اما انگار کسی حوصله ندارد. مغازهدارهای بیکار روی صندلی نشستهاند و به آهنگها گوش میکنند. مغازهدار جوانی میگوید: به نظر من از اول ایده غذاخوری کردن این خیابان، اشتباه بود. اگر هم قرار بر این بود، باید لااقل تبلیغات خوبی میکردند. حالا هم گفتهاند تا صبح میتوانیم بمانیم ولی چه فایده! این چند وقت که سوت و کور بود.
نوشاد مختاری مسئول اجرایی طرح خیابان سی تیر میگوید: ما قرار است به مناسبت ماه مبارک رمضان تا سحر از همشهریهای عزیز استقبال کنیم.
برنامههای مختلفی هم داریم مانند آوردن ونها و ماشینهای غذاخوری، اجرای برنامه زنده موسیقی و در ایام سوگواری، اجرای تواشیح و قرآن و ادامه این مسیر تا چهارراه سرهنگ سخایی. واقعیت این است که ما امکانات تبلیغ هم نداریم.
خیابان سی تیر بعد از افطار شبیه میزبانی است که سفره را پهن کرده اما خبری از میهمانها نیست.
بوی آش و پیتزا و برنج همه جا پیچیده اما خبری از مشتری نیست. شعلهور، صاحب یکی از دکههای خیابان که روی صندلی پشت قابلمههای بزرگ آش و عدسی نشسته میگوید: «هر روز غذا درست میکنیم و از افطار تا سحر اینجا هستیم اما آخر وقت مجبوریم همه غذاها را دور بریزیم چون مشتری خیلی کم است.»
چندی پیش مجتبی عبداللهی معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران از برنامه ویژه شهرداری برای خیابان سیتیر گفت: «قرار است ایام ماه رمضان در این خیابان از افطار تا سحر برنامههای متنوعی برگزار شود.»
اما انگار هنوز این برنامهها نتوانسته مردم را به خیابان بیاورد. 2 شب متوالی به این خیابان میروم تا وضعیت استقبال مردم را از نزدیک ببینیم و با آنها حرف بزنم.
ساعت از 12 گذشته اما چراغ دکههای خیابان سیتیر روشن است. صدای ساز و آواز از وسط خیابان میآید. بیشتر صندلیهای روبه روی هر مغازه خالی است. عابران پراکندهای وارد خیابان میشوند، چند دقیقهای روی صندلیها مینشینند و به سه نوازنده و خواننده نوجوان گوش میدهند و میروند.
بعضی هم که برای غذا خوردن آمدهاند با یک دست ساندویچ میخورند و با دست دیگر مشغول فیلمبرداری هستند. نوازندهها و خواننده، گوشه خیابان روی صندلی نشستهاند و با سازهای مختلف مینوازند و هر چند دقیقه یک ماشین یا موتور از جلوی آنها میگذرد.
سیاوش احمدی که با خانواده به خیابان سیتیر آمده، در تمام طول اجرای آواز گوشی را از جلوی صورتش پایین نمیآورد و یکسره در حال فیلمبرداری است. میگوید باجناقش که محل کارش در این خیابان است، برایش تعریف کرده که بعد از افطار تا سحر اینجا برنامه دارند: «اول که گفت اینجا غذاخوری هست و قرار است خواننده بیاورند.
خیلی خوشحال شدم؛ گفتم لابد شلوغ است ولی انگار مردم استقبال نکردهاند.» او دلیل این خلوتی را نبود تبلیغات شهری برای برنامه خیابان سیتیر میداند. همسر احمدی میگوید: «شما این پشت را ببین! پارک به این قشنگی هست ولی خلوت و سوت و کور. خوب میشد اگر برنامه در آن پارک برگزار میشد. مطمئنم مردم بیشتری اینجا میآمدند.»
خواننده در حال آواز خواندن است و بین هر آهنگ از تماشاچیهای اندکی که روی صندلیها نشستهاند انتظار همکاری و تشویق دارد. اما انگار کسی حوصله ندارد.
