دراین مطلب آمده است: باعجله از دفتر روزنامه خارج می‌شوم، سه‌شنبه است و من پنجشنبه‌شب باید به مهمانی نامزدی یکی از دوستان نزدیکم بروم در حین تند تند گام برداشتن متوجه می‌شوم که لباس مناسبی برای فردا ندارم، طبق عادت همیشگی و به‌طور اتفاقی یاد پلاسکو می‌افتم که می‌توانم مجموع خرید خود را ازآنجا انجام دهم. اما بی‌درنگ به یادمی آورم که پلاسکو دیگر نیست و دقیقاً یک سال پیش در همین روزها خبر فروریزش آن همراه با تحلیل‌های بسیاری را شخصا در روزنامه کارکرده‌ام، تصمیم می‌گیرم به دلیل نزدیکی به محل استقرار فروشندگان پلاسکو یعنی مجتمع نور بروم و علاوه بر خرید از سرگذشت یک‌ساله آن‌ها باخبر شوم.
مهم‌ترین مسئله‌ای که در بدو ورود به مجتمع نور توجه مرا جلب می‌کند، خلوت و سکوتی است که براین مجتمع سایه افکنده است؛ بااینکه مغازه‌های جذابی در آن وجود دارد بااین‌حال بسیاری از آن‌ها با کاغذ و روزنامه پوشیده شده‌اند به‌گونه‌ای که مشخص است این مغازه‌ها خالی هستند و کاسبی در آن‌ها فعالیت نمی‌کند.
صدای جابه‌جایی وسایل از انتهای سالن طبقه همکف من را به آنجا می‌کشاند، پیرمردی با موهای سفید همراه با چند کارگر در حال جمع‌وجور کردن پوشاک و دکور مغازه هستند، جلو رفته و از او در مورد تصمیم او برای ترک این ساختمان سؤال می‌کنم وی در پاسخ به من می‌گوید، شما چه‌کاره هستید به او توضیح می‌دهم که خبرنگار هستم و برای خرید به مجتمع نور آمده‌ام می‌گوید ای‌بابا شما هم‌دلتان خوش است ما اینجا کاسبی نداریم که بخواهیم بمانیم هیچ کجا برای ما پلاسکو نمی‌شود، پارسال در این روزها دخل من می‌توانست کفاف خرج عروسی پسرم را بدهد اما امروز باید صبر کنم تا شاید خبرنگاری برای کنجکاوی و خرید به این مجتمع مراجعه کند.
بیش از این وقت پیرمرد را نمی‌گیرم و به سراغ دیگر کاسبان می‌روم، یکی از کاسبان که نمی‌خواهد اسمش را در گزارشم بیاورم به من می‌گوید: پلاسکو که روزی بزرگ‌ترین پوشاک فروشی کل کشور بود در حال حاضر فروریخته و با فروریزش کاسبان آن نیز در برابر مشکلات زندگی فروریختن.
وی افزود: دیگر از بازسازی دوباره پلاسکو ناامید شده‌ام، زیرا که در ابتدا قول دادند که این مجموعه را دوساله بازسازی کنند اما در حال حاضر بااینکه قریب به یک سال از این اتفاق می‌گذرد اما هنوز حتی اقدام به آواربرداری بقیه نخاله‌های موجود در بستر ساختمان نکرده‌اند، چه رسد به اینکه دوباره این ساختمان را بخواهند بسازند.
این کاسب آسیب‌دیده از مسئولان و دست‌اندرکاران خواست تا هر چه زودتر به شعارها و وعده‌هایی که در بحبوحه این اتفاق و در دوره انتخابات داده‌اند هر چه سریع‌تر عمل کنند.
همچنین یکی دیگر از فروشندگان مستقر در مجتمع نور با دیدن من در حین گفتگو با کاسب قبلی به سراغم می‌آید و میان کلام من می‌آید و می‌گوید: اینجا جای ما نیست حداقل شما دیگر دست از سر ما بردارید.
علیرضا هادی زاده یکی دیگر از فروشندگان پلاسکو نیز در این زمینه معتقد است: همه به‌نوعی سرکار هستند و واقعاً دچار مشکلات خانوادگی، روحی و کاری شده‌اند.
