آن روزها ما در مدرسه رفاه بودیم و حسب ضرورت با امام دیدار میکردیم. گزارش ها لحظه به لحظه جمعآوری و دستهبندی شده و به اطلاع امام میرسید.
جی پلاس: فردای آن روز یعنی در 17 بهمن راهپیمایی باشکوهی در حمایت و پشتیبانی از دولت مهندس بازرگان برگزار شد. بختیار مجبور به واکنش شد و اعلام کرد، دولت موقت را تا همین طور هست جدی نمیگیرد، چون دو دولت در یک کشور معنی ندارد که امام هم در پاسخ گفتند همین طور است دولت شما غیر قانونی است و باید برود. این جریانات در تاریخ انقلاب ثبت شده است.
در روزهای بعد هم ما در مدرسه رفاه بودیم و حسب ضرورت با امام دیدار میکردیم. گزارش های لحظه به لحظه جمعآوری و دستهبندی شده و به اطلاع امام میرسید.
در این روزها که مهندس بازرگان در تدارک کامل کردن اعضای دولت خود بود، جنب و جوش فراوانی در میان روحانیان نزدیک به شورای انقلاب و نیز گروههای سیاسی دیگر مشاهده میشد. روحانیون اصراری برای شرکت در دولت نداشتند، ولی میکوشیدند افرادی را به دولت توصیه کنند که مطیع آنان بودند. مهندس بازرگان هم مهمترین ضابطه اش تدین و تخصص توأمان بود. به شکل و قیافه و ریش و کراوات کاری نداشت. گرچه، ظاهر منظم و تقید افراد به تمیزی و نظافت برایش امتیاز محسوب میشد.
برای امام هم همین نکات مطرح بود. در تجربه 15 سال ارتباطی که با امام داشتم و دقتی که در سلوک ایشان کرده بودم، میدیدم که ایشان به آراستگی ظاهر، البته در کنار پیراستگی درون، عنایت خاصی داشتند. حتی خود ایشان در هماهنگ بودن رنگ قبا و جورابهایشان دقت میکردند. اگر قبای ایشان سورمهای بود، حتماً جوراب خاکستری و نه قهوهای میپوشیدند. هیچگاه از ایشان نشنیدم که چرا صورت خود را میتراشم یا در مورد دیگران به داشتن ریش، توصیه کرده باشند.
برشی از کتاب خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 228؛ چاپ سوم (1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.