته و در حق من معرفت را تمام کرده اند! دوستان توافقنامهای که سال گذشته با هم امضا کردهایم را به ایافسی فرستادند. اینجا می خواهم حرفی بزنم که مدتهاست در دلم مانده است. روزی که محمد نوازی را به محل تمرین تیم جوانان استقلال راه ندادند و بعد از پرس و جوی وی گفتند باشگاه چنین تصمیمی گرفته همان جا متوجه شدم که مدیرعامل باشگاه استقلالی نیست. آقای فتحی! شما استقلالی نیستی چون بازیکنی که سالها خاک این تیم را خورده بود را پشت درِ زمین تمرین نگه داشتید و این یک بی حرمتی است. این صندلی ها و میزها به کسی وفا ندارد. فتح الله زاده با آن همه عظمت و آن همه جام از استقلال رفت شما که جای خود را دارید. حداقل کاری میکردید که اگر یک روز نوازی شما را در خیابان دید نزد شما بیاید و با شما سلام و علیک کند.
در مورد استقلال امسال چه نظری داری؟
دیروز در یکی از صفحات مجازی لیستی را دیدم و متوجه شدم حدوداً ۱۵ بازیکن از استقلال جدا شده اند و فقط شش نفر به این تیم آمده اند. خدا امسال را هم بخیر کند. هر چند نفراتی که جذب کردند کیفیت فنی خوبی دارند اما بازی در استقلال و پرسپولیس با همه تیم ها فرق دارد.در استقلال همه بازی ها پخش مستقیم می شود و ۵ برنامه هم مسابقات را آنالیز میکنند. سایتها و روزنامهها هم که خودشان کار خودشان را انجام میدهند. پس اینجا مشخص میشود که بازی در استقلال و پرسپولیس با تیم های معمولی فرق دارد. ضمن آنکه صاحب این تیم در آخر هواداران هستند. این را هم بگویم که از سرمربی جدید انتظار قهرمانی نداشته باشند.کاش امسال یک بازیکن باتجربه را در تیم حداقل نگه میداشتند. چند سال پیش علی منصوریان بازیکنان با تجربه استقلال را قلع و قمع کرد و امسال هم این مدیریت این کار را کرد و همه را فراری داد. مثلا در پرسپولیس سید جلال حسینی می جنگد و گاهی خودش را سپر میکند که سرمربی دچار مشکل نشود یا حتی برای مدیران باشگاه این کار را می کند اما در استقلال چه کسی امسال می خواهد این کار را انجام دهد؟ کل تیم استقلال جوان است به جز ووریا غفوری و سید حسین حسینی. تازه ووریا چند سال است که به استقلال آمده و در این تیم بازی می کند و مطمئناً کار سختی دارد. شما نگاه کنید که ساختار دفاعی استقلال چقدر جوان شده و فردا اگر قرار باشد این بازیکنان مقابل مهاجمان ده میلیاردی در آسیا بازی کنند آیا میتوانند؟ شما مطمئن باشید این نفرات جوان هستند و اگر تیم دچار بحران و مشکل شود جمع کردن آنها کار سختی است.نظر من این است که امسال حداقل از این نفرات با تجربه باید یک نفر را نگه می داشتند ولی همه را فراری دادند.
صحبت آخر؟
بعد از پستی که در صفحه اینستاگرام برای آکادمی گذاشتم همه پیام دادند که حرف هایت را بزن، شفاف سازی کن و در مورد آقایان حرف بزن. همین جا میگویم حرف هایی که من میخواستم بزنم در مورد آکادمی بود نه تیم بزرگسالان. من انسان رکی هستم و خیلی جاها چوب همین رک بودنم را خوردم. اگر بخواهم حرفی بزنم میزنم. همه حرفهایی که میخواستم بزنم در مورد آکادمی بود که به شما گفتم.