در این مطلب آمده است: قطع برق یک هنرستان در جنوب شرقی تهران و امتحان دانشآموزان روزهدار در گرمای خردادماه، بدون کولر و بدون روشنایی در یک سوله گرم و تاریک اتفاقی است که به آسانی میتواند تحت تاثیر حواشی بهوجود آمده در داستان تجاوز ناظم به دانشآموزان در مدرسهای در غرب تهران نادیده گرفته شود و کوچکترین توجهی را سبب نشود.
بهخصوص که هنرستان «رهبر انقلاب» در یک منطقه محروم تهران واقع شده است و صدای دانشآموزان و مسئولان مدرسهاش به جایی نمیرسد.
راستش اول باورم نمیشد و گمان کردم مسوولین هنرستان غلو میکنند. مگر میشود مسئولین اداره برق منطقه، حاضر شوند امتحان سیصد دانشآموز روزهدار در گرمای خرداد ماه بدون کولر و روشنایی برگزار شود؟
مگر بار اولی است که آنها برای موسسات تجاری مختلف زمان خریدهاند؟ حالا این یکی هم مثل بقیه! یحتمل خودشان هم در منزل دانشآموز دارند و حاضر نمیشوند امتحانات خردادماه بچه های مردم اینگونه راحت تحت تاثیر قرار گیرد.
ورقههای امتحانی یا بادبزنهای دستی؟
برای صحت و سقم ماجرا خودم را روز چهارشنبه به مدرسه رساندم. امتحان زبان انگلیسی بود.
بچه ها روی صندلیها مستقر نشده بودند که دنبال چیزی می گشتند خودشان را با آن باد بزنند.
به ناچار و بدون گفتن مقدمات و هشدارهایی که مرسوم است در اول هر امتحانی گفته شود ورقههای امتحانی را توزیع کردند.
حین توزیع ورقهها تنها چیزی که معاون پرورشی مدرسه به زبان آورد این بود که از بچهها خواست حالا که خودشان واقعیت ماجرا را میبینند و مجبور هستند در تاریکی و گرما و با زبان روزه امتحان بدهند، به والدینشان این ناتوانی مدرسه در پرداخت پول برق را منتقل کنند تا اینقدر در پرداخت شهریههای اندکشان تعلل نکنند و اگر کمکی از دستشان برمیآید دریغ نکنند.
برگه به دست هر دانشآموزی که میرسید بدون هیچ نگاه کردنی به آن که آیا سوالات مطرح شده سخت هستند یا آسان، فوراً به یک بادبزن تبدیل میشد و صدای غالب جلسه، صدای این بادبزنها بود. با صلواتی آزمون رسماً شروع شد.
عرق نمایانِ روی پیشانی و سر و صورت بچهها، خودش دلیل موجهی بود که مراقبان به روی کسی نیاورند که دگمههای لباسش را ببندد.
خود مراقبان هم داشتند با باقیمانده برگههای امتحانی بچههایی که نیامده بودند خودشان را باد میزدند.
دو دقیقه از امتحان نگذشته بود که اولین انگشت اجازه از وسط سالن بالا رفت. میخواست ورقه امتحانی را تحویل دهد. مراقب درخواست دانشآموز را به معاون مدرسه حواله داد و پرسید آیا میتوانند برگهها را تحویل دهند یا هنوز زود است؟ هنوز زود بود.
حداقل باید 10 دقیقه یک ربعی را سر جلسه میماندند. بخشنامه امتحانی این را میگفت. ولی گرمای طاقت فرسای سوله، اجازه توجه به بخشنامه را نمیداد.
10 دقیقه شده بود یا نه، بالاخره با گرفتن ورقهها موافقت شد و سیلی از جمعیت به یکباره بلند شد. بی هیچ اغراقی حداقل دو سوم دانشآموزان برگهها را تحویل دادند.
مدرسه فرار نمیکند!
در حیاط مدرسه سراغ چند نفر از دانشآموزان رفتم. چرمی دانشآموز سال سوم میگفت: ببینید چقدر کلافه بودیم که حتی سوالات تستی و چندگزینهای را هم بیپاسخ گذاشتیم و آمدیم بیرون؟
اداره برق نمیتوانست تا پایان امتحانات صبر کند؟ مدرسه که فرار نمیکرد! از دومیها هم دانشآموز دیگری میگفت: منِ بدبخت، برق خونمون هم قطع بود. دلم خوش بود چند ساعت زودتر بیام مدرسه اینجا تو کتابخونهی خُنکش درس بخونم.
قطع برق بدون بدهی و هشدار قبلی!
به سراغ مدیر و معاون مدرسه هم رفتم. مهندس سلامت، مدیر مدرسه، آخرین فیش برقِ پرداختی مدرسه را نشان داد. طبق آن فیش مدرسه هیچ بدهی قبلی نداشت و تنها بعد از 10 روز از تاریخ تحویل، ماموران برق اقدام به قطع آن کرده بودند. حتی هشدار قبلی هم نداده بودند.
