اخیرا طرح انتقال پایتخت مجددا مطرح شد که واکنش مخالف رئیس شورای شهر تهران را به همراه داشت. محسن هاشمی با اشاره به برگزاری جلسه‌ای با معاون اول رئیس‌جمهوری درباره انتقال پایتخت گفت که مدیریت شهری با این موضوع مخالف است. به گفته هاشمی قطعا بهتر خواهد بود که هزینه‌های انتقال پایتخت به تهران اختصاص داده شود تا بتوان شهر تهران را ساماندهی کرد. انتقال پایتخت در دولت دهم با جدیت بیشتری مطرح شد اما به جایی نرسید. به همین منظور، «آرمان» در این باره با اسماعیل دوستی عضو سابق شورای شهر تهران گفت‌وگوی کوتاهی داشته است که در ادامه می‌خوانید.
برای چندین بار بحث انتقال پایتخت مطرح شده است که با واکنش رئیس شورای شهر تهران رو‌به‌رو شد. آقای هاشمی ضمن مخالفت با این موضوع، پرداخت هزینه انتقال پایتخت به خود پایتخت را مطرح کرد. با توجه به اینکه در دوره گذشته شورای شهر همچنین بحثی مطرح بوده، ارزیابی شما چیست؟
بله؛ در دوره قبلی شورای شهر همچنین بحثی مطرح شد، اما به نظر بنده بحث انتقال پایتخت، در کل بحثی بی‌معنا و بی‌اساس است. البته در دوره قبل شورا، برخی از اعضا واقعا مخالف بودند. پیش از این و در دولت‌های مختلف این بحث مطرح شد که البته چندان جدی نبود. به همین دلیل به نظر می‌رسد امروز هم بحث انتقال پایتخت جدی نیست. مگر به همین راحتی می‌توان چنین کاری کرد؟ هزینه آن از کجا تامین می‌شود؟ حتی شاید عده‌ای مکان‌یابی هم کرده باشند اما در مجموع جدی نیست.
آیا شما هم با نظر آقای هاشمی مبنی بر تخصیص هزینه انتقال پایتخت، به خود شهر تهران موافقید؟
اولا چنین بحثی از ابتدا منتفی است. دوم اینکه بله؛ بنده هم با نظر آقای هاشمی موافقم. اگر پولی وجود دارد باید خرج آبادانی، زیبایی، روانی ترافیک و معضلات فعلی شهر شود که اهمیت زیادی هم دارد. اصلا پایتخت را کجا می‌خواهیم ببریم؟ این پرسش مهمی است. می‌توان برخی وزارتخانه‌ها را بنابه ویژگی وزارتخانه‌ها به استان‌ها و شهرهای دیگر منتقل کرد مثلا با در نظر گرفتن استعداد کشاورزی یا صنعتی استان. اما انتقال پایتخت واقعا هزینه سنگینی می‌طلبد که در شرایط کنونی نه تنها چنین بودجه‌ای موجود نیست بلکه مبنای اصولی هم برای این کار وجود ندارد. از اینها گذشته، نکته مهم از نظر بنده این است که در حال حاضر و با درنظر گرفتن جوانب متعدد، محلی بهتر از تهران برای پایتخت نمی‌شناسم. این مطلب را از روی تجربه می‌گویم زیرا هم تهران و ویژگی‌های آن را خوب می‌شناسم و هم کل کشور را.
این حرف را از چه منظری می‌گویید؟
شما ببینید تهران در کوهپایه رشته کوه البرز بنا شده است. آب آشامیدنی پایتخت از برف‌های دامنه البرز تامین می‌شود. یکی از مشکلات اصلی و جدی در سطح کشور، مساله تامین آب است. پایتخت را کجا ببریم که چنین آبی دراختیار داشته باشیم و مشکل آب نداشته باشد؟ آب تهران از 7 سد اطراف آن تامین می‌شود. غیر از این سدها، چاه هم زده شده تا بخشی از آب مصرفی تامین شود. در سال‌های تَرسالی، بیش از 70 درصد آب پایتخت از سدها تامین می‌شود و بقیه از چاه‌ها. انتخاب تهران به عنوان پایتخت، یک اقدام درست، اصولی و هوشمندانه بوده است. بنابراین اگر پولی وجود دارد باید صرف رفع معضلات همین پایتخت و شهروندان شود، نه اینکه جای دیگری هزینه شود که معلوم نیست چه حاصلی خواهد داشت.
