گفتگوکننده: سعید الله بداشتی
رئیس انجمن جراحان عروق ایران پیرامون وضعیت درمانی آیت الله شریعتمداری در سالهای بعد از انقلاب و مسائل پیرامون ایشان گفت: اگر رحلت آیت الله شریعتمداری را نتیجه بی توجهی پزشکی و عدم رسیدگی و درمان به موقع بدانیم، پس ما در مورد شخص حضرت امام(س) نیز کوتاهی کردهایم. دکتر باهر از پزشکان مطرح و توانمند آن سالها بود و ایشان درگیر وضعیت سلامتی و پزشکی علما و مراجع قم بودند و با اهل علم مرتبط بود. اگر بخواهیم با دید و پیشرفتهای امروزی وقایع دهههای قبل را بررسی کنیم، میتوانیم ادعا کنیم که اگر در مورد حضرت امام نیز تشخیص بیماری زودتر انجام شده بود، ایشان رحلت نمیکرد! ما باید هم امکانات بهداشتی و پزشکی آن سالها را در نظر بگیریم و هم از میزان تبحر و آشنایی پزشکان با اصول پیشگیری مطلع باشیم.
دکتر محمدرضا معتمدی اظهار داشت: در سالهای جنگ در مناطق مختلف جبهه حضور داشته و تیم های پزشکی را به مناطق عملیاتی روانه میکردم. از نزدیک شاهد آن بودم که هیچ تفاوتی بین یک مجروح ایرانی و مجروح عراقی در کمپهای پزشکی گذاشته نمیشد. با این مقدمه میخواهم این گونه سخن را بیان کنم که کدام مجوز شرعی - اخلاقی وجود دارد که به ما پزشکان اجازه دهد در مورد درمان یک شخصیت علمی و فقهی و مطرح، کوتاهی کنیم و در رسیدگی به وضعیت جسمی ایشان بیتوجه باشیم.
عضو تیم پزشکی حضرت امام خمینی(س) در ادامه گفت: اگر رحلت آیت الله شریعتمداری را نتیجه بی توجهی پزشکی و عدم رسیدگی و درمان به موقع بدانیم، پس ما در مورد شخص حضرت امام(س) نیز کوتاهی کردهایم. به این معنا که ما سرطان حضرت امام را نیز به موقع تشخیص ندادیم. چه بسا اگر سرطان امام را به موقع تشخیص داده بودیم وضعیت ایشان متفاوت میشد و به راحتی درمان میشدند. امام(س) دچار مشکلی در معده شده بودند و این درحالی بود که تمام هم و غم ما حل معضل قلبی ایشان بود و از توجه به سرطان غافل شده بودیم، خیلی مهم است.
رئیس بخش جراحی عمومی و جراحی عروق بیمارستان شهدای تجریش اضافه کرد: در حالی که امام دائماً وضعیتشان بررسی میشد، وضعیت قلبی ایشان مانیتور میشد، اما به بحران سرطان امام توجه خاصی نشده بود. در واقع مشکل معده امام تشخیص داده نشده بود! هنگامی که امام از لنفوم معده دچار خونریزی شدند تازه به این بیماری امام پی بردیم. نحوه اطلاع از این مشکل هم، کم خونی امام بود. ایشان دچار کم خونی شده بودند لذا تصمیم گرفتیم ایشان را آندوسکوپی کنیم و بعد از آن متوجه بروز این معضل جدی شدیم. این تشخیص بدهنگام در حالی بود که هم کبد امام و هم مغز استخوان ایشان درگیر این بیماری شده بود.
معاونت وزیر بهداشت وقت اظهار داشت: بنابراین، اگر بیماری آیتالله شریعتمداری به موقع تشخیص داده نشده، نمیتواند دلیل بر بی توجهی و عدم رسیدگی به ایشان تلقی شود.
وی با اشاره به اینکه دکتر باهر پزشک معالج آیت الله شریعتمداری بوده است افزود: دکتر باهر از پزشکان مطرح و توانمند آن سالها بود و ایشان درگیر وضعیت سلامتی و پزشکی علما و مراجع قم بودند و با اهل علم مرتبط بود. البته مسئله چک آپ کردن چهرهها و شخصیتهای علمی و سیاسی و در نتیجه تشخیص به هنگام بیماریها در آن سالها هنوز مرسوم نبود، در دوره وزارت دکتر مرندی تازه این مسئله شروع شد و بنای این روش گذاشته شد که حداقل سالی یک بار چهرهها و نخبگان علمی، سیاسی و فرهنگی کشور چک آپ شده و نسبت به پیشگیری از ابتلا به بیماری اقدام لازم انجام شود. البته امسال به دلیل محدودیت بودجه این کار متوقف شده است.
وی خاطرنشان ساخت: به خاطر دارم که در همان سالها به سراغ یکی از وزیران برای چک آپ رفته بودیم و این در حالی بود که او دچار تب مالت شدید شده بود و بیماری پیشرفت زیادی داشت اما کسی متوجه نشده بود!
دکتر سید محمد رضا کلانتر معتمدی فوق تخصص جراحی عروق از آمریکا افزود: اگر بخواهیم با دید و پیشرفتهای امروزی وقایع دهههای قبل را بررسی کنیم، میتوانیم ادعا کنیم که اگر در مورد حضرت امام نیز تشخیص بیماری زودتر انجام شده بود، ایشان رحلت نمیکرد! ما باید هم امکانات بهداشتی و پزشکی آن سالها را در نظر بگیریم و هم از میزان تبحر و آشنایی پزشکان با اصول پیشگیری مطلع باشیم.
رئیس انجمن جراحان عروق ایران یادآور شد: امروزه برای تشخیص زودتر و پیشگیری از بروز بیماریها، عمل screening انجام میشود و از این طریق قبل از بروز جدی یک بیماری و علامت دار شدن آن میتوان از آن آگاه شد و تشخیص داد. screening به معنای غربالگری است یعنی ریزها از درشتها جدا میشوند. یعنی امروز سرطانهای مختلف غربالگری میشوند به طوری که میتوان قبل از تشکیل یک غده، سرطان را تشخیص داد و یا اگر غده در مرحله ابتدای ایجاد باشد و هنوز بیمار از بروز آن آگاه نشده بتوانیم آن را تشخیص داده و از بین ببریم. اما این کار 20-10 سال قبل رایج نبود، و به چنین دستاوردی نرسیده بودیم.
دکتر کلانتر معتمدی دبیر فرهنگستان علوم پزشکی در پایان اظهار داشت: نکته آخر هم این که در سه دهه پیش مشکل اصلی درمانی جامعه ایران «سرطان» نبود، بلکه آن سالها سیاهسرفه، مخملک، دیفتری و فلج اطفال مهمترین بیماریهای مطرح و رایج بود که قربانیان زیادی میگرفت. عموم مردم به سن بالا میرسیدند، لذا سرطان اتفاق نمیافتد و آمار آن بسیار پایین بود. اما امروزه که طول عمر با ریشه کنی بیماریهای مذکور افزایش یافته، «سرطان» از مشکلات اصلی جامعه ایرانی شده است و راه های درمان آن نیز در دستور کار قرار گرفته است. همان طور که در آن سالها بیماریهای قندی مشکل اصلی و اول کشور نبوده، همان طور که تصادفات به عنوان اصلیترین عامل مرگ و میر در آن سالها مطرح نبوده است.