دروازه بان تیم ملی فوتبال ایران گفت:همیشه به خودم مثال می زنم کاسپر اشمایکل چه راهی را رفت ، این برایم درس بزرگی است.
به گزارش جی پلاس، شاید اگر تا همین یک سال پیش قرار بود سه گزینه برای حضور در اردوی تیم ملی در جام جهانی و جام ملتهای آسیا را از کارشناسان سوال کنیم هیچ یک نامی از امیر عابدزاده نمی بردند و شاید زرق و برق های رسانه ای گلرهای وطنی و بازنشر فیلم ها و تصاویر واکنش های آنها باعث می شد چشم خیلی ها به گلرهای داخل ایران خیره شود اما امیر عابدزاده که در ماریتیموی پرتغال بازی می کرد در غربت کار را از رقبای خود در ایران گرفت و هم به جام جهانی رفت و حالا هم در جام ملتهای آسیا حضور دارد. بازیکنی که مثل محمد پروین، آتیلا حجازی و .... زیر سایه اسم پدر بود اما تحت تاثیر شهرت و محبوبیت پدرش قرار نگرفت و بی سرو صدا و به قولی چراغ خاموش حرکت کرد و الان هم شاید اگر بیرانوندی وجود نداشت کی روش از او یک علیرضا حقیقی می ساخت که به یکباره از او در جام جهانی بازی گرفت.
عابدزاده از سختی هایی که کشیده و همچنین درسهایی که از پدرش گرفته صحبت کرد.
ابتدا از شرایطت در باشگاه پرتغالی بگو... در آنجا فوتبالت چگونه پیش می رود؟
حقیقتا من خیلی علاقه داشتم در فوتبال اروپا بازی کنم و یکی از دلایلی که توانستم مسیر را خوب بروم این بود که سعی کردم تسلیم نشوم و خودم را با تمرین زیاد به مربیان تحمیل کنم.این بهترین راه برای یک فوتبالیست است که تسلیم نشود، تمرین و تلاش کند تا خودش را نشان بدهد. در مصاحبه اولی که بعد از پیوستن به ماریتیمو داشتم اشاره کردم که دوست دارم اولین نفر به تمرین بیایم و آخرین نفر از محل تمرین بروم. تا الان هم فکر کنم عملکرد خوبی در آنجا داشتم.
ظاهرا چند سیو فوق العاده تو هم در پرتغال داشتی که مورد توجه رسانه های آن کشور قرار گرفته است.
بازیکن همیشه دوست دارد بهترین عملکرد را داشته باشد. من گلر هستم و با خروج به موقع، سیوها و ... می توانم خودم را نشان بدهم.من همیشه سعی کرده ام خوب باشم و بهترین عملکرد را داشته باشم. بستگی به بازی ها دارد، یک بازی ممکن است سخت تر باشد یا راحت تر.بعضی مواقع این اتفاقی که شما می گویید افتاده است.
معمولا فرزندان فوتبالیست های بزرگ تحت سایه پدرهایشان قرار می گیرند. مثلا بعضی مواقع این موضوع یک پوئن است و بعضی وقت ها هم به ضررشان می شود که می گویند با اسم پدرشان جلو می روند... این ها نوعی فشار مثبت و البته منفی است، این فشارها را حس می کنی؟
این موضوعات وجود دارد ولی من با خودم تصمیم گرفتم به مسائل بیرونی فکر نکنم. اگر انتقادی باشد که کمکم کند قطعا به آن فکر می کنم، رویش کار خواهم کرد ولی حرفهایی که بگویند فلانی پسر فلانی است و ... را اصلا گوش نمی کنم و رویم تاثیری ندارد، چون وقتی به پرتغال رفتم تا یک سال کسی نمی دانست اصلا پدر من فوتبالیست بوده. وقتی وارد تیم شدم روزنامه ها نوشتند من پسر گلر اسطوره ای ایران هستم که به ماریتیمو پیوستم اما با این وجود هیچکس نمی دانست پدر من در ایران فوتبالیست ملی و بزرگی بود.قشنگ یادم است بعد از یک سال مربی گلرهای تیم ما از من پرسید این تکنیک را چه کسی یادت داده که به او گفتم پدرم این کار را انجام داده است.او از من پرسید که مگر پدرت دروازه بان بوده که من توضیح دادم احمدرضا عابدزاده چه کسی است.منظورم این است که در جایی هستم که خودم با یک تصمیم قوی و اراده به اینجا رسیدم اما یک چالش در زندگی ام وجود دارد که باعث افتخار پدرم باشم.جدا از اینکه پدرم یک گلر فوق العاده در ایران بوده دوست دارم همیشه زحمات او را جبران کنم. او از کودکی به من تکنیک های گلری را یاد داده و من همیشه دوست دارم محبت های خانواده ام را جبران کنم.