در دولت آقای احمدی‌نژاد بحث انتقال پایتخت بسیار جدی مطرح شد. در همین دوره مسکن مهر هم وجود داشت که مشکلاتی به وجود آورد.
بله؛ در دوره ایشان موضوع انتقال پایتخت کاملا احساسی مطرح شد. مسکن مهر هم معضلی بود که به پایتخت سرایت کرد. اکنون تمام بار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، ترافیکی، آلودگی هوا و... در پرند، بومهن، هشتگرد، پردیس به تهران سرریز می‌شود. در حالی که قرار بر این بود مشکلی از روی دوش تهران برداشته شود، این کار باعث شد بار تهران سنگین‌تر شده و مشکلات شهری بیش از گذشته به چشم بیاید. ضمن اینکه چون زیرساخت خدمات مورد نیاز در اغلب مناطق مسکن فراهم نشد، وظایف شهری آن نقاط هم بر دوش تهران قرار گرفت. مسکن مهر با سرعت و بدون در نظر گرفتن امکانات رفاهی و شهری ایجاد شد. همین امر باعث شد عملا حدود یک میلیون نفر به جمعیت تهران افزوده شود. دولت آقای احمدی‌نژاد در این باره کار خاصی انجام نداد اما مشکلات پایتخت را بیشتر کرد.
در آن دوره موافقان انتقال پایتخت قزاقستان و پاکستان را مثال می‌زدند.
این موضوع در کشور مغرب هم تجربه شد و 3 پایتخت اقتصادی کازابلانکا، فرهنگی فاس و سیاسی رباط به وجود آمد. ممکن است در ایران همچنین الگویی پیاده شود. مثلا برخی وزارتخانه‌ها به استان‌هایی منتقل شوند که با کلیت آن استان سنخیت داشته باشند. به عنوان نمونه استان فارس مرکز فرهنگی کشور شود و وزارتخانه‌های فرهنگی به آنجا منتقل شوند و یا اصفهان مرکز تجاری و اقتصادی شود و امثالهم. با این همه در شرایط فعلی و با توجه به مشکلات عدیده‌ای که در کشور دیده می‌شود، بحث انتقال پایتخت را انحرافی می‌دانم.
دولت در چه جاهایی باید به کمک مدیریت شهری پایتخت بیاید تا هزینه انتقال پایتخت را در خود شهر صرف کند؟
مشکل شهر تهران نداشتن منابع درآمدی مطمئن، مستمر و پایدار است و شورای فعلی هم به فکر این مساله نیست. ما در قبل راهکارها و برنامه‌هایی داشتیم تا درآمدهای نقدی شهرداری تهران را به سمت درآمدهای پایدار ببریم. یکی از معضلات مهم پایتخت فقدان درآمدهای پایدار است که اجازه برنامه‌ریزی‌های کلان و بلندمدت را به مدیران نمی‌دهد. وقتی چنین درآمدهایی وجود ندارد، نه می‌توان برنامه داد و نه می‌توان به فکر عملیاتی شدن افکار و برنامه‌ها بود. اگرچه دولت نمی‌تواند برای شهرداری تهران ایجاد درآمد کند اما می‌تواند سهم خود را از حمل و نقل عمومی پایتخت پرداخت کند. دولت می‌تواند در توسعه مترو، توسعه و نوسازی ناوگان اتوبوسرانی و تاکسیرانی به شهرداری کمک کند؛ چه از طریق فاینانس داخلی و خارجی و یا بودجه‌های مصوب. می‌توان معضل حمل و نقل و ترافیک تهران را ظرف کمتر از 10 سال حل و فصل کرد. با توسعه و ساخت خطوط جدید مترو که بسیار پر کاربرد و مهم است و می‌توان ظرفیت آن را از روزی 3 میلیون نفر/سفر کنونی به بیش 10 میلیون نفر/سفر ارتقا داد. دولت باید درآمدهای ارزش افزوده‌ای را که قانون در حق شهرداری‌ها معین کرده در اختیار مدیران شهری قرار دهد و خودش سهم‌خواهی نکند. جرایم راهنمایی رانندگی حق شهرداری است که این هم پرداخت نمی‌شود. دولت باید به وظایف خود در قبال شهرداری‌ها به‌ویژه شهرداری تهران عمل کند تا بخشی از مشکلات مردم حل شود.
منبع: روزنامه آرمان امروز
تهرام/ 9206
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.