او لا به لای آهنگها از شهرداری منطقه 12و نیروی انتظامی تشکر ویژه میکند. مغازهدارهای بیکار روی صندلی نشستهاند و به آهنگها گوش میکنند. علیرضا مغازهدار جوانی است که جلوی در نشسته و سرش توی تلفن همراه است. او ساندویچی دارد و داخل ویترین یخچالش پر از مواد غذایی است.
میگوید از بهمن ماه اینجا مشغول است و به غیر از 13 روز عید، هیچ وقت این خیابان آنطور که انتظار میرفت، شلوغ نشده: «به نظر من از اول ایده غذاخوری کردن این خیابان، اشتباه بود.
اگر هم قرار بر این بود، باید لااقل تبلیغات خوبی میکردند. حالا هم گفتهاند تا صبح میتوانیم بمانیم ولی چه فایده! این چند وقت که سوت و کور بود؛ امیدوارم روزهای دیگر استقبال بیشتر باشد.»
نوشاد مختاری مسئول اجرایی طرح خیابان سی تیر در خیابان قدم میزند و با مغازهدارها صحبت میکند. از او در مورد طرح باز بودن مغازههای غذافروشی از افطار تا سحر میپرسیم و مختاری میگوید: «ما قرار است به مناسبت ماه مبارک رمضان تا سحر از همشهریهای عزیز استقبال کنیم.
برنامههای مختلفی هم داریم مانند آوردن ونها و ماشینهای غذاخوری. اجرای برنامه زنده موسیقی و در ایام سوگواری، اجرای تواشیح و قرآن و ادامه این مسیر تا چهارراه سرهنگ سخایی.»
از مختاری دلیل نبود تبلیغات مناسب برای این برنامه را میپرسم و او تأکید میکند که تبلیغات نداریم و بهترین تبلیغات برای ما همین مردمی هستند که میآیند: «واقعیت این است که ما امکانات تبلیغ هم نداریم اما اگر سازمان گردشگری همکاری کند و بگذارد مردم ماشینهای خود را در امتداد خیابان سیتیر پارک کنند، اوضاع کمی بهتر میشود. الان خیلیها میآیند و به خاطر نبود جای پارک مناسب، نمیمانند. آنجا چند سرباز گذاشتهاند که جلوی پارک ماشین را میگیرند.»
جبرئیل نوکنده، مدیر کل موزه ملی ایران در 20 اردیبهشت 96 در گفتوگویی درباره ایجاد محوطه غذاخوری در خیابان سی تیر گفته بود: «اواخر سال گذشته به شهرداری منطقه نامه دادیم که درباره استقرار این کافهها توضیح دهند و آنها اعلام کردند بعد از نوروز جلسهای برگزار میکنند و توضیح میدهند، اما هنوز هیچ جلسهای برگزار نشده است.»
او ایجاد این طرح در کنار موزه ملی را اصلاً زیبنده موزه ملی ایران نمیداند و در ادامه میگوید: «این که هر جای اصیل و درجه یک را با یکسری کارها به حاشیه برانیم، اصلاً کار خوبی نیست.»
او معتقد است مدیریت شهری برای این اقدام خود توجیهاتی دارد؛ مانند این نکته که در آینده قصد دارند، خیابان سیتیر را تبدیل به معبر پیاده فرهنگی کنند. آنها این اقدام را یک آغاز برای کار میدانند، درحالی که هیچ ارتباطی به ما ندارد. نوکنده تأکید میکند: «اصلاً قرار نیست کارکرد خیابان سی تیر را به رستوران موزه ملی ایران تغییر دهیم!»
خیابان سیتیر تهران به خاطر بافت قدیمی و اتفاقات تاریخی که در آن افتاده، جایگاه ویژهای در تاریخ تهران و حتی کشور دارد. حضور موزه ملی ایران باستان، کلیسای حضرت پطروس، مسجد و مدرسه علمیه مجدالدوله، مدرسه فیروز بهرام، آتشکده زرتشتیان یا آتشکده آدریان، کنیسه حییم و... همه اینها باعث شده این خیابان بار سنگینی را به دوش بکشد و شاید منتقدان این طرح وجود غذاخوری در ابتدای این خیابان را ناهمخوان با بار تاریخی آن میدانند.