تا به حال خودت را به جای پدرت تصور کردی؟
خودم را جای او تصور نکردم ولی همیشه سعی کرده ام آن حس را که چقدر مردم را خوشحال کرده تجربه کنم. همیشه به این موضوع فکر می کنم که حس شادی دادن به مردم چیست. این موضوع من را جلو می کشد و یکی از دلایل تلاش هر روز من است. من هر جایی با پدرم می روم و وقتی می بینم که چقدر او را دوست دارند و با عشق با او حرف می زنند لذت می برم. من این حس را دوست دارم. پدر من سالها تلاش کرده و الان به خاطر درد پایش سخت راه می رود و کتفش درد دارد ولی اینها در دل مردم می ماند. من هم دوست دارم این تجربه را در دوران حرفه ای فوتبالم داشته باشم. انتهای همه این مسائل حسی است که به مردم منتقل می کنی وگرنه یک بازی خوب نهایتا یک ماه در چشم ها می ماند اما خوشحال کردن مردم و حرکات خوب واقعا در دلها ثبت می شود.همین حالا بعضی مواقع کسانی که سنشان پایین تر از من است می گویند راهی که رفتی خوب است و ما هم می خواهیم راه تو را برویم و من واقعا از این حس لذت می برم. خودم را نمی خواهم جای کسی بگذارم چون هر شخصی مسیر خودش را دارد. همیشه به خودم مثال می زنم کسپر اشمایکل چه راهی را رفت ، این برایم درس بزرگی است. او تا 28 سالگی در لیگ یک انگلیس بازی می کرد و هیچکس او را نمی شناخت، بعضی مواقع فیلم بازی های او را در لستر سیتی می دیدم،اما او در 29 سالگی به تیم ملی کشورش دعوت می شود و یک سال بعد در جام جهانی با قدرت بازی کرد و باعث افتخار پدرش و کشورش می شود. نه اینکه من فکر کنم در 28 سالگی می خواهم به تیم ملی بروم و بازی کنم،نه، چون هر کسی مسیر خودش را دارد ولی وقتی فرصت برایم فراهم شده که موفق شوم با تلاش و تلاش به موفقیت می رسم.فکر می کنم هر کسی مسیر خودش را داشته باشد خیلی بهتر خواهد بود و من در این سن به دنبال راه و مسیر خودم هستم.
تا به حال شده جمله ای از پدرت شنیده باشی که خیلی کمکت کرده باشد؟
هر جمله پدرم تجربه است ولی ابهت او واقعا آموزنده است. این موضوع هم حاصل تلاشهایش بود. حرف شنوی مدافعان و اعتماد به نفس خاصش واقعا دوست داشتنی است. همیشه پدرم می گوید اگر 100 هزار نفر هم در ورزشگاه بودند من صدای آنها را نمی شنیدم. من یک فیلمی از او در دربی دیده ام که مقابل 100 هزار نفر ضربه سری به سمت دروازه زدند که او با یک دست توپ را گرفت و به سمت سینه اش برد و آن را کاملا مهار کرد. این واقعا اعتماد به نفس و ابهت می خواهد که مقابل صدهزار نفر یک لحظه دست گلر نلرزد. پشتکار او هم فوقالعاده بود که هرگز تسلیم نمی شد. همیشه تعریف می کرد که در سال های اول پشت خط آقای کربکندی بود و خط می خورد اما آنقدر سمج بود و تلاش می کرد که به هدفش برسد. من همیشه روزی هزار بار خدا را شکر می کنم که پدر و مادر خوبی دارم و پدرم مایه افتخار کشورم است.
با این صحبت هایی که کردی یعنی دوست نداری تو را با پدرت قیاس کنند؟
من به این موضوع فکر نمی کنم. به همه نظرات احترام می گذارم ولی حرف ها همیشه هست. چه من پسر عابدزاده باشم و چه نباشم.بقیه بازیکنان که پدرشان فوتبالیست نبوده یک سری چالش خاص دارند ولی بازیکن حرفه ای باید با همه این مسائل کنار بیایند. اهداف من با بقیه بازیکنان که قبلا پدرانشان فوتبالیست بوده ممکن است فرق داشته باشد و این باعث شده مسیری که در آن هستم را خوب طی کنم.