وی با اشاره به اینکه کاسبان پلاسکو از شغل‌های بسیاری سر درآورده‌اند، گفت:یکسری از فروشندگان پلاسکو در اسنپ و به مسافرکشی مشغول هستند و برخی که درگذشته دارای سرمایه و کسب کاری بوده‌اند حال باید شاگردی دیگران را کنند.
هادی زاده با گلایه از اوضاع وخامت بار خانوادگی کسبه پلاسکو تصریح می‌کند: خدا شاهد است که بسیاری از خانواده‌های ما ازهم‌پاشیده زیرا وضعیت اقتصادی ما مناسب نیست و در حال حاضر نه درآمد مناسبی داریم و نه مثل گذشته دارای مغازه و کسب‌وکاری هستیم.
وی در پایان خبر از عدم تحقق وعده‌های مسئولان درزمینه پلاسکو می‌دهد و می‌گوید:جناب آقای روحانی، دکتر قالیباف و وزیر کار و خیلی از بازدیدکنندگان آن روزها وعده‌هایی دادند که هیچ‌کدام به حقیقت و ثبت و اجرا نرسید.البته ما نیز می‌دانیم که فروریزش پلاسکو قبل از انتخابات صورت گرفت و همه این وعده‌ها تبلیغاتی برای جمع‌آوری رأی بود. همچنین بیمه تأمین اجتماعی بنا بود که ماهیانه یک‌میلیون کمک‌هزینه بدهد که آن‌هم بعد از 2 بار پرداخت قطع شد. همچنین در آن روزها وعده داده شد تا وام 300 میلیون تومانی با سود 9 درصد به کسبه پرداخت شود که از آن‌هم تاکنون خبری نشده است.
هادی زاده با لحنی حزن‌انگیز قسم می‌خورد و می‌گوید: به خدا ما یکسری کاسب بی‌پناه هستیم که کل مال وزندگی‌مان نابودشده و نیاز به کمک داریم .کیست که به داد ما رسد؟؟
بازسازی پلاسکو در مسیر مناسبی قرار دارد
خرید خود را به‌روزی دیگر وامی‌گذارم تا هرچه سریع‌تر خود را به ساعات پایانی شورای شهر تهران برسانم شاید آنجا بتوانم درد این عزیزان را با مسئولان شهری در میان بگذارم، اولین فردی که به نظرم می‌آید که می‌تواند از سوی شورا به سؤالات من پاسخ دهد، علی اعطا سخنگوی شورای شهر است با او در این زمینه به گفتگو می‌نشینم مهندس اعطا معتقد است که بازسازی پلاسکو در مسیری مناسب قرار دارد.
وی پلاسکو را یک موضوع چندوجهی دانست و گفت: اولین وجه آن نمادین بودن است به خاطر اینکه در حال حاضر پلاسکو نقطه‌ای از شهر است که مردم همیشه یادشان می‌ماند که در این مکان افرادی فداکاری ایثار بزرگی کردند که باید به آن توجه کرد.
وی جنبه دوم موضوع پلاسکو را مسائل مربوط به ضوابط و مقررات دانست و افزود: این جنبه را نباید نادیده گرفت به این خاطر که قوانین شهری که در حال حاضر حاکم است با قوانین زمان ساخت پلاسکو بسیار متفاوت است و ما باید بپذیریم که این ضوابط و مقررات جدید در بازطراحی ساختمان لازم‌الاجرا است. همچنین جنبه بعدی، مدیریت ذی النفعان است و به نظر من هر تصمیمی که باید گرفته شود در این چهارچوب باید بگنجد.