به هرحال این برنامهها در حال برگزاری هستند و ماه رمضان کمتر مکانی در تهران وجود دارد که مردم در آن براحتی بتوانند هم خوش بگذرانند و هم غذا بخورند هم موسیقی گوش کنند.
محمد اردشیری به همراه دو دوستش گوشهای از خیابان ایستاده. گازی به ساندویچش میزند و با دوستانش هم گپ میزند و موزیک زنده گوش میکنند. او میگوید چند سال پیش در مالزی درس میخوانده و اینطور برنامهها در ماه رمضان او را یاد آنجا میاندازد.
محمد میگوید: «ماه رمضان آنجا واقعاً پر شور و حال است و مردم در خیابان غذا میخورند و موزیک گوش میکنند. غذاهای محلی عرضه میشود که فقط در این ماه درست میکنند. مثلاً یک برنجی هست که داخل نی میگذارند و دودیش میکنند. عاشق این غذا هستند.
خلاصه آنجا رمضان ماه شادی و شادمانی است. اما در ایران خیلی از این خبرها نیست.» او از سطح برنامه موسیقی راضی نیست و میگوید: «این بنده خداها را گذاشتهاند روی زمین و هی از رو به رویشان ماشین رد میشود. لااقل یک سکو درست میکردند که این وضعیت را نداشته باشند.»
ساعت نزدیک یک بامداد است و گروه موسیقی خسته شده. از تعداد مردم هم هر لحظه کم میشود. مغازهدارها هم سگرمههایشان توی هم است. از سی تیر بیرون میآیم. هر قدر خیابان سی تیر خلوت است، توی خیابانهای اطراف پر از ماشین و برو بیاست. هر کسی به سمتی می رود.
نرسیده به میدان حر روبه روی بستنی فروشی صف بلندی از متقاضیان هویج بستنی ایستادهاند. روبه روی ساندویچی در بلوارکشاورز کلی جوان صف کشیدهاند و خیلیها مشغول غذا خوردن. روبه روی آبیموه بستنی فروشی خیابان سهروردی هم صف بلندی است.
تهران در شبهای ماه رمضان زنده و پرنور است جز همان خیابانی که شهرداری برایش برنامهریزی کرده و جلسه گذاشته. مردم تهران تنها همین یک ماه را فرصت دارند تا از زندگی شبانه در تهران لذت ببرند.
روزنامه ایران
9353
نوشاد مختاری مسئول اجرایی طرح خیابان سی تیر میگوید: ما قرار است به مناسبت ماه مبارک رمضان تا سحر از همشهریهای عزیز استقبال کنیم.
برنامههای مختلفی هم داریم مانند آوردن ونها و ماشینهای غذاخوری، اجرای برنامه زنده موسیقی و در ایام سوگواری، اجرای تواشیح و قرآن و ادامه این مسیر تا چهارراه سرهنگ سخایی. واقعیت این است که ما امکانات تبلیغ هم نداریم.
خیابان سی تیر بعد از افطار شبیه میزبانی است که سفره را پهن کرده اما خبری از میهمانها نیست.
بوی آش و پیتزا و برنج همه جا پیچیده اما خبری از مشتری نیست. شعلهور، صاحب یکی از دکههای خیابان که روی صندلی پشت قابلمههای بزرگ آش و عدسی نشسته میگوید: «هر روز غذا درست میکنیم و از افطار تا سحر اینجا هستیم اما آخر وقت مجبوریم همه غذاها را دور بریزیم چون مشتری خیلی کم است.»
چندی پیش مجتبی عبداللهی معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران از برنامه ویژه شهرداری برای خیابان سیتیر گفت: «قرار است ایام ماه رمضان در این خیابان از افطار تا سحر برنامههای متنوعی برگزار شود.»
اما انگار هنوز این برنامهها نتوانسته مردم را به خیابان بیاورد. 2 شب متوالی به این خیابان میروم تا وضعیت استقبال مردم را از نزدیک ببینیم و با آنها حرف بزنم.
ساعت از 12 گذشته اما چراغ دکههای خیابان سیتیر روشن است. صدای ساز و آواز از وسط خیابان میآید. بیشتر صندلیهای روبه روی هر مغازه خالی است. عابران پراکندهای وارد خیابان میشوند، چند دقیقهای روی صندلیها مینشینند و به سه نوازنده و خواننده نوجوان گوش میدهند و میروند.
