تداوم سدسازی‌های افغانستان و احتمال تخلیه شرق ایران، امنیت ملی ایران را نشانه رفته است. اقدامات افغانستان در بستن آب بر روی ایران، 50 سالی است که با برنامه‌ریزی و منابع مالی کشورهای ثالث پیگیری می‌شود اما ایران استراتژی خاصی در این رابطه ندارد. بر اساس اطلاعات موجود افغانستان قصد دارد بر روی رودخانه‌های دو حوضه آبریز هیرمند و هریرود 46 سد بسازد که بخشی از آن ساخته شده است. نشناختن مسئله در مناقشه با افغانستان سبب شده است که ایران نتواند به توافق برد-بردی در مذاکرات دست یابد.

پایگاه خبری جماران، لیلا مرگن: افغانستان به لطف موقعیت جغرافیایی‌اش در حال برنامه‌ریزی برای اعمال سلطه بر کشورهای دیگر است. انگار افغانستان روی کوهی قرار گرفته که به راحتی بر همسایگانی که داخل دره‌اند، تسلط دارد و می‌تواند هر گاه که بخواهد موج حملات را به سوی آنها گسیل کند. افغانستان 50 سالی است که برای کنترل منابع آبش برنامه دارد و از کمک کشورهای مختلف برای اجرای برنامه‌هایش استفاده می‌کند. این کشور دو حوضه آبریز مشترک هریرود و هیرمند را با ایران دارد و برای این حوضه هم برنامه‌های خاص دارد. در چنین شرایطی فدا حسین مالکی سدسازی‌های افغانستان و خلف وعده‌هایش در زمینه تأمین حقابه ایران را به حکومت طالبان نسبت می‌دهد.

این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اشاره به این که حاکمان امروز افغانستان با جمهوری اسلامی ایران، پاکستان و برخی از کشورهای همسایه و منطقه‌ای به نوعی رفتار می‌کنند که در ساختار گذشته افغانستان ندیده‌ایم، یادآور شد: در دولت‌های گذشته افغانستان در هر موضوعی تعامل وجود داشت که این رفتار بر روابط کشورها با توجه به جایگاهی که خود افغانستان داشت تاثیرگذار بود، اما ما در طول این مدتی که طالبان حاکمیت این کشور را بر عهده گرفته است، چیز دیگری مشاهده کرده‌ایم.

 

در هم تنیدگی مسأله آب در شرق کشور

آیا واقعا این طالبان است که مسأله تامین حقابه ایران را به موضوعی لاینحل تبدیل کرده است؟ حجت میان آبادی پژوهشگر دیپلماسی آب در گفت‌وگو با خبرنگار جماران درباره تاریخچه مناقشه ایران و افغانستان بر سر آب بیان کرد: اگر انتظار داشتیم که با تغییر دولت رویکردها تغییر کند، این انتظار غلط است.

وی برای تشریح بهتر سخن خود گفت: ما یک پیکانی داریم که همه شمع‌های آن سوخته، آب و روغن قاطی کرده است و سرسیلندرش بیرون زده است. اگر انتظار دارند که با تغییر راننده، این پیکان اصلاح شود خطاست. امروز اگر راننده‌ای که به تعمیر ماشین توجه نمی‌کرده، رفته است و فرد جدیدی که آمده به این مسائل اعتقاد دارد، طبیعتا با وضعیت فعلی ماشین نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.

میان آبادی گفت: کسانی که فکر می‌کنند با تغییر افراد و ساختارها، مسایل عوض می‌شود، اشکال بزرگی دارند. من زمانی در توئیتی نوشتم برخی مسایل در کشور ما مسأله دولت اصولگرا و اصلاح طلب نیست. مسأله نظام جمهوری اسلامی است. برخی مسایل در کشور هم، مسئله نظام جمهوری اسلامی و نظام دیگر نیست؛ مسأله کشور ایران است. برخی مسایل هم اصلا مسأله ایران نیست، مسأله منطقه غرب آسیا و خاورمیانه است.