عضو شورای شهر تهران با اشاره به اینکه پلاسکو در زمان احداث بر اساس یک رانت ساخته‌شده و در حال حاضر با آن ارتفاع و حجم تراکمی که سابق براین داشته است، درآن نقطه از شهر توجیه ندارد گفت:برای ساخت دوباره پلاسکو میزان تراکم داشته باشیم از جنبه‌های مختلف قابل‌طرح است، یکی از منظر میراث فرهنگی و حریم بناهای تاریخی که در آن منطقه تهران واقع‌شده است و دیگری از منظر اینکه محل پلاسکو درجایی قرار دارد که شلوغ و پرتردد است و باید ضوابط و مسائل مختلف ترافیکی ، دسترسی و ایمنی در طراحی آن لحاظ شود. اعطا با تأکید بر اینکه به هر صورت مجموعه‌ای از ذی النفعان وجود دارند که آسیب‌دیده‌اند، تصریح کرد: بااین‌همه نباید فراموش کرد که بخشی از همین ذی النفعان مقصر نیز هستند یعنی میزانی از تقصیر بر عهده آن‌ها است و تک‌تک این افراد در آتش‌سوزی و فروریزش این ساختمان نقش داشته‌اند، زیرا در برابر ایمن‌سازی این محل مقاومت می‌کردند. وی ادامه داد:بنیادمستضعفان برای ساخت مجدد پلاسکو زمین بزرگ‌تری را در نظر گرفته است که مجموعه‌ای که ساخته خواهد شد، فضای بیشتری داشته باشد برای اینکه تراکم قبلی را نمی‌توان در ارتفاع سابق ساختمان تأمین کرد که در این تصمیم منافع ذی النفعان لحاظ شده است.
این کارشناس حوزه معماری و شهرسازی دیگر اقدام مهم بنیاد مستضعفان به‌عنوان مالک را برگزاری مسابقه ملی برای جمع‌آوری ایده‌های معماری دانست و تصریح کرد:طبیعی است که ایده‌های جمع‌آوری‌شده در حد ایده‌اند و اگر بخواهد طرحی شکل بگیرد، فقط این ایده‌ها کفایت نمی‌کند. عضو شورای شهر تهران معتقد است که کلیت موضوع پلاسکو در مسیر بدی قرار نگرفته ولی باید برای تعیین تکلیف آن عجله کرده و سریع‌تر به موضع رسیدگی کنند.
پلاسکو یک اتفاق بسیار کوچک بود که بحران نام گرفت
از دکتر اعطا تشکر می‌کنم و به نظرم می‌آید که این کلاف سردرگم را باید از مسئولان شهری که درآن زمان مسئولیت داشته‌اند، نیز پیگیری کنم شاید آن‌ها بتوانند بعد از گذشتن یک سال از واقعه جواب‌های روشن‌تری به من بدهند با آقای محمدمهدی تندگویان عضو دوره چهارم شورای شهر تهران تماس می‌گیرم و از او مدد می‌خواهم .
وی که همیشه آماده پاسخگویی به سؤالات ریزودرشت خبرنگاران است؛ در مورد سؤالی در مورد اینکه نظرتان از یک سال قبل تابه‌حال آیا در مورد واقعه پلاسکو تغییر کرده است یا نه می‌گوید: نظر بنده نسبت به سال گذشته که عضو شورای شهر تهران بودم، نسبت به این واقعه تغییر نکرده است واصلی‌ترین مشکل را نبود حکمروایی محلی می‌دانم به این صورت که تکلیف ما در اداره یک شهر به‌صورت مشخص معلوم نیست یا به تعبیری دیگر تشخیص حاکم شهر برای ما بسیار دشوار است.
محمدمهدی تند گویان ادامه می‌دهد:البته شهرداری تهران و شهردار سابق در آن دوره قصورات خود را انجام داده است و در شورا نیز ما به‌نوبه خود اعتراضات خاصی که براین سیستم مدیریتی حاکم بود را اعلام کرده‌ایم اما درهرصورت نتیجه گزارش ملی حادثه پلاسکو هم در پایان معلوم نکرد که مقصر اصلی چه بود علاوه بر آن گزارش تهیه‌شده توسط شورای شهر تهران نیز یک برش علمی تخصصی بود به هر صورت بازهم تأکید می‌کنم که این قبیل مشکلات بازمی‌گردد به اینکه حاکمیت‌های محلی ما در شهرها ضعیف هستند یعنی اگر در مورد شهرداری بحث می‌شود به‌عنوان جایگاهی که باید مدیریت بحران یک شهر را در اختیار داشته باشد، باید تمامی نهادهای همان شهر نیز زیرمجموعه این ارگان باشند و در کنار آن قرار گیرند.
وی با اشاره به اینکه منابع درآمدی شهر را باید تأمین کرد، تصریح می‌کند:در حال حاضر در کشورهای توسعه‌یافته بحث مالیات، ثبت و انتقال ،کسب و پیشه و حتی اقامت در شهرداری‌ها صورت می‌گیرد که درآمدهای پایدار و هنگفتی را برای شهرداری آن کشورها رقم‌زده است، بنابراین از شهرداری باآن‌همه امکانات و ثروت انتظار می‌رود که در بحث بحران توانمند عمل کند. وقتی شهرداری در کشور ما این‌گونه نیست در بحران‌ها دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شود.