بعضی هم که برای غذا خوردن آمدهاند با یک دست ساندویچ میخورند و با دست دیگر مشغول فیلمبرداری هستند. نوازندهها و خواننده، گوشه خیابان روی صندلی نشستهاند و با سازهای مختلف مینوازند و هر چند دقیقه یک ماشین یا موتور از جلوی آنها میگذرد.
سیاوش احمدی که با خانواده به خیابان سیتیر آمده، در تمام طول اجرای آواز گوشی را از جلوی صورتش پایین نمیآورد و یکسره در حال فیلمبرداری است. میگوید باجناقش که محل کارش در این خیابان است، برایش تعریف کرده که بعد از افطار تا سحر اینجا برنامه دارند: «اول که گفت اینجا غذاخوری هست و قرار است خواننده بیاورند.
خیلی خوشحال شدم؛ گفتم لابد شلوغ است ولی انگار مردم استقبال نکردهاند.» او دلیل این خلوتی را نبود تبلیغات شهری برای برنامه خیابان سیتیر میداند. همسر احمدی میگوید: «شما این پشت را ببین! پارک به این قشنگی هست ولی خلوت و سوت و کور. خوب میشد اگر برنامه در آن پارک برگزار میشد. مطمئنم مردم بیشتری اینجا میآمدند.»
خواننده در حال آواز خواندن است و بین هر آهنگ از تماشاچیهای اندکی که روی صندلیها نشستهاند انتظار همکاری و تشویق دارد. اما انگار کسی حوصله ندارد.
او لا به لای آهنگها از شهرداری منطقه 12و نیروی انتظامی تشکر ویژه میکند. مغازهدارهای بیکار روی صندلی نشستهاند و به آهنگها گوش میکنند. علیرضا مغازهدار جوانی است که جلوی در نشسته و سرش توی تلفن همراه است. او ساندویچی دارد و داخل ویترین یخچالش پر از مواد غذایی است.
میگوید از بهمن ماه اینجا مشغول است و به غیر از 13 روز عید، هیچ وقت این خیابان آنطور که انتظار میرفت، شلوغ نشده: «به نظر من از اول ایده غذاخوری کردن این خیابان، اشتباه بود.
اگر هم قرار بر این بود، باید لااقل تبلیغات خوبی میکردند. حالا هم گفتهاند تا صبح میتوانیم بمانیم ولی چه فایده! این چند وقت که سوت و کور بود؛ امیدوارم روزهای دیگر استقبال بیشتر باشد.»
نوشاد مختاری مسئول اجرایی طرح خیابان سی تیر در خیابان قدم میزند و با مغازهدارها صحبت میکند. از او در مورد طرح باز بودن مغازههای غذافروشی از افطار تا سحر میپرسیم و مختاری میگوید: «ما قرار است به مناسبت ماه مبارک رمضان تا سحر از همشهریهای عزیز استقبال کنیم.
برنامههای مختلفی هم داریم مانند آوردن ونها و ماشینهای غذاخوری. اجرای برنامه زنده موسیقی و در ایام سوگواری، اجرای تواشیح و قرآن و ادامه این مسیر تا چهارراه سرهنگ سخایی.»
از مختاری دلیل نبود تبلیغات مناسب برای این برنامه را میپرسم و او تأکید میکند که تبلیغات نداریم و بهترین تبلیغات برای ما همین مردمی هستند که میآیند: «واقعیت این است که ما امکانات تبلیغ هم نداریم اما اگر سازمان گردشگری همکاری کند و بگذارد مردم ماشینهای خود را در امتداد خیابان سیتیر پارک کنند، اوضاع کمی بهتر میشود. الان خیلیها میآیند و به خاطر نبود جای پارک مناسب، نمیمانند. آنجا چند سرباز گذاشتهاند که جلوی پارک ماشین را میگیرند.»