وی ادامه داد: ما با شبکه مسائلی مواجهیم که اگر نتوانیم بین آنها تفکیک کنیم، عملا نمی‌توانیم در مواجه با مسأله یا پیشنهادهای سیاستی، مناسب عمل کنیم. بارها گفته‌ام که مسأله افغانستان چه هریرود باشد و چه هیرمند، مسأله دولت پزشکیان، رئیسی و روحانی نیست. مسأله نظام جمهوری اسلامی هم نیست، زیرا سیستم پهلوی هم با تأمین حقابه ایران بسیار مشکل داشت و هرچند به قرارداد بسیار پرحاشیه 1351 رسید، اما مناقشات حتی در زمان پهلوی هم وجود داشت.

این پژوهشگر دیپلماسی آب توضیح داد: مسأله آب افغانستان ابدا مسأله حوزه دولت و جمهوریت افغانستان چه کرزای یا غنی یا امارت اسلامی طالبان هم نیست. مسأله فراتر از جمهوری اسلامی افغانستان و جمهوری اسلامی ایران است. زمانی که سیاستگزار ما این مسأله را نتواند در فضای سیاستی‌اش درک کند، آن موقع است که سراغ راه حل‌هایی می‌رود که به نتیجه مطلوب نمی‌رسد.

وی تاکید کرد: باید سیاستگزار، این در هم تنیدگی مسئله از بعد محلی تا بین‌المللی را درک کند. بر این اساس ابعاد مسأله آب‌های مشترک افغانستان مشخص می‌شود. مسأله آب افغانستان اصلا مسأله افغانستان با ایران نیست. مسأله آب افغانستان مسأله پاکستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و حاشیه مرکزی آسیای غربی است.

 

سدسازی با کمک ترکیه و پول‌های قطر

میان آبادی توضیح داد: نکته مهم اینکه مسأله آب افغانستان فقط مربوط به همسایگانش نیست، بلکه مسأله کشورهای ثالث خارج از منطقه است. بخش عمده‌ای از سدسازی افغانستان را ترکیه در زمان طالبان انجام می‌دهد. قطر پول می‌دهد که سد بخش آباد سریع‌تر روی رودخانه بخش آباد تکمیل شود؛ یا این کشور در زمان غنی 300 میلیون دلار پول می‌دهد که سد سلما زودتر روی ایران افتتاح شود.

وی ادامه می‌دهد: کارشناسان فراری افغانستان به طالبان مشاوره می‌دهند که از کانال «قوش تپه» در پروژه آبی افغانستان با همسایگانش سرمایه‌گذاری و حمایت کند تا بتواند با رقیب و دشمنی در هزاران کیلومتر آن سو تر، به نام چین، هندوستان و ایران مواجه داشته باشد.

این پژوهشگر دیپلماسی آب گفت: سئوالی که داریم این است که سیاستگزار یا کمیسار آب و مسئولان ما در حوزه سیاستگزاری، در هم تنیدگی مسأله آب افغانستان را از مقیاس محلی تا فرامنطقه‌ای درک کرده‌اند؟ وقتی ما هنوز سطح مسأله را نمی‌دانیم، طبیعی است که نمی‌توانم موفق عمل کنم.

وی اضافه کرد: مسأله آب افغانستان یک مسئله «گلوکال» است، یعنی نه لوکال (محلی) است و نه گلوبال (عمومی) است. مشکل اصلی آنجاست که مسأله آب افغانستان را گاهی به قدری محلی می‌بینیم که از سیستان آن سو تر نمی‌رویم و انتهای اقداماتمان مذاکرات شکست خورده مستقیم با افغانستان می‌شود و اصلا از بازیگران دیگر غافل می‌شویم یا مقیاس را به قدری بزرگ می‌بینیم که از مسایل محلی غافل می‌شویم.

میان آبادی بیان کرد: عدم موفقیت ما در مسئله تامین حقابه ایران ده‌ها دلیل دارد، اما یکی از مهمترین دلایل، این است که هنوز درهم تنیدگی مسئله آب افغانستان را نشناخته‌ایم.