عضو دوره چهارم شورای شهر تهران پلاسکو را در اصل یک اتفاق بسیار کوچک می‌داند که بحران نام‌گرفته است وی در این خصوص این‌گونه توضیح داد که پلاسکو در اصل ریزش یک ساختمان بود و در هیچ کجای دنیا ریزش یک ساختمان را اسمش را بحران نمی‌گذارند حتی اگر این ساختمان 100 طبقه بوده باشد درحالی‌که این ساختمان 15 طبقه بیشتر نبود، درواقع آتش‌سوزی پلاسکو یک اتفاق ساده شهری است و می‌بایست ظرف مدت دو روز تمام شود درحالی‌که تبعات پلاسکو قریب به یک ماه به طول انجامید درنتیجه در شهر تهران نه‌تنها مدیریت بحران نداریم، بلکه بحران مدیریت داریم.
از این کارشناس شهری در موردنظرشان در مورد اصل موضوع پلاسکو و آینده آن سؤال می کنم وی به من می‌گوید: اول‌ازهمه مسئله ای که در مورد آینده این ساختمان به چشم می‌خورد این است که صاحب آنجا هیچ اقدامی برای بازسازی آن انجام نداده است؛ باید مالک در همان روزهای اول و یا حتی در این‌یک سال به مسئله ورود پیدا می‌کرد و سرقفلی‌ها و مستأجران خود را تعیین تکلیف می‌کرد و بعدازآن وارد مذاکره برای ساخت آن می‌شد که یا سازه مذکور احیا شود یا نوع بهره‌برداری دیگر برای آن مشخص شود تا تکلیف مستأجران و صاحبان سرقفلی را که کسب و پیشه و رزق آن‌ها وابسته به پلاسکو بوده روشن کند، متأسفانه هیچ فردی نیز وجود ندارد که با مالک به‌صورت قانونی برخورد مناسب را در این زمینه انجام دهد.
تند گویان در مورد چشم‌انداز آتی پلاسکو نیز به خبرنگار عصر اقتصاد می‌گوید: من در آن زمان هم پیشنهاد دادم که اگر می‌خواهیم که هم‌چنین اتفاقی را با همان شکل سابق در چهارراه استانبول داشته باشیم با زیرساخت‌های فعلی نمی شود و حتماً مالک باید وارد گود شده و چندین پلاک اطراف را خریداری کند و یک مجتمع بزرگ ایجاد شود که اگر این امر با توجه به بافت موجود که هم نزدیک سفارت‌خانه‌های مختلف است و هم‌بافت‌های تاریخی وجود دارد که دارای حریم هستند، محقق شود می‌تواند پتانسیل خوبی برای بازآفرینی این مجتمع باشد و پلاسکو به بیشتر از قبل اقبال اجتماعی پیدا خواهد کرد، زیرابه یک نمادی فراتر از مرزهای جغرافیای ایران نیز تبدیل‌شده است، مراجعه توریستی نیز پیدا می‌کند و یک رونقی فوق‌العاده خواهد گرفت.
شهدای آتش‌نشان موضوع مغفول مانده در حادثه پلاسکو است
از او می‌خواهم در آخر مسئله‌ای را که در اتفاق‌های پلاسکو به نظرش مغفول مانده است، برای من شرح دهد وی گفت:مسئله مغفول مانده شده درزمینه پلاسکو بحث شهدای آتش‌نشان است که هنوز بعد از گذشت یک سال بنیاد شهید آن ها را شهید ایثارگر نمی‌داند و فقط شهید خدمت محسوب می‌شوند و خانواده آن‌ها هیچ‌گونه تسهیلاتی از بنیاد دریافت نمی‌کنند؛ بااینکه بارها از سوی بنده و دیگران این مسئله پیگیری شده است اما هنوز به نتیجه نرسیده و تنها راه‌حل آن در مجلس شورای اسلامی است باید کمیسیون مربوطه ورود پیداکرده و طرحی را به صحن برده تا آتش‌نشان‌ها از شهید خدمت به شهید ایثار محسوب شوند ما در کل کشور تعداد شهدای آتش‌نشانانمان به صد نفر نمی‌رسد برای تمام اتفاق‌هایی که در این سال‌ها افتاده است درنتیجه عدد و رقم ریالی و بودجه هنگفتی برای این طرح لازم نیست چون واقعاً آتش‌نشان‌ها با مأمورین دولت که در حال خدمت شهید می‌شوند؛ فرق دارند و آن‌ها از جانشان برای کمک به هم نوع خود ایثار می‌کنند.
