در خیابان میرزای شیرازی هم پای چینیها در میان است. از کاجهای سبز تا کاجهای برف گرفته را از چین میآورند. گویها و بابانوئلها و سورتمهها هم کار این کشور آسیای شرقی است. تنها یک مغازه هست که رومیزی یا آنطور که خودش میگوید «رانر» ایرانی را به فروش میرساند. آن هم کار دست نیست. ماشینی است. در دی ماه معتدل تهران برف از سر و روی ویترین بعضی از مغازهها بالا میرود. هیچ کدام از فروشندهها علاقهای به گفتوگو ندارند.
دیوار سکوت برخی از آنها در مقابل هیچ سؤالی شکسته نمیشود. بعضی با جمله خانم فردا برای ما مشکل ساز می شود راه ورود را سد میکنند. یکی از آنها میگوید: «خانم من همه سال را به خاطر این دو ماه مغازه را باز میگذارم.» البته بازار خیابان میرزای شیرازی برای ولنتاین هم داغ است اما دو ماه فروش کریسمس در اقتصاد آنها نقش ویژهای دارد. تعداد فروشندههای مسلمان از ارمنیها بیشتر است. در نهایت دو یا سه مغازه این خیابان متعلق به همشهریان ارمنی است.
اکثریت هم با خریداران مسلمان است. بویژه مشتری کاجهای مصنوعی مسلمانها هستند. یکی از فروشندهها میگوید: «ارامنه از همان کاجهای سال قبل استفاده میکنند، مگر اینکه عروس و دامادهای تازه برای خرید کاج بیایند.» یکی از خانمهای ارمنی حرف او را تأیید میکند و میگوید: «من 15 سال است که از یک کاج استفاده میکنم. فقط هر سال تزئیناتش را عوض میکنم.» گویهای رنگی را نشان میدهد و میگوید: «هرسال همه را یک رنگ میگیرم و ست میکنم.»
داخل چند مغازه شاهد برخورد فروشندهها و بیمیلی آنها برای گفتوگو بود. با حوصله درباره ماهی دودی شب عید صحبت میکند و نان مقدس که پیش از آمدن از کلیسا گرفته بود. نان را تعارف میکند و میگوید: «ماهی حتماً باید ماهی دودی باشد. البته خارج از ایران ماهی دیگری استفاده میکنند.» کمی مکث میکند و میگوید:«ولی بیشتر در ایران ماهی مصرف میکنند. مثل عید نوروز. همان که در تلویزیون نشان میدهد.»
زن و شوهر جوان در حال قیمت کردن کاجی بزرگ با تمام تزئیناتشان هستند. یک عروسک بزرگ بابانوئل را هم انتخاب میکنند. فروشنده میگوید: «قیمت تمام شده کاج با همه تزئیناتش دو میلیون تومان میشود.» بابانوئل تصویر مشترک همه وسایلی است که بهنام کریسمس فروخته میشود.
از کارت تبریک تا بشقاب و فنجان. قندانهایی به شکل بابانوئل هم وجود دارد. دانههای برف در شکل و شمایل مختلف هم به فروش میرسد. گوزنها با سورتمههایشان هم جای ویژهای در ویترینها دارند. زن و شوهرجوان مسلمان هستند. درخت کاج یا «درخت نوئل» را برای سالن محل کارشان میخواهند.
به گفته یکی از فروشندهها، فروشگاه ها و سالنهای مختلف از جمله مشتریهای همیشگی کریسمس خیابان میرزای شیرازی هستند. او بیشترین پولی که گرفته 20 میلیون برای درخت کاج با تزئینات کامل بوده... هرسال دو ماه مانده به کریسمس و سال جدید برای کمک به پسرش به مغازه میآید.
پسرش هیچ علاقهای به صحبت با یک خبرنگار را ندارد خودش اما از خوانندههای قدیمی روزنامه ایران است. او میگوید: «بیشتر مشتریها مسلمان هستند. از نحوه انتخاب وسایلشان هم متوجه میشویم که ارمنی یا آشوری نیستند.» نگاهی به اطراف میکند و میگوید: «چون نمیدانند چه میخواهند ولی یک ارمنی دقیقاً میداند بهدنبال چه چیزی است.» نگاهی به پسرش میکند و می افزاید: «دوست ندارد با شما حرف بزنم.» پسر سکوتش را میشکند و میگوید: «اینجا مغازه ما نیست. صاحب مغازه دوست ندارد مصاحبه کنیم.»
یکی از فروشندههای مسلمان میگوید: «آنچه در ایران به فروش میرسد 5 درصد فروش بازارهای جهانی هم نیست.» به گفته او کریسمس شکلاتهای خاصی دارد که وارد ایران نمیشود. زن جوان مسلمان است. میگوید: «پسرم به کاج کریسمس خیلی علاقه دارد.»
به جای رومیزی مخصوص کریسمس، یک کاغذ کادوی قرمز برمیدارد و میگوید: «زیباست. به جای رومیزی استفاده میکنم.» قیمت کاجها را نمیپسندد. چند زن ارمنی بشقابهایی با نقش بابانوئل را کادو میکنند و میبرند. یکی از آنها هم عروسک بابانوئل را برای نوهاش میخرد. فروشنده دیگری میگوید: «وسایلی که امسال به فروش میرساند را پارسال وارد کردهام.
امسال چیزی نخریدم.» گرانی دلار و افزایش قیمتها بازار واردات کریسمس را دچار نوسان کرده. فروشنده دیگری هم میگوید: «من اوایل سال که هنوز دلار افزایش پیدا نکرده بود وسایل را وارد کردم با همان قیمت هم دارم میفروشم. » همه وسایل از چین میآیند. یکی از فروشندهها میگوید: «واردات دیگر نمیصرفد. قطعاً امسال آخرین سالی است که وسایل کریسمس وارد میشود!»