وی افزود: 20 سال دنبال مسأله آب افغانستان با مقیاس نوک بینی می‌رویم و فقط مذاکره مستقیم با خود افغانستان می‌کنیم. بعد یکباره به خودمان می‌آییم و می‌بینیم که چین، ترکیه، هند و قطر در پروژه‌های افغانستان فعال هستند. بریتانیا در این مناقشه چه کار می‌کرده است؟ آمریکا چه کار می‌کرده و اکنون چه می‌کند؟

 

متخصص سرماخوردگی مسئول درمان بیمار بدخیم

این پژوهشگر دیپلماسی آب توضیح می‌دهد: ما اکنون چرا نمی‌توانیم با مسأله حقابه ایران مواجه شویم، زیرا اصلا صورت مسأله را متوجه نشده‌ایم. هر پزشکی روی این بیمار یک تست آزمایشگاهی کرده است، فارغ از اینکه بداند مسأله این بیمار چیست.

وی اضافه کرد: ما یک متخصص سرماخوردگی را برای حل بیماری بد خیم به کار می‌بریم و بدیهی است که به نتیجه نرسیم.

میان آبادی یادآور شد: در مناقشه دریافت حقابه هیرمند می‌توان بازی برد- برد هم داشت. اشکال آن است که ما صورت مسأله را نشناخته‌ایم. اگر صورت مسئله را بشناسیم، بازیگران را بشناسیم، به نتیجه می‌رسیم. تا زمانی که بازیگران موثر را نمی‌شناسیم، نمی‌توان توافق برد-برد داشت.

 

تعریف 46 سد در دو حوضه مشترک با ایران

محمد نبی جلالی مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی دیپلماسی نیز در گفت‌وگو با خبرنگار جماران با اشاره به اینکه ایران دو حوضه آبریز مشترک با افغانستان دارد، بیان کرد: مطالعات جانمایی سدهای این دو حوضه در دوره ریاست جمهوری کرزای و توسط موسسه GTZ آلمان با بازیگران ثالث و چراغ خاموش انجام شده است.

وی افزود: در حوضه هیرمند 35 سد پیشنهادی و در حوضه هریرود 11 سد پیشنهادی در دوره کرزای مطرح شد. این سدها تماما روی سرشاخه‌های رودخانه‌های منتهی به ایران نیست بلکه کل سرشاخه‌های با منشا افغانستان بوده و منابع آبی سایر کشورها را هم شامل می‌شود. بخشی از این سدها ساخته شده و بخشی دیگر قرار است که ساخته شود.

به گفته جلالی در حوضه آبریز هیرمند، سرشاخه هیرمند، فراه رود، هاروت و خاش رود را داریم. روی تک تک این سرشاخه‌ها برای سدسازی برنامه دارند. سد کمال خان را در دوران قبل از طالبان و دوره غنی طی یک دهه به مرور تکمیل کرده و به بهره‌برداری رساندند.

وی افزود: در خاش رود اخیرا گفتند که می‌خواهیم سد «کج صمد» را بسازیم. این سرشاخه به سیستان می‌رود. ما یکسری سرشاخه داریم که می‌توانست مستقیم حقابه تالاب‌های هامون را از سرشاخه‌های بالایی تأمین کند. یکی از این سرشاخه‌ها خاش رود است. هاروت و فراه رود هم حقابه این تالاب را تأمین می‌کند.

 

از دست رفتن تالاب هامون با تکمیل بخش آباد

مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی دیپلماسی گفت: روی فراه رود سد «بخش آباد» را تأسیس کرده‌اند. این سد حدودا 40 درصد پیشرفت فیزیکی دارد. راحت به شما بگویم که سد بخش آباد تکمیل شود، سیستان و تالاب هامون را از دست می‌دهیم و این یک واقعیت است.