پلاسکو نماد مدیریت بحران ایران است
از آقای تند گویان خداحافظی می‌کنم و با خود فکر می‌کنم که آیا غیر ازنظر مسئولان این بخش فرد دیگری می‌تواند به روشن شدن این موضوع بعد از گذشت یک سال کمکی کند در این افکار هستم که به خاطرم می‌رسد که یاشار سلطانی به‌عنوان یک کنشگر مسائل اجتماعی و مدیرمسئول سایت اسکان نیوز شاید بتواند ابعاد دیگری از واقعه را برای من روشن کند.
به سراغ آقای سلطانی که دوستی دیرینه ای با او دارم می‌روم، تا در مورد پلاسکو نظر وی را جویا شوم این خبرنگار حوزه معماری و شهرسازی بیشتر از آنکه پلاسکو و پلاسکو نشینان را مقصر بداند بلکه نهادهای اقتصادی عمومی را تقصیرکار می‌داند که چنین ساختمان‌هایی درید قدرت آن‌هاست؛ همچنین سلطانی برخلاف بیشتر کارشناسان معتقد است که پلاسکو را نباید ساخت تا نماد و درس عبرتی برای آینده ما درزمینه مدیریت بحران باشد.
از او می‌پرسم که بعد از یک سال چگونه به پلاسکو و سرنوشت شوم آن نگاه می‌کنید؟ او می‌گوید:ساختمان پلاسکو همانند دیگر حوادث که اتفاق می‌افتد در ابتدا با یک جنجال خبری مواجه شد و فضاسازی خاصی در مورد آن صورت گرفت اما بعد از مدتی که التهابات روزهای اول دیگر وجود نداشت، عملاً به فراموشی سپرده شد و بعدازآن افرادی که دارای منافعی بودند این منافع خود را به اصل ماجرا که همانا ایمنی ساختمان بود تعمیم دادند. حتی اگر بخواهیم بحث خود را در رابطه با ایمنی و حوادث گسترش دهیم باید دقت کرد که فراتر از پلاسکو در موضوع زلزله‌هایی که در کشور به وقوع می‌پیوندند در یک بازه زمانی خبرسازی می‌شود اما بعد از فروکش کردن احساسات مقطعی مسئله به‌کلی فراموش‌شده و مشکلات این شهرها بر سر جای خود باقی می‌مانند. در همین زمینه شهرهایی همچو بم، رودبار و منجیل نیز بعد از گذشت سال‌ها درگیر مشکلات عدیده‌ای هستند و قطعاً در آخرین مورد از این اتفاقات کرمانشاه نیز سالیان سال درگیر مشکلات خواهد بود.به هر صورت نظر شخصی بنده براین است که فروریزش پلاسکو خیلی اتفاقی نبود زیرا این ساختمان عمر خود را کرده و بنگاه‌های اقتصادی نیز نفع خود را در نبود یا ساخت مجدد آن می‌دیدند.
سلطانی در مورد مقصر اصلی این حادثه گفت:اگر بخواهیم ریشه این نوع اتفاقات را بررسی کنیم، باید به اصل موضوع یعنی ماهیت کلی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی و مالکیت او براین قبیل ساختمان‌ها بپردازیم. درزمانی که انقلاب اسلامی به وقوع پیوست یک سری از زمین‌ها، پروژه‌ها و اماکنی که وابسته به طاغوت بود به نفع مردم توسط ارگانی که ایجادشده بود، توسط فرمان حضرت امام (ره) مصادره شد. همان‌گونه که در ابتدا اشاره شد قاعدتاً این اموال به نفع مردم توسط یک‌نهاد انقلابی مصادره شده است و اینکه سال‌ها در اختیار آن‌ها قرار گیرد، جای بسی تأمل دارد زیرا این اموال باید بعد از گذشت مدت کوتاهی به مردم بازمی‌گشت که متأسفانه شاهد آن هستیم که بعد از گذشت این‌همه سال این نهادها به‌عنوان مالک اموال مصادره شده شناخته می‌شوند یعنی از بحث مردمی خارج‌شده و وارد حیطه ملک و مالک حقوقی می‌شود و تمامی این مجتمع‌ها بدون کوچک‌ترین نظارت و یا تغییر در ساختار و بازسازی‌های اساسی رهاشده‌اند و حتی به اتفاقات و حوادثی که درآن ها روی می‌دهند بی‌تفاوت هستند؛ این اولین مسئله در به وجود آمدن چنین حوادثی می‌دانم و بنده به‌شخصه با ساختار بنیاد مستضعفان و نهادهای این‌چنینی مخالف هستم.