زمانی که آرش برهانی از فوتبال خداحافظی نکرد بود می گفت دست عابدزاده مثل انبردست است! تو که این موضوع را از پدر ارث نبردی؟
می خندد... شما خودتان می دانید پدرم در این سن و سال روزی 2-3 ساعت به باشگاه می رود و یک جورهایی آرنولد شده است!قدرت دست او هم به خاطر تمرینات مداومی است که سالهای سال انجام داده.من هم نمی توانم در این شرایط مثل او انبردست داشته باشم (باخنده)
از خودت بگو... ظاهرا خیلی تلاش کردی که هم به جام جهانی بروی و هم به جام ملتها برسی. به نظرت خودت را به کادر فنی تیم ملی تحمیل کردی.
خدا را هر روز شکر می کنم که بیشتر از یک سال است در اردوی تیم ملی هستم. باعث افتخارم است که ملی پوش هستم، تمام تلاشم این است که هزار در صد نه صد در صد تلاش کنم و از اعتماد آقای کی روش هم ممنون هستم. یک شانس خوب من هم این است که در لیگی بازی می کنم که آقای کی روش و تیمش از آن لیگ اطلاعات خوبی دارند. شاید آنها پرس و جو کردند و شناخت داشتند که وضعیت من را بررسی کردند ولی خوشحالم که در این شرایط در خدمت تیم ملی کشورم هستم.
ارتباطتت با علی بیرانوند و سایر بازیکنان چطور است؟
من تا حالا نشده با شخصی مشکلی داشته باشم. بیرانوند پسر خوبی است که قبلا با او در تیم ملی امید حضور داشتم و الان هم پیام نیازمند به ما اضافه شده و امیدوارم همگی بتوانیم در کنار هم شرایط خوبی در تیم ملی داشته باشیم.
چند روز پیش کی روش عکسی را در اتاق به تخت هایتان زده که دوران کودکی و امروزتان را نشان می دهد... از این اتفاق سورپرایز نشدی؟
واقعا کار جالب و خوبی بود.وقتی بعد از تمرین این عکسها را دیدم خیلی شوکه شدم و فورا عکس آن را برای دوستانم فرستادم. این موضوعات خیلی مهم است. مردم شاید خیلی از مسائل را فقط از تلویزیون می بینند ولی این مسائل را نمی توانند ببینند. ما در جام جهانی بودیم و شاید خیلی ها فقط تمرینات را می دیدند ولی ما هر روز جلسات انگیزشی داشتیم. فوتبال فقط تمرین کردن نیست و اینگونه مسائل انگیزشی و روحی خیلی در بازیکنان تاثیر می گذارد. ما ایرانی ها به غیرت معروف هستیم و وقتی یک مربی اینگونه روی این مسائل دست می گذارد قطعا در ما بازیکنان اثر گذار خواهد بود.
به تیم برسیم، حتما می دانی که مردم از تیم ملی انتظار قهرمانی دارند. خودت شرایط را چطور ارزیابی می کنی؟
درست است، ما وقتی در جام جهانی خوب بازی کردیم توقعات بالا رفت اما مردم بدانند ما هر زمان برای تیم ملی بازی می کنیم با تمام توانمان بازی خواهیم کرد.همیشه به خودم می گویم که ماه را هدف قرار می دهیم تا اگر به هدف نخورد بین ستاره ها باشیم. همه بازیکنان عهد بستم تا دل مردم را شاد کنیم و تا آخرین لحظه خواهیم جنگید.
صحبتت با مردم چیست، شاید خیلی ها از تیم ملی ناراحت بودند اما به عنوان یکی از 23 بازیکن تیم ملی چه حرفی برای آنها داری؟
وقتی مباحث بین المللی می شود کل کشور با هم هستند. وقتی قرار است وارد بازی ملی شویم قطعا کل کشور می شوند یک خانواده.مردم، رسانه ها، پیشکسوتان و... همه برای هم می جنگیم.خانواده ها همه شاید مشکل داشته باشند اما در نهایت همه با هم هستند. فکر نکنم کسی که از تیم انتقاد می کند دوست داشته باشد این تیم قهرمان نشود.حتی در جام جهانی شاید خیلی ها انتقاد می کردند ولی بعد از گل مراکش مطمئن هستم به هوا می پریدند و شادی می کردند.ما دوست داریم دوباره حس بعد از بازی با مراکش به مردم برسد و به ما انرژی بدهد. صادقانه همه دوست داریم با هم قهرمان شویم. امیدوارم قبل از بازی ها همه همدل شویم.
و حرف آخر...
فقط دوست دارم بگویم ما ایران هستیم و بیایم و با هم همدل باشیم و به آن چیزی که دوست داریم یعنی قهرمانی برسیم.