جبرئیل نوکنده، مدیر کل موزه ملی ایران در 20 اردیبهشت 96 در گفتوگویی درباره ایجاد محوطه غذاخوری در خیابان سی تیر گفته بود: «اواخر سال گذشته به شهرداری منطقه نامه دادیم که درباره استقرار این کافهها توضیح دهند و آنها اعلام کردند بعد از نوروز جلسهای برگزار میکنند و توضیح میدهند، اما هنوز هیچ جلسهای برگزار نشده است.»
او ایجاد این طرح در کنار موزه ملی را اصلاً زیبنده موزه ملی ایران نمیداند و در ادامه میگوید: «این که هر جای اصیل و درجه یک را با یکسری کارها به حاشیه برانیم، اصلاً کار خوبی نیست.»
او معتقد است مدیریت شهری برای این اقدام خود توجیهاتی دارد؛ مانند این نکته که در آینده قصد دارند، خیابان سیتیر را تبدیل به معبر پیاده فرهنگی کنند. آنها این اقدام را یک آغاز برای کار میدانند، درحالی که هیچ ارتباطی به ما ندارد. نوکنده تأکید میکند: «اصلاً قرار نیست کارکرد خیابان سی تیر را به رستوران موزه ملی ایران تغییر دهیم!»
خیابان سیتیر تهران به خاطر بافت قدیمی و اتفاقات تاریخی که در آن افتاده، جایگاه ویژهای در تاریخ تهران و حتی کشور دارد. حضور موزه ملی ایران باستان، کلیسای حضرت پطروس، مسجد و مدرسه علمیه مجدالدوله، مدرسه فیروز بهرام، آتشکده زرتشتیان یا آتشکده آدریان، کنیسه حییم و... همه اینها باعث شده این خیابان بار سنگینی را به دوش بکشد و شاید منتقدان این طرح وجود غذاخوری در ابتدای این خیابان را ناهمخوان با بار تاریخی آن میدانند.
به هرحال این برنامهها در حال برگزاری هستند و ماه رمضان کمتر مکانی در تهران وجود دارد که مردم در آن براحتی بتوانند هم خوش بگذرانند و هم غذا بخورند هم موسیقی گوش کنند.
محمد اردشیری به همراه دو دوستش گوشهای از خیابان ایستاده. گازی به ساندویچش میزند و با دوستانش هم گپ میزند و موزیک زنده گوش میکنند. او میگوید چند سال پیش در مالزی درس میخوانده و اینطور برنامهها در ماه رمضان او را یاد آنجا میاندازد.
محمد میگوید: «ماه رمضان آنجا واقعاً پر شور و حال است و مردم در خیابان غذا میخورند و موزیک گوش میکنند. غذاهای محلی عرضه میشود که فقط در این ماه درست میکنند. مثلاً یک برنجی هست که داخل نی میگذارند و دودیش میکنند. عاشق این غذا هستند.
خلاصه آنجا رمضان ماه شادی و شادمانی است. اما در ایران خیلی از این خبرها نیست.» او از سطح برنامه موسیقی راضی نیست و میگوید: «این بنده خداها را گذاشتهاند روی زمین و هی از رو به رویشان ماشین رد میشود. لااقل یک سکو درست میکردند که این وضعیت را نداشته باشند.»
ساعت نزدیک یک بامداد است و گروه موسیقی خسته شده. از تعداد مردم هم هر لحظه کم میشود. مغازهدارها هم سگرمههایشان توی هم است. از سی تیر بیرون میآیم. هر قدر خیابان سی تیر خلوت است، توی خیابانهای اطراف پر از ماشین و برو بیاست. هر کسی به سمتی می رود.
نرسیده به میدان حر روبه روی بستنی فروشی صف بلندی از متقاضیان هویج بستنی ایستادهاند. روبه روی ساندویچی در بلوارکشاورز کلی جوان صف کشیدهاند و خیلیها مشغول غذا خوردن. روبه روی آبیموه بستنی فروشی خیابان سهروردی هم صف بلندی است.
تهران در شبهای ماه رمضان زنده و پرنور است جز همان خیابانی که شهرداری برایش برنامهریزی کرده و جلسه گذاشته. مردم تهران تنها همین یک ماه را فرصت دارند تا از زندگی شبانه در تهران لذت ببرند.
روزنامه ایران
9353
کپی شد