روزنامه ایران
9353
دیوار سکوت برخی از آنها در مقابل هیچ سؤالی شکسته نمیشود. بعضی با جمله خانم فردا برای ما مشکل ساز می شود راه ورود را سد میکنند. یکی از آنها میگوید: «خانم من همه سال را به خاطر این دو ماه مغازه را باز میگذارم.» البته بازار خیابان میرزای شیرازی برای ولنتاین هم داغ است اما دو ماه فروش کریسمس در اقتصاد آنها نقش ویژهای دارد. تعداد فروشندههای مسلمان از ارمنیها بیشتر است. در نهایت دو یا سه مغازه این خیابان متعلق به همشهریان ارمنی است.
اکثریت هم با خریداران مسلمان است. بویژه مشتری کاجهای مصنوعی مسلمانها هستند. یکی از فروشندهها میگوید: «ارامنه از همان کاجهای سال قبل استفاده میکنند، مگر اینکه عروس و دامادهای تازه برای خرید کاج بیایند.» یکی از خانمهای ارمنی حرف او را تأیید میکند و میگوید: «من 15 سال است که از یک کاج استفاده میکنم. فقط هر سال تزئیناتش را عوض میکنم.» گویهای رنگی را نشان میدهد و میگوید: «هرسال همه را یک رنگ میگیرم و ست میکنم.»
داخل چند مغازه شاهد برخورد فروشندهها و بیمیلی آنها برای گفتوگو بود. با حوصله درباره ماهی دودی شب عید صحبت میکند و نان مقدس که پیش از آمدن از کلیسا گرفته بود. نان را تعارف میکند و میگوید: «ماهی حتماً باید ماهی دودی باشد. البته خارج از ایران ماهی دیگری استفاده میکنند.» کمی مکث میکند و میگوید:«ولی بیشتر در ایران ماهی مصرف میکنند. مثل عید نوروز. همان که در تلویزیون نشان میدهد.»
زن و شوهر جوان در حال قیمت کردن کاجی بزرگ با تمام تزئیناتشان هستند. یک عروسک بزرگ بابانوئل را هم انتخاب میکنند. فروشنده میگوید: «قیمت تمام شده کاج با همه تزئیناتش دو میلیون تومان میشود.» بابانوئل تصویر مشترک همه وسایلی است که بهنام کریسمس فروخته میشود.
از کارت تبریک تا بشقاب و فنجان. قندانهایی به شکل بابانوئل هم وجود دارد. دانههای برف در شکل و شمایل مختلف هم به فروش میرسد. گوزنها با سورتمههایشان هم جای ویژهای در ویترینها دارند. زن و شوهرجوان مسلمان هستند. درخت کاج یا «درخت نوئل» را برای سالن محل کارشان میخواهند.
به گفته یکی از فروشندهها، فروشگاه ها و سالنهای مختلف از جمله مشتریهای همیشگی کریسمس خیابان میرزای شیرازی هستند. او بیشترین پولی که گرفته 20 میلیون برای درخت کاج با تزئینات کامل بوده... هرسال دو ماه مانده به کریسمس و سال جدید برای کمک به پسرش به مغازه میآید.
پسرش هیچ علاقهای به صحبت با یک خبرنگار را ندارد خودش اما از خوانندههای قدیمی روزنامه ایران است. او میگوید: «بیشتر مشتریها مسلمان هستند. از نحوه انتخاب وسایلشان هم متوجه میشویم که ارمنی یا آشوری نیستند.» نگاهی به اطراف میکند و میگوید: «چون نمیدانند چه میخواهند ولی یک ارمنی دقیقاً میداند بهدنبال چه چیزی است.» نگاهی به پسرش میکند و می افزاید: «دوست ندارد با شما حرف بزنم.» پسر سکوتش را میشکند و میگوید: «اینجا مغازه ما نیست. صاحب مغازه دوست ندارد مصاحبه کنیم.»
یکی از فروشندههای مسلمان میگوید: «آنچه در ایران به فروش میرسد 5 درصد فروش بازارهای جهانی هم نیست.» به گفته او کریسمس شکلاتهای خاصی دارد که وارد ایران نمیشود. زن جوان مسلمان است. میگوید: «پسرم به کاج کریسمس خیلی علاقه دارد.»
به جای رومیزی مخصوص کریسمس، یک کاغذ کادوی قرمز برمیدارد و میگوید: «زیباست. به جای رومیزی استفاده میکنم.» قیمت کاجها را نمیپسندد. چند زن ارمنی بشقابهایی با نقش بابانوئل را کادو میکنند و میبرند. یکی از آنها هم عروسک بابانوئل را برای نوهاش میخرد. فروشنده دیگری میگوید: «وسایلی که امسال به فروش میرساند را پارسال وارد کردهام.
امسال چیزی نخریدم.» گرانی دلار و افزایش قیمتها بازار واردات کریسمس را دچار نوسان کرده. فروشنده دیگری هم میگوید: «من اوایل سال که هنوز دلار افزایش پیدا نکرده بود وسایل را وارد کردم با همان قیمت هم دارم میفروشم. » همه وسایل از چین میآیند. یکی از فروشندهها میگوید: «واردات دیگر نمیصرفد. قطعاً امسال آخرین سالی است که وسایل کریسمس وارد میشود!»
روزنامه ایران
9353
کپی شد