وی هم بر خلاف نظر عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، سدسازی‌های افغانستان را مربوط به دوره طالبان ندانست و افزود: از دوران داوود خان فکر می‌کنم کودتایی رخ می‌دهد و برنامه‌های سدسازی در افغانستان ریخته می‌شود. آمریکا پشت این برنامه‌هاست و راهبرد داده است. آلمان و کشورهای مختلف هم پشت ماجرا آمده‌اند.

جلالی توضیح داد: افغانستان در حوضه‌هایی که با ما دارد و در زمان تکمیل سد بخش آباد، ترکیه را درگیر این داستان کرده است. پیمانکار سد از ترکیه است. روی حوضه آبریز هریرود که بر مشهد اثر دارد، سد سلما را زده‌اند. هندوستان پای کار آمد و چند میلیون دلار هزینه کرد تا سد سلما ساخته شود. سد پاشدان را هم آذربایجانی‌ها تکمیل می‌کنند.

وی ادامه داد: هر کشوری که یک مقدار کم با آنها در تنش بودیم یا گفتمان‌هایمان با آنها نزدیک نبود، به‌عنوان کشور ثالث درگیر این داستان کرده‌اند. نکته بعدی این است که در دوران غنی دولت یک مشروعیتی داشت، اما طالبان خودش مشروعیتی در سطح داخلی و بین‌المللی ندارد. بنابراین، مخصوصا در سطح محلی دنبال این است که چرخه دولت -ملت سازی در داخلش اتفاق بیفتد و بتوانند مردم را به‌عنوان پشتوانه برای دولتش استفاده کند. طالبان به شدت روی این مسأله کار می‌کند.

 

تقابل با ملت افغانستان در صورت اعتراض به بخش آباد

به گفته مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی دیپلماسی، افغانستان به غیر از بودجه‌هایی که دولتش و کشورهای ثالث به سد بخش آباد اختصاص داده‌اند، یک حساب بانکی هم توسط طالبان باز شده تا مردم محلی هم برای ساخت این سد بر روی رودخانه فراه، مشارکت کنند.

وی افزود: با این شیوه جامعه محلی را همراه کرده‌اند و اتفاقی که کم کم می‌افتد، این است که سطح مناقشه بین ایران و افغانستان در حال تغییر است. اگر امروز فقط با دولت افغانستان و طالبان سر و کار داریم، فردا با مردم محلی هم سر و کار خواهیم داشت، زیرا آنها پول داده‌اند که سد بخش آباد تکمیل شود.

جلالی اضافه کرد: به این ترتیب سطح مناقشه از دولت- دولت به دولت ایران و مردم افغانستان تغییر خواهد کرد زیرا کشاورزان بودجه و زندگی‌شان به منابع آب سد وابسته می‌شود، ضمن آنکه پول داده‌اند تا این سد برای زندگی و رفاهشان ساخته شود.

 

اعمال هژمونی منفی افغانستان بر ایران و امتیازگیری

مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی دیپلماسی به پرسش خبرنگار جماران، درباره نقطه پایان سدسازی‌های افغانستان این‌گونه پاسخ داد: اصلا این پروژه‌های افغانستان تمام نشدنی است تا اینکه هژمونی منفی آبی توسط افغانستان بتواند بر ایران اعمال شود. این پروژه‌ها تا جایی ادامه می‌یابد که افغانستان به‌عنوان یک کشور هیدروهژمون که سلطه گر است، نمود یابد.

وی توضیح داد: کلمه «سلطه‌گری» با «رهبری» فرق می‌کند. یک کشور می‌تواند رهبر یک پروژه آبی باشد و مدیریت کند تا کشور پایین دست هم از آب بهره ببرد اما افغانستان دنبال رهبری نیست، بلکه به دنبال سلطه‌گری است.

جلالی افزود: آنها دنبال این هستند که در آینده پیش رو کشور هیدروهژمونی شوند و از ما امتیاز بگیرد. ما مزایاهای مختلفی داریم. در بحث صنعت برق، انرژی و حمل و نقل و حتی بندرهایمان مزیت داریم. افغانستان دنبال این است که از طریق سدسازی امتیاز جمع کند. فردا ایران مجبور است گزینه‌هایش را برای مذاکره بگذارد.