وی ساخت مجدد پلاسکو را مناسب ندانست و افزود: عطش ثروت در بین نهادهای اقتصادی به میزانی بالا رفته است که در آخر به همین خاطر برای بالا بردن منافع اقتصادی بیشتر ساخت آن را به تعویق می‌اندازند تا بیشترین بهره را از ساخت مجدد آن ببرند. اول موردی که باید درزمینه ساخت مجدد پلاسکو به آن پرداخت، این است که آیا طرح تفضیلی منطقه اجازه ساخت چنین ساختمانی با آن میزان تراکم داده می‌شود یا نه؟ به این خاطر که ساختمان پلاسکو در منطقه تاریخی تهران و میان بافت ارزشمند واقع‌شده است و قاعدتاً نباید از حد مجاز تراکم پیش‌بینی‌شده در طرح تفضیلی فراتر رود البته شهرداری قول‌هایی داده که ازنظر بنده اشتباه کرده است.
به‌عنوان یک کنشگر اجتماعی سلطانی را مایل به ساخت دوباره پلاسکو ندیدم به همین خاطر از او خواستم بیشتر برایم توضیح دهد وی گفت:من معتقد هستم که در شهر باید یک سری نمادهایی از سوء مدیریت شهری وجود داشته باشد، به‌طور مثال آقای قالیباف زمانی که شروع به کارکرد برج میلاد را نباید تکمیل می‌کرد به خاطر اینکه نباید برای ساخت یک المان شهری حجم بالایی از هزینه برای شهر به وجود آورد در کل نباید پلاسکو مجدد ساخته شود؛ زیرا باید به‌عنوان یک نماد بی‌کفایتی در مدیریت بحران به شکل همان مخروبه‌ای که هست باقی بماند، همان‌گونه که برج‌های دوقلو در شهر نیویورک بعد از واقعه 11 سپتامبر دوباره ساخته نشده و به همان شکل فروریزش در شهر جلوه‌نمایی می‌کنند. پلاسکو باید نماد مدیریت بحران ایران باشد.
در انتها از سلطانی خواستم نظر خود را در مورد آینده ارتباط مردم با ساختمان جدید پلاسکو برای ما بازگو کند، او گفت:قاعدتاً مردم فراموش خواهند کرد اما پلاسکو آن پلاسکو سابق نخواهد شد البته طرح مجدد اگر واجد شرایط مناسب باشد، حتماً می‌تواند مخاطبان را دوباره به خود جلب کند ولی آن ارتباط اجتماعی و استقبال عمومی سابق را نخواهد داشت.
بعد از جدا شدن از آقای سلطانی دیگر نزدیک غروب است و من مجبور بودم تا به سمت خانه بروم، سوار بر تاکسی می‌شوم و بی‌اختیار از راننده می‌خواهم که به چهارراه استانبول برود به آنجا که می‌رسم ساعت تقریباً 6.30 عصر است همه مردم دررفت و آمد هستند ولی از شور نشاطی که سال گذشته دقیقاً در چنین روزهایی در آن چهارراه معروف تهران حکم‌فرما بود، خبری نیست و بیشتر افراد مخروبه پلاسکو را اندکی نگاه می‌کنند و من گمان می‌کنم یاد سرنوشت این ساختمان می‌افتند بی‌درنگ شعری از فاضل نظری به خاطرم می‌آید که حال روز این روزهای پلاسکو بعد از گذشت یک سال است 'دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت/ زندگی بعد تو بر هیچ‌کس آسان نگرفت'
تهرام 1625
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.