خود مدیر و معاون او، هر کدام شخصاً دو مرتبه برای پیگیری و رفع و رجوع ماجرا به اداره برق منطقه بعثت مراجعه میکنند ولی نتیجهای نمیگیرند.
به آنها گفته شده بود که چون هنرستانها جزو موسسات صنعتی محسوب میشوند، به آنها مهلت داده نمیشود.
دلیل دیگرشان این بوده که دیماندی یا مقدار مصرف هنرستان از حد مجاز بالاتر بوده است.
حال اینکه این دستهبندی و قرار گرفتن یک مدرسه در گروه کارخانجات صنعتی و تولیدی از اساس اشتباه است؟ یک هنرستان چه فعالیت تولیدی درآمدزایی دارد؟
در مورد مصرف بالای برق نیز این نکته بدیهی در نظر گرفته نشده است که بیشترین رشتههای تدریسی در این هنرستان، رشتههای زیرشاخه برق و برق صنعتی هستند و طبیعی است که مصرف برق آنها از یک هنرستان معمولی که رشتههای دیگری را پوشش میدهد بیشتر باشد. واقعاً چرا باید این مساله به این سادگی در تقسیمبندیها رعایت نشود؟
سلامت در ادامه به بخشنامهای اشاره کرد که در ابتدای سال حتی از صدا و سیما نیز پخش شده بود و طبق آن تمامی مدارس، از پرداخت هزینههای آب و برق و گاز معاف میشدند.
همین اعلان عمومی معافیت از پرداخت، باعث شده است از یک طرف والدین از پرداخت شهریهها و کمکهای احتمالی ناچیزی که قبلاً به ندرت انجام میدادند نیز شانه خالی کنند و بگویند حالا که پول آب و برقتان مجانی است، کمک کردن معنایی ندارد.
مسئولین ادراه برق نیز ضمن اینکه به شنیدن این بخشنامه اذعان دارند میگویند چون هنوز به صورت کتبی دستورالعملی به ما ابلاغ نشده است نمیتوانیم کاری انجام دهیم.
سلامت در انتهای گفتگو یادآور شد که این تنها مشکل مدرسه ما نیست. چون مردم این منطقه عموماً از سطح درآمدی پایینی برخوردار هستند، نمیشود از آنها شهریههای کافی دریافت کرد یا انتظار کمک داوطلبانه داشت.
بنابراین بیشتر مدارس اسن منطقه با این مشکل مواجه هستند و باید برای حل آن فکری کرد.
روزنامه جوان
تهرام/1735
بهخصوص که هنرستان «رهبر انقلاب» در یک منطقه محروم تهران واقع شده است و صدای دانشآموزان و مسئولان مدرسهاش به جایی نمیرسد.
راستش اول باورم نمیشد و گمان کردم مسوولین هنرستان غلو میکنند. مگر میشود مسئولین اداره برق منطقه، حاضر شوند امتحان سیصد دانشآموز روزهدار در گرمای خرداد ماه بدون کولر و روشنایی برگزار شود؟
مگر بار اولی است که آنها برای موسسات تجاری مختلف زمان خریدهاند؟ حالا این یکی هم مثل بقیه! یحتمل خودشان هم در منزل دانشآموز دارند و حاضر نمیشوند امتحانات خردادماه بچه های مردم اینگونه راحت تحت تاثیر قرار گیرد.
ورقههای امتحانی یا بادبزنهای دستی؟
برای صحت و سقم ماجرا خودم را روز چهارشنبه به مدرسه رساندم. امتحان زبان انگلیسی بود.
بچه ها روی صندلیها مستقر نشده بودند که دنبال چیزی می گشتند خودشان را با آن باد بزنند.
به ناچار و بدون گفتن مقدمات و هشدارهایی که مرسوم است در اول هر امتحانی گفته شود ورقههای امتحانی را توزیع کردند.
حین توزیع ورقهها تنها چیزی که معاون پرورشی مدرسه به زبان آورد این بود که از بچهها خواست حالا که خودشان واقعیت ماجرا را میبینند و مجبور هستند در تاریکی و گرما و با زبان روزه امتحان بدهند، به والدینشان این ناتوانی مدرسه در پرداخت پول برق را منتقل کنند تا اینقدر در پرداخت شهریههای اندکشان تعلل نکنند و اگر کمکی از دستشان برمیآید دریغ نکنند.
برگه به دست هر دانشآموزی که میرسید بدون هیچ نگاه کردنی به آن که آیا سوالات مطرح شده سخت هستند یا آسان، فوراً به یک بادبزن تبدیل میشد و صدای غالب جلسه، صدای این بادبزنها بود. با صلواتی آزمون رسماً شروع شد.