وی درباره میزان وابستگی مشهد به آب ورودی از افغانستان بیان کرد: نمی‌دانم چقدر از آب مشهد از افغانستان می‌آید اما اثر سدسازی افغانستان این است که بالای دو میلیون نفر تحت تاثیر سدسازی‌های افغانستان قرار می‌گیرد. مشهد حوضه آبریز هریرود است و با هیرمند فرق می‌کند. در حوضه هریرود فقط ایران نیست که از اقدامات افغانستان تاثیر می‌گیرد بلکه ترکمنستان تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی دیپلماسی گفت: ما سدّ دوستی را با ترکمنستان داریم که صد درصد درگیر اقدامات افغانستان می‌شود. باید با ترکمنستان مذاکرات جدی داشته باشیم.

وی مسایل زیست محیطی در شرق کشور را هم وجهه دیگری از اثرات سدسازی‌های افغانستان بر ایران دانست و افزود: علاوه بر اینکه آب شرب مشهد درگیر می‌شود، با تکمیل سدسازی‌های افغانستان و گرد و غبارهایی که آنجا ایجاد می‌شود، مسایل زیست محیطی مختلفی برای مشهد بوجود خواهد آمد.

جلالی توضیح داد: ما در یک بی تصمیمی به سر می‎بریم و استراتژی بی‌تصمیمی را در پیش گرفته‌ایم. افغانستان هم سدسازی‌اش را ادامه می‌دهد مثل کاری که روی سد کمال خان انجام شد.

وی یادآور شد: روی ساخت کمال خان به قدری سکوت شد که افغانستان را تکمیل کرد. این سد، سیستان و بلوچستان و تالاب هامون که با سیلاب زنده بود را نابود کرد. اگر امیدی داشتیم که یک سیلاب قوی بیاید و ایران تاثیر بگیرد، آن را هم منحرف می‌کنند که در گود زره بریزد.

 

خطرهای امنیتی ناشی از مهاجرت‌های گسترده

مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی دیپلماسی درباره اولویت‌های مذاکره با افغانستان بیان کرد: چند اولویت اصلی با افغانستان یکی اصلاح سرریز سد کمال خان است. دومین اولویت بحث سد بخش آباد باید باشد. اگر این سد تکمیل شود، باید با سیستان و بلوچستان خداحافظی کرد. مردم مهاجرت می‌کنند و بزهکاری به‌عنوان مثال در تهران افزایش می‌یابد.

وی در تشریح سخن خود گفت: مطالعه‌ای دیدم که درباره منابع آب زیرزمینی دشت قزوین بود. این منابع طی چند سال قبل افت کرده بود و دلیلش مهاجرت از سیستان بود. مهاجرت روی کل کشور اثر می‌گذارد.

جلالی درباره سومین اولویت مذاکره با افغانستان توضیح داد: سومین مسأله، اجرای معاهده هیرمند است باید بعد حقوقی آن دنبال شود و جزء اولویت‌ها باشد. باید افغانستان 820 میلیون متر مکعب به ایران آب بدهد.

وی تاکید کرد: ما باید به سمت ابزارهای نوین دیپلماسی برویم و آنها را تقویت کنیم. مثلا بحث دیپلماسی رسانه را تقویت کنیم. از رسانه می‌توانید آب بگیرید و به‌عنوان ابزار قدرت از آن استفاده کنیم. دیپلماسی علمی و دیپلماسی عمومی را باید تقویت کنیم. در این مسائل ضعیف هستیم

مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی دیپلماسی بیان کرد: رسانه ما فقط بحث انعکاس خبر را پیگیری می‌کند و محل تولید گفتمان نیست. رسانه باید به سمت تولید گفتمان برود. یک فضایی ایجاد کند که کشور همسایه اگر آب ندهند، شرم کنند. ما باید به قدری دیپلماسی رسانه‌مان قوی شود که طرف شرم کند. اگر توانستیم این فشار را ایجاد کنیم، شاید فرجی شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.