زنگ در به صدا در آمد و چند غریبه به داخل آمدند، ترسیده بودم اما بر خود مسلط شدم و کارت شناسایی شان را طلب کردم.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: فتح الله[۱] بسیار اهل مطالعه بود و بر آن تأکید زیاد داشت به ویژه ما را به تلاوت روزانه قرآن تشویق می آکرد. در همین راستا یادم هست که سال آخر دبیرستان بودم و بگیر و ببندهای ساواک هم به اوج خود رسیده بود، خانه مان هم طوری بود که کتاب های ممنوع زیادی در آن می توانستی پیدا کنی. آن روز هم با خواهر کوچکترم مشغول جلد کردن یکی از کتاب های آیت الله طالقانی بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد، چند مرد بودند که وارد حیاط شدند، از شکل و شمایلشان بر می آمد که مأمور ساواک باشند، کتاب را زیر پیراهنم مخفی کردم و به حیاط رفتم و از آنها کارت شناسایی شان را طلب کردم. وارد اتاق شدند و گشتی زدند و چون چیزی پیدا نکردند، یکی شان پرسید که شما چه کتاب هایی در خانه دارید؟ و خواهرم با حاضرجوابی گفت: کتاب های صمد بهرنگی. از ما امضا گرفتند که هیچ اقدامی بر علیه شاه و امنیت کشور نداشته باشیم.[۲]
- شهید فتح الله ژیان پناه که در اول آبان ماه سال ۵۹ در منطقه سرپل ذهاب به شهادت رسید. وی از اولین شهدای جنگ تحمیلی به شمار می آید.
- برگرفته از خاطره خواهر شهید.