عرق نمایانِ روی پیشانی و سر و صورت بچهها، خودش دلیل موجهی بود که مراقبان به روی کسی نیاورند که دگمههای لباسش را ببندد.
خود مراقبان هم داشتند با باقیمانده برگههای امتحانی بچههایی که نیامده بودند خودشان را باد میزدند.
دو دقیقه از امتحان نگذشته بود که اولین انگشت اجازه از وسط سالن بالا رفت. میخواست ورقه امتحانی را تحویل دهد. مراقب درخواست دانشآموز را به معاون مدرسه حواله داد و پرسید آیا میتوانند برگهها را تحویل دهند یا هنوز زود است؟ هنوز زود بود.
حداقل باید 10 دقیقه یک ربعی را سر جلسه میماندند. بخشنامه امتحانی این را میگفت. ولی گرمای طاقت فرسای سوله، اجازه توجه به بخشنامه را نمیداد.
10 دقیقه شده بود یا نه، بالاخره با گرفتن ورقهها موافقت شد و سیلی از جمعیت به یکباره بلند شد. بی هیچ اغراقی حداقل دو سوم دانشآموزان برگهها را تحویل دادند.
مدرسه فرار نمیکند!
در حیاط مدرسه سراغ چند نفر از دانشآموزان رفتم. چرمی دانشآموز سال سوم میگفت: ببینید چقدر کلافه بودیم که حتی سوالات تستی و چندگزینهای را هم بیپاسخ گذاشتیم و آمدیم بیرون؟
اداره برق نمیتوانست تا پایان امتحانات صبر کند؟ مدرسه که فرار نمیکرد! از دومیها هم دانشآموز دیگری میگفت: منِ بدبخت، برق خونمون هم قطع بود. دلم خوش بود چند ساعت زودتر بیام مدرسه اینجا تو کتابخونهی خُنکش درس بخونم.
قطع برق بدون بدهی و هشدار قبلی!
به سراغ مدیر و معاون مدرسه هم رفتم. مهندس سلامت، مدیر مدرسه، آخرین فیش برقِ پرداختی مدرسه را نشان داد. طبق آن فیش مدرسه هیچ بدهی قبلی نداشت و تنها بعد از 10 روز از تاریخ تحویل، ماموران برق اقدام به قطع آن کرده بودند. حتی هشدار قبلی هم نداده بودند.
خود مدیر و معاون او، هر کدام شخصاً دو مرتبه برای پیگیری و رفع و رجوع ماجرا به اداره برق منطقه بعثت مراجعه میکنند ولی نتیجهای نمیگیرند.
به آنها گفته شده بود که چون هنرستانها جزو موسسات صنعتی محسوب میشوند، به آنها مهلت داده نمیشود.
دلیل دیگرشان این بوده که دیماندی یا مقدار مصرف هنرستان از حد مجاز بالاتر بوده است.
حال اینکه این دستهبندی و قرار گرفتن یک مدرسه در گروه کارخانجات صنعتی و تولیدی از اساس اشتباه است؟ یک هنرستان چه فعالیت تولیدی درآمدزایی دارد؟
در مورد مصرف بالای برق نیز این نکته بدیهی در نظر گرفته نشده است که بیشترین رشتههای تدریسی در این هنرستان، رشتههای زیرشاخه برق و برق صنعتی هستند و طبیعی است که مصرف برق آنها از یک هنرستان معمولی که رشتههای دیگری را پوشش میدهد بیشتر باشد. واقعاً چرا باید این مساله به این سادگی در تقسیمبندیها رعایت نشود؟
سلامت در ادامه به بخشنامهای اشاره کرد که در ابتدای سال حتی از صدا و سیما نیز پخش شده بود و طبق آن تمامی مدارس، از پرداخت هزینههای آب و برق و گاز معاف میشدند.
همین اعلان عمومی معافیت از پرداخت، باعث شده است از یک طرف والدین از پرداخت شهریهها و کمکهای احتمالی ناچیزی که قبلاً به ندرت انجام میدادند نیز شانه خالی کنند و بگویند حالا که پول آب و برقتان مجانی است، کمک کردن معنایی ندارد.
مسئولین ادراه برق نیز ضمن اینکه به شنیدن این بخشنامه اذعان دارند میگویند چون هنوز به صورت کتبی دستورالعملی به ما ابلاغ نشده است نمیتوانیم کاری انجام دهیم.
سلامت در انتهای گفتگو یادآور شد که این تنها مشکل مدرسه ما نیست. چون مردم این منطقه عموماً از سطح درآمدی پایینی برخوردار هستند، نمیشود از آنها شهریههای کافی دریافت کرد یا انتظار کمک داوطلبانه داشت.
بنابراین بیشتر مدارس اسن منطقه با این مشکل مواجه هستند و باید برای حل آن فکری کرد.
روزنامه جوان
تهرام/1735
کپی شد